خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش از آن خداوندی است که عزیز و پرشکوه است، او که پس از هشدار و وعید و فرستادن پیامبران، با آتش جهنم از عاصیان انتقام می‌گیرد و کسانی را که ترس او را دارند و تقوای او را پیشه می‌سازند با بهشت برین بزرگ می‌دارد... هرکه کار نیکی کند برای خودش است و هرکه بدی پیشه سازد بر خود بدی کرده است و پروردگار تو به بندگانش ستم روا نمی‌دارد...

و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنها و بی‌شریک است. او که شایسته‌ی حمد و ثنا و تمجید است، و گواهی می‌دهم که پیامبر و سرور ما محمد، بنده و پیامرسان او و دعوتگر به سوی توحید است و اوست هشدار دهنده‌ی از آتش شعله‌ور و بشارت‌دهنده‌ی به بهشت ابدی. درود و سلام ابدی خداوند بر او و بر اهل بیت و یاران وی باد.

اما بعد، ای مسلمانان تقوای الله را آنگونه که شایسته‌ی اوست پیشه سازید و در پی دست یابی به رضایت وی کوشا باشید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١ [الأحزاب: ٧٠-٧١].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوای الله را پیشه سازید و سخنی استوار گویید (٧٠) تا کارهای شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشاید و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت کند پیروزی بزرگی به دست آورده است».

ای مسلمانان... خداوند بندگان را به هدف عبادت خود آفرید و نشانه‌های عظمت خویش را در برابر آنان قرار داد تا هیبتش را در قلب آنان قرار دهد و عذاب شدید خود و جهنم را برای آنان وصف نمود تا عاملی باشد برای سرکوب گمراهی درون، و انگیزه‌ای باشد برای رستگاری آن.

پس از آن چیزی نسبت به آن هشدار داده شده‌اید برحذر باشید و از آن آتشی بترسید که خداوند در کتابش و توسط پیامبرش ذکر آن را نموده.

آن آتشی که خشم آن شدید است و آتش آن افروخته و تاریک و سیاه...

﴿لَا تُبۡقِي وَلَا تَذَرُ ٢٨ لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ ٢٩ عَلَيۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ ٣٠ [المدثر: ٢٨-٣٠].

«نه باقى مى‏گذارد و نه رها مى‏كند (٢٨) پوست‌ها را سياه مى‏گرداند (٢٩) [و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است».

خانه‌ای که اهل آن نفرین شده‌اند و از دستیابی به لذت‌ها و خوشبختی محروم گشته‌اند.

﴿جَهَنَّمَ يَصۡلَوۡنَهَا فَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ٥٦ [ص: ٥٦].

«به جهنم درمى‏آيند و چه بد آرامگاهى است».

یاد آن ـ با طبقات و درجات و درهای آن قلب ترسایان را به لرزه در آورده و اشکها را بر گونه‌ها جاری ساخته است. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «قسم به آنکه جانم در دست اوست اگر آنچه را که من دیده‌ام می‌دیدید کم می‌خندید و بسیار گریه می‌کردید». گفتند: مگر تو چه دیدی ای رسول خدا؟ فرمود: «بهشت و جهنم را دیده‌ام» [به روایت مسلم].

و نعمان بن بشیر ـ رضی الله عنه ـ می‌گوید: شنیدم که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در خطبه‌اش می‌فرمود: «شما را از آتش هشدار دادم، شما را نسبت به آتش هشدار دادم» تا آنکه عبایش که بر کتفش بود به روی پایش افتاد [به روایت احمد].

و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «دو امر بزرگ را فراموش نکنید: بهشت و جهنم را» و سپس در حالی که می‌گریست و اشک‌هایش ریش مبارکش را خیس کرده بود فرمود: «قسم به آنکه جان محمد در دست اوست اگر آنچه را که من در مورد آخرت می‌دانم می‌دانستید به دشت و صحرا می‌رفتید و بر سر خود خاک می‌ریختید» [به روایت ابویعلی].

