خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش مخصوص الله است، او که برای یارانش کافی است. او را حمدی می‌گویم که به واسطة آن خواهان خشنودی او هستم و گواهی می‌دهم که معبودی به حق جز الله نیست که شریکی ندارد و هیچ پروردگار و معبودی جز او نیست و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد بندة الله و پیامبر او و بهترین پیامبران است که خداوند او را برگزید... خداوند بر بنده و پیامبرت محمد و بر اهل بیت و یاران او درود و سلامی فرست که درون‌‌ها در پی آن پاک شوند و زندگی به آن نیک گردد.

اما بعد، بندگان خداوند، تقوای او را پیشه سازید و به سوی او توبه کنید و از او آمرزش خواهید تا «بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد (١١) و شما را به واسطه‌ی اموال و فرزندان یاری دهد و برایتان باغ‌ها و رودها قرار دهد» [النوح: ١١-١٢].

بندگان خداوند: روش خردمندان و متقیان و حال بندگان خداوند آن است که نسبت به پروردگار خود گمان نیک دارند و هرگز از این گمان نیک منحرف نمی‌شوند، و از این راه به کناره نمی‌روند و توقف نمی‌کنند. این راه و روش از سوی آنان عجیب نیست زیرا از سوی خداوند چیزهایی دیده‌اند که برای همیشه بر راه و روش حسن ظن به خداوند باقی خواهند ماند، چنانکه در حدیثی که بخاری و مسلم در صحیح خود از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده‌اند آمده است که خداوند فرمود: من نزد گمان بنده‌ام نسبت به خود هستم و من با اویم هنگامی که مرا یاد می‌کند..»..

و در حدیثی که مسلم در صحیح خود از جابر بن عبدالله ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده است آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «کسی از شما نمیرد مگر در حالی که نسبت به خداوند متعال حسن ظن دارد».

این روش شدیدا با راه و روش کسانی که نسبت به خداوند گمان بد دارند در تضاد است؛ کسانی که خداوند به شدت راه و روش آنان را بد دانسته و در کلام خود و در معرض ذکر حوادث غزوة بدر و حوادث و عبرت‌های آن می‌فرماید:

﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيۡكُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا يَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنكُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِۗ يُخۡفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبۡدُونَ لَكَۖ يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ كُنتُمۡ فِي بُيُوتِكُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِيَبۡتَلِيَ ٱللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمۡ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١٥٤

[آل عمران: ١٥٤].

«سپس [خداوند] پس از آن اندوه آرامشی [به صورت] خواب سبکی بر شما فرو فرستاد كه گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی [تنها] در فكر جان خود بودند و درباره‌ی الله گمان‌های ناروا همچون گمان‌های [دوران] جاهليت می‌بردند می‌گفتند آیا ما را در این کار اختیاری هست بگو سررشته‌ی کارها [شکست یا پیروزی] یکسر به دست الله است آنان چیزی را در دلهایشان پوشیده می‌داشتند که برای تو آشکار نمی‌کردند می‌گفتند اگر ما را در این کار اختیاری بود [و وعده‌ی پیامبر واقعیت داشت] در اینجا کشته نمی‌شدیم بگو اگر شما در خانه‌های خود هم بودید کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پای خود] به سوی قتلگاه‌های خویش می‌رفتند و [این‌ها] برای این است که خداوند آنچه را در دل‌های شماست [در عمل] بیازماید و آنچه را در قلب‌های شماست پاک گرداند و الله به راز سینه‌ها آگاه است».

سخن درباره‌ی گروهی است که نسبت به خداوند متعال دچار شک و تردید بودند و در روز نبرد احد، آن خواب سبک که باعث آرامش مسلمانان شد، آنان را فرا نگرفت که این به سبب نگرانی و جزع و ترس و گمان بدی بود که نسبت به خداوند داشتند، چنانکه خداوند متعال دربارة این گروه فرموده است:

﴿بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن يَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِيهِمۡ أَبَدٗا [الفتح: ١٢].

«بلکه شما گمان کردید که پیامبر و مومنان هرگز به سوی خانواده‌ی خود بر نخواهند گشت».

