خطبهی اول:
ستایش از آن الله است:
«سپاس از آن الله است كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و در آخرت [نيز] سپاس از آن اوست و هم اوست سنجيدهكار آگاه (١) آنچه در زمين فرو مىرود و آنچه از آن بر مىآيد و آنچه از آسمان نازل مىشود و آنچه در آن بالا مىرود [همه را] مىداند و اوست مهربان آمرزنده» [سبأ: ١-٢].
تسبیح و ستایش او را میگویم که او نهفتههای درون و اسرار آن را میداند و نهانهای درون دلها را برملا میسازد:
﴿ يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩﴾ [المؤمن: ١٩].
«او خیانت چشمان و آنچه را در سینهها مخفی است میداند».
و دستاورد زبانها را در روز قیامت در نامهی اعمال منتشر خواهد کرد... اعمال را ثبت کرده و مینویسد و سپس محاسبه کرده، یا مورد مغفرت قرار میدهد و یا مورد عذاب...
و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنهاست و شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد، بنده و پیامبر اوست... درود و سلام و برکات خداوند بر وی و بر اهل بیت پاک و صحابهی نیک وی.
اما بعد:
تقوا بهترین وصیت و بهترین لباس و بهترین خصلت است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١﴾ [الأحزاب: ٧٠-٧١].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الله را داشته باشید و سخنی استوار گویید (٧٠) تا کارهای شما را به صلاح آورده و گناهان شما را مورد آمرزش قرار دهد و هرکه از الله و رسولش اطاعت کند قطعا پیروزی بزرگی به دست آورده است».
رحمت خداوند بر بندهای که زبان خود را صالح گردانده و کنترل نفس خود را در دست داشته و آن را در راه حق به راه انداخته است.
ای مسلمانان: سخن امروز ما دربارهی خصلتی است که سرور اخلاق و جمع کنندهی فضیلتها و رأس همهی خصلتهاست. خصلتی که خداوند متعال آن را در کتاب خود ستوده و فرموده است:
﴿... وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا ٨٧﴾ [النساء: ٨٧].
«وچه کسی راستگوتر از الله است؟».
و فرموده است:
﴿... وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِيلٗا ١٢٢﴾ [النساء: ١٢٢].
«و چه کسی راستگفتارتر از الله است؟».
و باز فرموده است:
﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ...﴾ [آل عمران: ٩٥].
«بگو: راست گفت الله...».
خداوند متعال پیامبران و خاصان و اولیای خود را با صفت صدق و راستی ستوده است:
﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِسۡمَٰعِيلَۚ إِنَّهُۥ كَانَصَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَكَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا ٥٤﴾ [مريم: ٥٤].
«و در این کتاب اسماعیل را یاد کن که او در وعدهاش راست بود و رسولی پیامبر بود».
و خطاب به همهی بندگانش فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ ١١٩﴾ [التوبة: ١١٩].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الله را پیشه ساخته و همراه راستان باشید».
ای مسلمانان: صفت «صدق و راستی» یک صفت مستحب نیست بلکه فریضه و واجبی است برای هر شخص مسلمان و یک خصلت برای انسان مومن است. یک مومن باید در باطن و ظاهر خود به یک اندازه راستی و پاکی و صفای نفس داشته باشد...
با وجود سادگی این صفت و اجماع همهی انسانها در نیک دانستن آن، ما امروز بیش از هر زمان دیگری در بحبوحهی بحران اخلاقی که در آن به سر میبریم، به توصیهی به پایبندی به آن نیاز داریم. بحرانی اخلاقی که اسباب مختلفی باعث آن شده است از جمله: ضعف ایمان و ضعف تربیت و رقابت برای به دست آوردن دنیا.
صفت صدق و راستی در دنیا و آخرت مورد ستایش قرار گرفته و نشانهی تقوا و سبب بخشش گناهان و بالا رفتن درجات است که همهی اینها در این سخن خداوند متعال جمع گردیده است، آنجا که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ ٣٣ لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٣٤ لِيُكَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٣٥﴾ [الزمر: ٣٣-٣٥].