ای مسلمانان: بهشت از بند کفش شما به شما نزدیک‌تر است و همینطور جهنم، و این آتشی که شما بر می‌افروزید جزئی از ٧٠ جزء آتش جهنم است که ٦٩ بار از آن گرم‌تر است و گرمای تابستان از نفس جهنم است که شما را به یاد آن بیندازد زیرا در صحیح بخاری چنین آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «آتش جهنم به سوی پروردگارش شکایت برد که ای پروردگار، بخشی از من بخشی دیگر را می‌بلعد (یعنی از شدت گرما) پس خداوند به او اجازه داد دو بار نفس بکشد، یک بار در تابستان و یک بار در زمستان که علت گرما و سرمای شدیدی است که می‌بینید».

جهنم را در روز قیامت می‌آورند در حالی که هفتاد هزار افسار دارد که هر افساری را هفتاد هزار ملائکه به دنبال خود می‌کشند و از شدت خشم فریاد می‌کشد و اینجاست که مجرمان به بدبختی خود یقین حاصل می‌کنند و امت‌ها بر زانوی خود می‌افتند و آنجاست که انسان به یاد آنچه کرده است می‌افتد و می‌گوید:

﴿يَٰلَيۡتَنِي قَدَّمۡتُ لِحَيَاتِي ٢٤ فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ ٢٥ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ ٢٦ [الفجر: ٢٤-٢٦].

«کاش برای زندگی (ابدی) خود (توشه‌ای) پیش فرستاده بودم (٢٤) پس در آن روز هیچ کس چون عذاب ‏کردن او عذاب نکند (٢٥) و هیچ کس چون دربند کشیدن او دربند نکشد».

عمق آن به فاصله‌ی هفتاد سال است. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روزی در کنار اصحاب بودند که صدایی مهیبی به گوششان رسید پس فرمودند: «آیا می‌دانید این چیست؟» گفتند: الله و رسولش آگاهترند. فرمود: «این صدای سنگی بود که هفتاد سال پیش به آتش جهنم انداخته شده بود و همچنان در آن سقوط می‌کرد تا آنکه اکنون به قعر آن رسیده است» [به روایت مسلم].

پل صراط بر روی چنین جهنم وحشتناکی زده می‌شود. جهنمی که شراره‌های آن از آن بر می‌جهد و چنگال‌هایی دارد که برخی از جهنمیان را از روی پل صراط به داخل خود می‌کشد، پس مومنان براساس اعمال خود به سرعت چشم به هم زدن و به سرعت برق و یا سرعت باد و یا سرعت پرندگان و یا سرعت اسبان دونده و یا سرعت انسان پیاده از آن می‌گذرند. پس برخی از آنان به راحتی عبور می‌کنند و برخی دیگر در هنگام عبور زخمی می‌شوند و برخی دیگر به آتش جهنم در می‌افتند و در آتش جهنم نیز برخی از جهنمیان تا مچ پا در آتشند و برخی تا زانو در آتشند و برخی تا سینه و برخی دیگر تا گردن...

اهل آتش به ذلت و خواری به سوی آتش فراخوانده و هل داده می‌شوند:

﴿... يُسۡحَبُونَ ٧١ فِي ٱلۡحَمِيمِ ثُمَّ فِي ٱلنَّارِ يُسۡجَرُونَ ٧٢ [المؤمن: ٧١-٧٢].

«كشانيده مى‏شوند (٧١) در ميان جوشاب [و] آنگاه در آتش برافروخته مى‏شوند».

آتشی که آنان را به مانند آب جوشان در بر می‌گیرد:

﴿إِذَآ أُلۡقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقٗا وَهِيَ تَفُورُ ٧ [الملك: ٧].

«چون در آنجا افكنده شوند از آن خروشى مى‏شنوند در حالى كه مى‏جوشد».

از گرسنگی فریاد برمی‌آورند و غذا می‌خواهند و در پاسخ به آنان خبیث‌ترین غذا که برای اهل گناهان مهیا شده است داده می‌شود:

﴿إِنَّ شَجَرَتَ ٱلزَّقُّومِ ٤٣ طَعَامُ ٱلۡأَثِيمِ ٤٤ كَٱلۡمُهۡلِ يَغۡلِي فِي ٱلۡبُطُونِ ٤٥ كَغَلۡيِ ٱلۡحَمِيمِ ٤٦ [الدخان: ٤٣-٤٦].