این گروه گمان داشتند که این پیروزی مشرکان نقطة فاصله و پایانی میان مسلمانان و مشرکان خواهد بود و خداوند پیامبر خود را پیروز نخواهد کرد و کار او به پایان رسیده است و عاقبت کشته خواهد شد، یا آنطور که ابن قیم می‌گوید: «آنان گمان کردند مصیبتی که به مسلمانان رسیده است براساس قضا و قدر و حکمت خداوندی نبوده است و این سخن آنان به معنای انکار حکمت و انکار قدر بود و اینکه خداوند کار پیامبرش را به کمال نخواهد رساند و دین او را بر دیگر ادیان برتری نخواهد داد».

و این همان گمان بد و سوء ظنی بود که منافقان و مشرکان در مورد خداوند داشتند که در سورة فتح به آن اشاره شده است آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ وَٱلۡمُشۡرِكَٰتِ ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرٗا ٦ [الفتح: ٦].

«و تا آنکه مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که نسبت به الله گمان بد داشتند مورد عذاب قرار دهد. بدی‌ها و بلاها تنها آن‌ها را در بر می‌گیرد و الله بر آن‌ها خشمگین است و آن‌ها را لعنت می‌کند و برای آن‌ها جهنم را آماده ساخته است که بد جایگاهی است».

این گمان بد و جاهلی از آنجا به اهل جهل نسبت داده شده و گمانی براساس غیر حق نامیده شده است زیرا گمانی است که شایستة نام‌های نیک خداوند و صفات والای او که از هر بدی پاک و مبرا است، نیست و خلاف حکمت و یگانگی او در ربوبیت و الوهیت و وعدة راست اوست که هرگز به خلاف آن نمی‌رود و مخالف کلمة اوست که هرگز دست از یاری پیامبرانش بر نخواهد داشت و لشکریان او همواره پیروز خواهند بود.

بر این اساس هر کس چنین گمان کند که خداوند پیامبرش را پیروز نخواهد ساخت و امر او را به کمال نخواهد رساند و او را یاری نخواهد کرد و لشکریانش را پیروز نخواهد کرد و آنان را برتر نخواهد گرداند و آنان را بر دشمنانشان پیروز نخواهد ساخت و شرک را بر توحید و باطل را بر حق برای همیشه غالب خواهد گرداند، چنین کسی نسبت به خداوند گمانی بد برده است، و آنچه را که خلاف کمال و جلال وصفات اوست به او نسبت داده است زیرا عزت و حکمت الهی از چنین وصفی ابا دارد و نمی‌پذیرد که حزب و لشکریان خود را ذلیل سازد و پیروزی همیشگی را از آن دشمنان مشرک خود سازد.

آنکه نسبت به خداوند چنین گمانی دارد نه او را شناخته است و نه صفات کمال او را، و همچنین کسی که گمان می‌کند این‌ها با قضا و قدر او نیست خداوند را نشناخته است و ربوبیت و پادشاهی و عظمت او را به جا نیاورند و همچنین هر کس گمان کند که خداوند این امور را بدون آنکه حکمت و هدفی در پشت آن نهان باشد، مقدر ساخته است و بلکه همة این‌ها براساس صرف مشیت او و بدون داشتن هیچ حکمت و غایتی است، چنین کسی نیز خداوند را نشناخته است.

﴿ذَٰلِكَ ظَنُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ ٢٧ [ص: ٢٧].

«این گمان کسانی است که کفر ورزیده‌اند. پس وای به حال آنان که کفر ورزیده‌اند از آتس».

بیشتر مردم در مورد مسائل مربوط به خود و دیگران نسبت به خداوند گمانی ناحق و نادرست دارند و جز کسانی که خداوند را شناخته و نام‌ها و صفات او را می‌دانند و به موجب آن حمد او را به جای می‌آورند و حکمت او را می‌دانند، کسی از این گمان نادرست سالم نمی‌ماند، و هر کس از رحمت خداوند ناامید شود نسبت به او سوء ظن روا داشته است.

و هر کس برای خداوند این را جایز بشمارد که اولیای خود را با وجود نیکی و اخلاصشان، عذاب دهد و میان آن‌ها و دشمنانشان هیچ تفاوتی قائل نشود، نسبت به او گمان بد روا داشته است.