«و آن كس كه راستى آورد و آن را باور نمود آنان همان متقیانند (٣٣) براى آنان هر چه بخواهند پيش پروردگارشان خواهد بود اين است پاداش نيكوكاران (٣٤) تا الله بدترين عملى را كه كردهاند از ايشان بزدايد و آنان را به بهترين كارى كه مىكردهاند پاداش دهد».
در مورد پاداش صادقان در روز قیامت، این سخن خداوند متعال را بشنوید که میفرماید:
﴿قَالَ ٱللَّهُ هَٰذَا يَوۡمُ يَنفَعُ ٱلصَّٰدِقِينَ صِدۡقُهُمۡۚ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١١٩﴾ [المائدة: ١١٩].
«الله فرمود اين روزى است كه راستی راستگويان آنان را سود بخشد. براى آنان باغهايى است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است هميشه در آن جاودانند، الله از آنان خشنود است و آنان [نيز] از او خشنودند اين است رستگارى بزرگ».
راستی یعنی فضیلت و نجابت، یعنی راهی روشن و درونی والا، و انسان راست و صادق همیشه بسوی نیکیها توفیق مییابد. در این حدیث که عبدالله بن مسعود ـ رضی الله عنه ـ روایت نموده است دقت کنید که از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ چنین روایت میکند که ایشان فرمودند:
«همانا صدق وراستی به سوی نیکی هدایت میکند، و نیکی به سوی بهشت، و شخص همیشه راستی پیشه میکند تا آنکه به مقام «راستی» میرسد. و همانا دروغ به سوی فجور رهنمون میشود و فجور نیز انسان را به سوی آتش میبرد و شخص همیشه دروغ میگوید تا آنکه نزد خداوند به عنوان دروغگو نوشته میشود» [به روایت بخاری و مسلم].
و در روایتی از امام مسلم آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «شخص همچنان راست میگوید و در پی راستی میرود تا آنکه نزد خداوند به عنوان «صِـدّیـق» نوشته میشود، و شخص دیگر همچنان دروغ میگوید و در پی دروغ میرود تا آنکه نزد خداوند به عنوان «کَـذّاب» نوشته میشود».
صدق وراستی هدایتگر به سوی هر نیکی و خیر است و صاحب خود را به سوی راههای هدایت میکشاند تا آنکه وی را به بهشت داخل سازد. چرا که نه؟! در حالی که چنین شخصی راستگو است و همیشه در هر سخن و کردارش در پی حق است؟
او راست میگوید و به راستی پایبند میماند و برای راستی احتیاط پیشه میکند و کلماتی را که میگوید در ترازو قرار میدهد و از اشتباه دوری گزیده و از لغزش میترسد و اینچنین نفس خود را از هر گونه خیانت و گناه پنهانی حفظ میکند تا آنکه نزد خداوند به عنوان صدیق شناخته میشود.
یک مسلمان پس از رسیدن به این منزلت دیگر چه آرزویی خواهد داشت؟ چنین کسانی همراهی پیامبران و شهدا را به دست خواهند آورد:
﴿... فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا ٦٩﴾ [النساء: ٦٩].
«پس آنان به همراه کسی هستند که الله بر آنها نعمت ارزانی داشته است [یعنی] پیامبران و راستان و شهدا و صالحان و آنان چه یاران نیکی هستند».
ای مسلمان: برای آنکه اثر راستی را بر قلب بدانی و بدانی که چرا انسانهای صادق مستحق همراهی با پیامبران شدهاند در این حدیث صحیح تأمل کن: از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند:
«هنگامی که زمان قیامت نزدیک شود نزدیک است که رویای مومن دروغ نشود و راستترین شما از نظر رویا راستگوترین شماست و رویای مومن جزئی از ٤٦ جزء نبوت است» [به روایت بخاری و مسلم].
خوب دقت کن... رویای راست جزئی از نبوت است و چنین رویایی در قلب صادقی متجلی خواهد گردید که والا و پاک است و به نور خداوندی روشن گردیده و اینچنین پردههای غیب در برابرش گشوده شده و خداوند او را از آنچه خواسته مطلع گردانده است.
