خطبهی اول:
«ستایش از آن الله است، آن به وجود آورندهی آسمانها و زمین، [او که] فرشتگان را که که دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانهاند فرستادهگانی قرار داده است [و] در آفرینش هر چه بخواهد میافزايد...» [فاطر: ١].
او که آفرید و به زیبایی هماهنگی بخشید و همو که به دقت اندازهگیری نمود و هدایت کرد، او که اول است پس چیزی قبل از او نیست و او که آخر است، و چیزی پس از او نیست و او که ظاهر است، و چیزی بالاتر از او نیست و او که ناپیداست و ناپیداتر از او چیزی نیست. هر چه بخواهد میآفریند و میگزیند و هیچکس از بندگانش در این، اختیاری ندارند و او از آنچه شرک میورزند پاک است.
و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بیشریک است و گواهی میدهم که محمد، بنده و پیامبر او و خاتم انبیا و مرسلین و فرستاده شدهای است که رحمتی است برای جهانیان، و سرور فرزندان آدم است. او که رسالتش را رساند و امانتی را که بر عهده داشت ادا نمود و برای امت خیرخواهی کرد و در راه الله آنگونه که حق آن است جهاد نمود تا آنکه به نزد پروردگارش شتافت؛ پس درود و سلام پروردگار بر او و بر اهل بیت پاک و یاران نیک وی و همهی آنانی باد که به نیکی تا قیامت از آنها پیروی نمایند.
اما بعد:
ای مردم، خود و شما را به تقوای الله توصیه میکنم که تقوای خداوند هدایتگر راه است و باعث انس و شادی قلب:
﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا ٢ وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُۚ﴾ [الطلاق: ٢-٣].
«و هرکه تقوای الله را پیشه سازد برای او راه برون رفتی (از مشکلاتش) قرار خواهد داد (٢) و او را از جایی که به حساب نیاوَرَد روزی خواهد داد».
﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مِنۡ أَمۡرِهِۦ يُسۡرٗا ٤﴾ [الطلاق: ٤].
«و هرکه پروای الله را داشته باشد برای او در کارش آسانی قرار خواهد داد».
ای مسلمانان:
خداوند متعال در آیات محکم کتابش میفرماید:
﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ١٦٤﴾ [آلعمران:١٦٤].
«الله بر مومنان منت نهاد آنگاه که در میان آنها پیامبری از خودشان مبعوث ساخت که آیات وی را بر آنها خوانده و آنها را پاک گرداند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد، و قطعا آنان تا پیش از این در گمراهی آشکاری قرار داشتند».
مردم، پیش از بعثت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در جاهلیتی تاریک و فتنه و بدی به سر میبردند. قوی، ضعیف را مورد ستم قرار میداد، اگر نجیبزادهای دزدی میکرد او را رها میکردند و اگر انسان ضعیفی مرتکب دزدی میشد بر او حد را اجرا میکردند... ظلم و ستم و قتل و غارت... تاریکی بر روی تاریکی...
ستمگری، پیش از بعثت به جایی رسیده بود که جزو مکارم اخلاق به حساب میآمد تا جایی که نزد آنها اگر کسی ستم نمیورزید آن را به سبب نقصی که در او بود میدانستند، و گر نه ستمگری در جاهلیت افتخار به حساب میآمد!
ستمگری در قتل و کشتار، و ستم در ناموس و ستم در مال مردم، و فریب در معامله و ترازو و پست شمردن زنان، تا جایی که دختران را در حالی که زنده بودند به گور میسپردند، که خداوند از آن دخترکان خواهد پرسید که به چه گناهی کشته شدند... زن در جاهلیت ارزشی نداشت جز برای آب دادن به درختان و حیوانات و چیدن هیزم و شهوترانی...
بر اثر این ظلم و ستمی که آنها بر هم روا میداشتند خداوند برخی از آنها را بر برخی دیگر مسلط گرداند و جنگهای پی در پی آنها را نابود ساخت... فتنهها و فاجعهها پی در پی بر آنها باریدن گرفت اما آنان با این وجود برای نزدیکی به پروردگارشان ره نمیجستند. خداوند متعال دربارهی آنان چنین میفرماید:
﴿أَوَلَا يَرَوۡنَ أَنَّهُمۡ يُفۡتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٖ مَّرَّةً أَوۡ مَرَّتَيۡنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمۡ يَذَّكَّرُونَ ١٢٦﴾ [التوبة: ١٢٦].