همچنین هر کس گمان می‌کند که خداوند بندگانش را بیهوده آفریده و نسبت به آنان هیچ امر و نهیی روا نمی‌دارد، و پیامبرانش را به سوی آنان نمی‌فرسند و کتاب‌هایش را بر آن‌ها نازل نمی‌کند بلکه آنان را به مانند جانوران رها کرده است نسبت به او سوء ظن روا داشته است.

هر کس گمان کند که خداوند بندگان خود را پس از مرگ برای ثواب و عِقاب در سرایی که نیکوکار با نیکی‌اش و بدکار براساس بدی‌اش مورد مواخذه قرار می‌گیرد، جمع نخواهد کرد، تا برای بندگانش آنچه را در آن اختلاف کرده‌اند بیان نماید، و تا برای جهانیان راستی خود و راستی پیامبرانش را ثابت سازد و دروغ دشمنانش را برملا گرداند، چنین کسی نسبت به پروردگارش گمان بد برده است.

هرکس گمان کند عمل صالح او که مخلصانه برای خداوند و برای اطاعت امر او انجام داده است، بیهوده است و خداوند بدون هیچ سببی آن را باطل می‌گرداند و او را به سبب کاری که انجام نداده است و اختیار و نیرو و اراده‌ای در آن نداشته است مورد مجازات قرار می‌دهد و بلکه او را به سبب کاری که خود خداوند با او کرده است مجازات می‌کند، یا گمان کند که خداوند دشمنان خود را که معجزات او را که پیامبران خود را با آن یاری می‌دهد تکذیب می‌کنند، یاری می‌دهد و معجزاتی را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد که با آن بندگانش را گمراه کنند، و هر کاری از سوی او خوب است، حتی اگر کسی را که همة عمر را در طاعت او گذرانده است به درک اسفل اندازد و کسی را که همة عمر را در دشمنی با خدا و پیامبرانش و دینش گذرانده است به اعلی علیین بالا برد، و هر دوی این کارها در نیکی با هم برابرند، چنین کسی نسبت به خداوند سوء ظن روا داشته است.

و هر کس گمان کند که بنده اگر با رغبت و رهبت از خداوند چیزی بخواهد و به سوی او تضرع نموده و از او طلب کند و به او استعانت جوید و بر او توکل کند، خداوند او را مایوس خواهد کرد و آنچه را خواسته است به او نخواهد داد، نسبت به پروردگارش سوء ظن روا داشته است و در مورد او گمانی کرده است که شایسته نیست.

بیشتر مردم، و چه بسا غالب آنان ـ چنانکه امام ابن قیم می‌گوید ـ نسبت به پروردگار خود گمانی نادرست دارد، بیشتر انسان‌ها گمان می‌کنند حقشان زیر پا نهاده شده است و معتقدند که حقشان بیش از آن چیزی است که خداوند به آن‌ها عطا کرده است و با زبان حال می‌گویند: پروردگارم به من ستم روا داشته است و حقتم را به من نداده است در حالی که خود او علیه خود شهادت می‌دهد اما با زبان آن را انکار می‌کند و جرات بیان آن را ندارد و هر کس درون خود را مورد واکاوی قرار دهد و به شناخت درون و ناشناخته‌های آن بپردازد این موضوع را به مانند پنهان بودن آتش در اخگر مشاهده خواهد کرد...

پس در درون خود جستجو کن، آیا تو از سوء ظن نسبت به خداوند پاک هستی؟

شایسته است انسان خردمند نسبت به این موضوع دقت کند و در هر آن از سوء ظن نسبت به خداوند توبه کند و به نفس خود گمان بد برد که نفس منبع هر بدی است، و برای گمان بد شایسته‌تر است از خداوندی که احکم الحاکمین و عادل‌ترین عادلان و رحیم‌ترین رحیمان و غنی و ستوده شده است، او که بی‌نیازی و ستایش کامل از آن اوست و در ذات و صفات و افعال و نام‌هایش دارای حکمت کامل است:

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٤ [الحشر: ٢٤].

«اوست آن الله خالق نوساز صورتگر که دارای نام‌های نیک است. هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح او را می‌گویند و او است آن عزیز حکیم».

خداوند من و شما را با هدایت کتاب خود و سنت پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و همة مسلمانان از خداوند بزرگ از هر گناهی آمرزش می‌خواهم که او بسیار آمرزنده و مهربان است.