ای مسلمانان: هرکه در کودکی پایبند راستی شود در بزرگی بیشتر به آن پایبند خواهد شد و هرکه در حق خودش راستی کند در حق خداوند بیشتر به راستی چنگ خواهد زد و هرکه در پی راستی باشد به سوی آن هدایت خواهد شد و در نتیجه درونش پاک شده و قلبش نورانی میگردد.
ای بندگان خداوند: هرگز آسانگیری و سهلانگاری در مورد این خصلت جایز نیست، زیرا این اخلاق یکی از خصلتهای اساسی در دین ما و نشانهی اسوه و الگوی ما محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بود که زندگیاش بهترین مثال است برای انسان کاملی که راستی در گفتار، و امانتداری در کردار را به عنوان خطی ثابت در زندگی خود قرار داده بود و حتی به اندازهی یک بند انگشت نیز از آن منحرف نمیشد و این اخلاق برای وی به عنوان یک خصلت و ویژگی درآمده بود به طوری که حتی پیش از بعثت به «راستی» و «راستگویی» شناخته شده بود و «صادق» و «امین» خوانده میشد و در میان مردم به این نام شناخته میشد.
هنگامی که پیامبر ما ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به دعوت آشکار دستور داده شد مردم را جمع کرده و از آنان پرسید: اگر آنان را از قضیهای باخبر سازد تا چه اندازه سخنش را باور خواهند کرد؟ و آنان در پاسخ گفتند: تاکنون از تو جز راستی ندیدهایم.
نگاهی به این صحنه از زندگی سراسر راستی و نجابت و وفای او بیندازید: از عبدالله ابن ابی حمساء روایت است که گفت: پیش از بعثت پیامبر با وی معاملهای انجام دادم و قسمتی از پول وی باقی ماند پس با وی وعده نمودم که در همان مکان بیایم [تا معامله را به پایان برسانیم] اما فراموش کردم و پس از سه روز قضیه را به یاد آوردم. پس به آنجا بازگشتم و او را در همان جا یافتم. او به من گفت: «ای جوان!! بر من سخت گرفتی... من سه روز است که اینجایم و منتظرت هستم!» [به روایت ابوداوود].
آری! او سه روز پی در پی از روی وفای به عهد و راستی، در همان جایی که وعده نموده بودند حاضر میشد.
این مبدأ از کودکی در درون وی استوار و راسخ بود و تا وفاتش حتی یک دروغ نیز نگفت و بلکه دروغ در نزد وی بدترین خصلتها بود. ام المومنین عایشه ـ رضی الله عنها ـ میگوید: «هیچ خصلتی نزد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بدتر از دروغ نبود و پیش میآمد که شخصی نزد وی دروغی میگفت و این به یاد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میماند [و به خاطر بدی آن، آن را فراموش نمیکرد] تا اینکه میدانست آن فرد از این رفتار توبه نموده است» [به روایت امام احمد و ابن حبان].
زیرا دروغ صفتی است پست و بس ناشایست. ممکن است انسان بخیل یا ترسو عذری برای این اخلاق خود داشته باشد اما دروغگو هیچ عذری ندارد.
صفوان بن سلیم میگوید: به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفته شد: آیا ممکن است انسان مومن ترسو باشد؟ فرمود: «آری ممکن است». گفته شد: آیا ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: «آری. ممکن است» گفته شد: آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: «هرگز» [به روایت امام مالک در موطا با سند ضعیف].
البته این حدیث را حدیث دیگری که امام احمد در مسند خویش روایت کرده است تایید میکند: از ابوامامة ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «هر خصلتی ممکن است در مومن باشد به جز خیانت و دروغ».
امام نووی رحمه الله میگوید: «نصوص کتاب و سنت بطور کلی بر تحریم دروغ دلالت میکند و دروغ جزو گناهان زشت و عیبهای بسیار ناشایست است و اجماع امت و نصوص آشکار بر تحریم آن منعقد شده است».
وی سپس ادامه میدهد: «برای متنفر شدن از این خصلت، این حدیث که بر صحت آن اتفاق شده است کافی است که ابوهریرة ـ رضی الله عنه ـ از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت نموده که ایشان فرمودند: «نشانهی منافق سه چیز است: هنگامی که سخن گوید دروغ گوید، و هنگامی که وعده دهد خلاف کند و هنگامی که امین شمرده شود در امانت خیانت کند»...