«آیا نمیبینند که آنها هر سال یک یا دو بار مورد آزمایش قرار میگیرند (اما با این وجود) نه توبه میکنند و نه عبرت میگیرند؟».
تا آنکه خداوند، پیامبرش را با هدایت و دین حق مبعوث گرداند، پس وی به سوی عبادت خداوند یگانهی بیشریک فرا خواند و مردم را از عبادت بندگان به سوی عبادت پروردگار بندگان، و از ستم ادیان به سوی عدل اسلام، و از تنگی دنیا به سوی فراخی دنیا و آخرت، خارج ساخت. توحید خالص را مقرر گرداند و از شریک آوردن برای خداوند نهی نمود و ستم و تجاوز را باز داشت و زن را گرامی داشت و آنان را خواهران مردان معرفی نمود و فرمود: «نسبت به زنان، یکدیگر را به نیکی سفارش کنید..» [به روایت بخاری].
وی تفاوتهای جاهلی را باطل اعلام کرد پس هیچ گونه تفاوتی را میان سفید و سیاه، و میان نجیبزاده و دیگر مردم قائل نگردید و فرمود: «ای بندگان خداوند! برادران و خواهران یکدیگر باشید» [به روایت بخاری و مسلم و دیگران].
و اینگونه، به همان چیزی دعوت نمود که پروردگارش به وی وحی نموده و فرموده بود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٞ ١٣﴾ [الحجرات: ١٣].
«ای مردم؛ ما شما را از یک نر و ماده آفریدیم و شما را ملتها و قبائل مختلف قرار دادیم تا با هم آشنا شوید. همانا گرامیترین شما نزد الله با تقواترین شماست. بیتردید الله بسیار دانا و بسیار آگاه است».
او آنان را به شناخت یکدیگر دعوت کرد و نه تنفر و دوری، و آنان را به همیاری دعوت داد و نه به ترک یاری، و میزان فضیلت را تقوای خداوند قرار داد که همانا تقوا بود که بلال حبشی را سرور ما گرداند اما ابولهب [قریشی عموی پیامبر] را در آتشی شعلهور قرار داد.
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾ [الحجرات: ١٠].
«همانا مومنان (با یکدیگر) برادرند».
و مگر انسان چیست جز دینی که بر آن است، پس تقوا را با تکیه بر اصل و نسبت ترک مکن که اسلام، سلمان فارسی را بلند مرتبه ساخت و ابولهب قریشی را خوار و بیارزش.
با این دعوت بود که مردم گروه، گروه به دین خداوند وارد شدند و فقیر با غنی و نجیبزاده با پاییندست ازدواج کرد، بلکه از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت شده است که فرمودند: «ای بنی بیاضة! أبوهند را همسر دهید و از دختران او همسر انتخاب کنید» [به روایت ابوداوود] در حالی که ابوهند حجامتگر بود و از نظر اجتماعی در جامعهی آن روز جایگاهی نداشت، و این نیست مگر به خاطر آنکه تقوای خداوند تنها معیاری است که مردم براساس آن سنجیده میشوند.
آری، این اسلام بود که مردم را پس از چند دستگی و تفرقه یکی گرداند و پس از ذلت و خواری عزیز قرار داد و پس از شکست، پیروزی داد و پس از آنکه از هم دور بودند و متنفر، میان آنان الفت ایجاد کرد، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٦٣﴾ [الأنفال: ٦٣].
«و میان قلبهای شما الفت انداخت. اگر هرآنچه را در زمین است خرج میکردی نمیتوانستی میان قلبهای آنان الفت ایجاد کنی اما (این) الله (است) که میان قلبهای آنان الفت ایجاد کرد. همانا او عزیز و حکیم است».
این همان وحدت اسلامی است، با تمام معنایی که این کلمه میدهد. وحدتی که آنان را بر پرستش خدایی یگانه، و یک پیامبر و یک کتاب یکجا ساخت تا جایی که امت مسلمان به مانند یک بدن گردید که اگر عضوی از آن به درد آید دیگر اعضای آن نیز با تب و شببیداری با آن همراهی میکنند...