«آرى درخت زقوم (٤٣) خوراك گناه پيشه است (٤٤) چون مس گداخته در شكم‌ها مى‏گدازد (٤٥) همانند جوشش آب جوشان».

رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «اگر قطره‌ای از زقوم به زمین فرو می‌افتاد زندگی را بر اهل دنیا تلخ می‌کرد پس چه می‌شود کسی که همه‌ی غذایش همین است و غذای دیگری ندارد؟» [به روایت احمد].

و به آنان ضریع داده می‌شود. غذایی که نه چاق می‌کند و نه گرسنگی را رفع می‌کند به مانند خاری که نه وارد شکمشان می‌شود و نه از حلقومشان در می‌آید و به آنان چرک و خونابه‌ی جهنمیان خورانده می‌شود و هنگامی که گلویشان از گرسنگی و تشنگی خشکیده شد از چشم‌های داغ نوشانده می‌شوند و به آنان آبی داده می‌شود جوشان که روده‌های آنان را ذوب می‌کند، روده‌هایی که زمانی آکنده از غذای حرام بود و صورت‌های آنان می‌سوزد، صورت‌هایی که همیشه به سوی معصیت خداوند متوجه بود.

﴿بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا ٢٩ [الكهف: ٢٩].

«وه چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است».

رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «آب جوشان بر سرشان ریخته می‌شود پس جمجمه‌شان را آب می‌کند تا آنکه به شکمشان می‌رسد، پس هر چه در شکم دارند آب می‌شود تا آنکه از پایشان خارج می‌شود و سپس به همان حالتی باز می‌گردند که بودند» [به روایت احمد و ترمذی].

و آسان‌ترین اهل آتش از نظر عذاب کسی است که دو دمپایی از آتش دارد که مغزش به خاطر آن به مانند دیگ می‌جوشد و او گمان نمی‌کند که عذاب کسی از او شدیدتر باشد در حالی که او آسان‌ترین عذاب را دارد.

غل و زنجیر آنان را سنگین کرده است، پاهایشان به پیشانی‌شان بسته شده و چهره‌هایشان از خواری و ذلت گناه سیاه گشته است. از داد و بی‌داد سر و صدایشان بلند است و امید رهایی ندارند و آرزوی مرگ می‌کنند اما از اسارت جهنم رهایی نمی‌یابند:

﴿وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنۡ حَدِيدٖ ٢١ كُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن يَخۡرُجُواْ مِنۡهَا مِنۡ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِيقِ ٢٢ [الحج: ٢١-٢٢].

«و براى آنان گرزهايى آهنين است (٢١) هر بار بخواهند از [شدت] غم از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى‏شوند [كه هان] بچشيد عذاب آتش سوزان».

درهایش بر آنان بسته می‌شود و غم و مصیبتشان افزون می‌شود...

﴿لَهَا سَبۡعَةُ أَبۡوَٰبٖ لِّكُلِّ بَابٖ مِّنۡهُمۡ جُزۡءٞ مَّقۡسُومٌ ٤٤ [الحجر: ٤٤].

«براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مى‏شوند]».

رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «اهل آتش چنان می‌گریند که اگر کشتی‌ها در اشکشان قرار گیرند به جریان می‌افتند و آنان خون می‌گریند...» [به روایت حاکم].

آنان بر از دست دادن زندگی بدون آنکه توشه‌ای از آن برگیرند می‌گریند، آه بر آن‌ها از خشم خداوند و آه بر آنان از رسوایی‌شان در بین مردم؛ و فریاد برمی‌آورند که:

﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا غَيۡرَ ٱلَّذِي كُنَّا نَعۡمَلُۚ [فاطر: ٣٧].

«پروردگارا ما را بیرون بیاور تا کاری شایسته غیر از آنچه انجام می‌دادیم انجام دهیم».