این وحدت هیچگاه براساس زبان نبود، زیرا که زبان ممکن است میان کافر و مسلمان هم مشترک باشد، علاوه بر این، زبان هیچگاه راه مناسبی برای وحدت نبوده است. همچنین وحدت هیچگاه براساس اقلیم و نژاد استوار نبوده است زیرا که اسلام برای نژاد، ارزشی قائل نیست زیرا مردم همه فرزندان آدمند و آدم هم از خاک.
اما این وحدت براساس یکجا کردن روح آدمیان با همدیگر است پیش از آنکه بدنهایشان با هم متحد گردد. و پیش از آنکه بر قلبها چیره شود عقل آنان را قانع میگرداند و این اساس، همان عقیدهی ایمان است که خداوند آن را برای همهی بشریت خواسته است.
﴿صِبۡغَةَ ٱللَّهِ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ صِبۡغَةٗۖ وَنَحۡنُ لَهُۥ عَٰبِدُونَ ١٣٨﴾ [البقرة: ١٣٨].
«این است نگارگری الله و چه کسی است که از الله زیباتر نگارگری میکند؟ و ما برای او عبادتگزاریم».
و اینگونه بود که توحید خالص، اساس وحدت را در رسالت محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ تشکیل میدهد:
﴿۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيَۡٔاۖ﴾ [النساء: ٣٦].
«و الله را عبادت کنید و برای او چیزی را شریک نیاورید».
و همچنین در وحدت پیامبر:
﴿فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِيِّ ٱلۡأُمِّيِّ﴾ [الأعراف: ١٥٨].
«پس به الله و فرستادهی وی، آن پیامبر امیّ ایمان بیاورید».
و در وحدت دین و رسالت، آنگونه که الله ـ سبحانه و تعالی ـ میفرماید:
﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ﴾ [آل عمران: ٨٥].
«و هرکه به جز اسلام دینی دیگر بجوید از او پذیرفته نخواهد شد».
و همچنین وحدت کتاب:
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ﴾ [الإسراء: ٩].
«بیتردید این قرآن به سوی [دینی] که پایدار تر است راهنمایی میکند».
و وحدت قبله؛ خداوند عزوجل فرموده است:
﴿فَوَلِّ وَجۡهَكَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَحَيۡثُ مَا كُنتُمۡ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ شَطۡرَهُۥۗ﴾ [البقرة:١٤٤].
«پس چهرهات را به سوی مسجدالحرام بگردان، و هر کجا که بودید چهرههایتان را به سوی آن بگردانید».
و در پایان، در وحدت و یگانگی امت:
﴿وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱتَّقُونِ ٥٢﴾ [المؤمنون: ٥٢].
«و همانا این امت شما امتی است یگانه و من پروردگار شمایم پس پروای من را داشته باشید».
امت مسلمان نخواهد توانست راه ترقی را بپیماید مگر با اسلام، و اسلامش نیز کامل نخواهد شد مگر با وحدت، و به پیروزی دست نخواهد یافت مگر با اجتماع و یگانگی. پیروزی یا شکست امت مسلمان به آن اندازه که به وحدت یا تفرقهی میان آنها بستگی دارد به نیرو یا ضعف دشمنانش وابسته نیست. اگر این امت پروردگارش را به یگانگی عبادت کند و سپس صف خود را یکپارچه سازد به اذن خداوند پیروز و سربلند خواهد بود:
﴿إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ ٧﴾ [محمد: ٧].
«بیتردید، اگر الله را یاری کنید شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار خواهد داشت».
و هر گاه حسادت و دشمنی و یاری نکردن همدیگر و ستمگری و بیانصافی در میان صفوف آنها رخنه کرد باید بدون هیچ شک و تردیدی منتظر شکست باشند، زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ ٤٦﴾ [الأنفال: ٤٦].
«و از الله و رسولش اطاعت کنید و با هم اختلاف نکنید که سست شده و شوکت شما خواهد رفت و صبر پیشه کنید که الله با صابران است».
خداوند برای من و شما در قرآن بزرگ برکت قرار دهد و با آیات و ذکر حکیم سود رسانَد. آنچه را گفتم شنیدید، اگر صحیح بود از سوی خداوند و اگر اشتباه بود از سوی نفس و شیطان بود، و از خداوند آمرزش میخواهم که او بسیار آمرزنده است.