و می‌گویند:

﴿رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَكَ وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَۗ [إبراهيم: ٤٤].

«پروردگارا ما را تا چندى مهلت بخش تا دعوت تو را پاسخ گوييم و از فرستادگان [تو] پيروى كنيم».

و می‌گویند:

﴿رَبَّنَآ أَبۡصَرۡنَا وَسَمِعۡنَا فَٱرۡجِعۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ١٢ [السجدة: ١٢].

«پروردگارا ديديم و شنيديم ما را بازگردان تا كار شايسته كنيم چرا كه ما يقين داريم».

﴿... رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَيۡنَا شِقۡوَتُنَا وَكُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّينَ ١٠٦ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ ١٠٧ [المؤمنون: ١٠٦-١٠٧].

«...پروردگارا شقاوت ما بر ما چيره شد و ما مردمى گمراه بوديم (١٠٦) پروردگارا ما را از اينجا بيرون بر پس اگر باز هم [به بدى] برگشتيم در آن صورت ستمگر خواهيم بود».

خدایی را صدا می‌زنند که همیشه دستوراتش را زیر پا می‌گذاشتند و با دوستانش دشمنی می‌ورزیدند. خدایی را صدا می‌زنند که حکمش در مورد آنان به اجرا در آمده است و عذابش بر آنان نازل گردیده است.

﴿قَالَ ٱخۡسَ‍َٔواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ١٠٨ [المؤمنون: ١٠٨].

«مى‏فرمايد [برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد».

نه به گریه‌شان رحم می‌شود و نه فریادرسی می‌شوند... از آرزوهایشان باز مانده‌اند و گناهان آنان را به محاصره در آورده اما همچنان در امید رهایی هستند که ناگهان منادی ندا می‌دهد که: «ای اهل بهشت جاودانگی است و دیگر مرگی نیست و ای اهل آتش جاودانگی است و دیگر مرگی در کار نیست».

آتشی که خاموش نمی‌شود و جانی که دیگر گرفته نمی‌شود:

﴿لَا يُقۡضَىٰ عَلَيۡهِمۡ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَاۚ [فاطر: ٣٦].

«نه حكم به مرگ بر ايشان [جارى] مى‏شود تا بميرند و نه عذاب آن از ايشان كاسته شود».

﴿إِنَّهُۥ مَن يَأۡتِ رَبَّهُۥ مُجۡرِمٗا فَإِنَّ لَهُۥ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحۡيَىٰ ٧٤ [طه: ٧٤].

«در حقيقت هركه به نزد پروردگارش گنهكار رود جهنم براى اوست در آن نه مى‏ميرد و نه زندگى مى‏يابد».

آنان همدیگر را سرزنش و لعنت می‌کنند و با هم به جدل بر می‌خیزند و یکدیگر را تکذیب می‌کنند:

﴿كُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ [الأعراف: ٣٨].

«...هر بار كه امتى [در آتش] درآيد همكيشان خود را لعنت كند».

به یکدیگر کفرمی‌ورزند و همدیگر را نفرین می‌کنند و کینه‌شان علیه کسانی که آنان را به چنین روزی انداخته‌اند شدت می‌گیرد و می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِينَ ٢٩ [فصلت: ٢٩]. «پروردگارا آن دو [گمراه‏گرى] از جن و انس كه ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا آن‌ها را زير قدمهايمان بگذاريم تا زبون شوند».

و آنکه از یاد خداوند غافل بود خطاب به دوستش که او را از قرآن باز داشته و گناه را برای او زینت داده چنین می‌گوید که: «کاش میان من و تو (به اندازه‌ی) دوری مشرق و مغرب (فاصله) بود. پس چه بد دوستی بود چنین دوستی» [الزخرف: ٣٨].

و همه‌ی این‌ها برایشان سودی در بر ندارد زیرا که همه در عذاب شریکند و همه سهمی از آن دارند اما نمی‌دانند.

خداوند من و شما را از آزاد شدگان از آتش قرار دهد... این سخنان را گفته و برای خود و شما از خداوند متعال از هر گناهی آمرزش می‌خواهم پس از او آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.