و از عبدالله به عمرو بن عاص ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «چهار خصلت است که اگر در کسی باشد آن شخص منافق خالص است و اگر یکی از آنها در وی باشد در وی خصلتی از نفاق وجود دارد تا آنکه آن را ترک گوید: ١- اگر امین شمرده شود خیانت کند ٢- و اگر سخن گوید دروغ گوید ٣- و اگر عهد کند عهد شکنی کند ٤- و هنگامی که بر سر موضوعی با کسی اختلاف کند و به نزد قاضی روند برای اثبات ادعای خود دروغ گوید» [به روایت بخاری و مسلم].
دروغ، ایمان را ناقص میکند. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَا يَفۡتَرِي ٱلۡكَذِبَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِۖ...﴾ [النحل: ١٠٥].
«تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به نشانههای الله ایمان نمیآورند».
و حتی انسان دروغگو در معرض لعنت خداوند قرار دارد:
﴿... ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡكَٰذِبِينَ ٦١﴾ [آل عمران: ٦١].
«...سپس مباهله کنیم و لعنت الله را بر دروغگویان قرار دهیم».
گنگ بودن بهتر از دروغ است و راست گفتاری آغاز سعادت است و اگر انسان درست فکر کند هیچ چیزی را برای بیآبرویی و رسوایی بدتر از دروغگویی نخواهد یافت زیرا دروغ، جامع همهی بدیها و اصل و اساس همهی گناهان است و دروغ کوچک انسان را به دروغ بزرگ میکشاند...
حکیمان گفتهاند: «هرکه از پستان دروغ شیر نوشید رها کردن آن برایش سخت خواهد شد»؛ برای همین است که پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دروغ را ـ هر چند که در ظاهر کوچک باشد ـ نکوهیده است و از دروغ گفتن حتی به کودکان نهی نموده است تا آنکه آنان بر راستی تربیت شده و به آن عادت کنند و از دروغ دور شده و از آن متنفر گردند:
از عبدالله بن عامر روایت است که گفت: روزی از روزها در حالی که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در خانهی ما نشسته بود مادرم مرا صدا زد و گفت: بیا اینجا تا چیزی به تو بدهم... پس رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ خطاب به مادرم فرمود: «میخواستی به او چه بدهی؟» مادرم گفت: میخواهم به او خرما بدهم. رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفت: «اگر [قصد داشتی] به او چیزی ندهی برای تو یک دروغ نوشته میشد» [به روایت ابوداوود با سند حسن].
و از ابوهریرة رضی الله عنه از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ رواست است که فرمود: «هرکه به کودکی بگوید: بیا تا چیزی به تو بدهم ولی به او چیزی ندهد، این یک دروغ است» [به روایت امام احمد با سند صحیح].
ببین چگونه رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ پدران و مادران را آموزش میدهد تا فرزندان خود را به گونهای بار بیاورند که راستی را مقدس دانسته و از دروغ دوری کنند و اگر او از این گونه دروغها چشم پوشی کرده بود و آن را کوچک دانسته بود ترس این میرفت که کودکان بزرگ شوند و دروغ را از گناهان کوچک بشمارند در حالی که نزد خداوند، دروغ گناهی است بس بزرگ.
این جدیت در مورد حقیقت و رعایت راستگویی حتی در مورد مسائل به ظاهر کوچک نیز صادق است: از اسماء بنت یزید ـ رضی الله عنها ـ روایت است که گفت: گفتم ای رسول خدا اگر کسی از ما در مورد چیزی که اشتهایش را دارد بگوید اشتها ندارم آیا این دروغ به حساب میآید؟ فرمود: «دروغ، دروغ نوشته خواهد شد... حتی دروغ کوچک هم به نام دروغ کوچک [در نامهی اعمال] نگاشته خواهد شد» [به روایت امام احمد و طبرانی در معجم کبیر].
در مورد دروغ حتی برای شوخی و تفریح هیچ سهل انگاری وجود ندارد: از بهز بن حکیم از پدرش از جدش ـ رضی الله عنهم ـ روایت است که گفت: شنیدم رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «وای بر آنکه سخن دروغ میگوید تا مردم را بخنداند... وای بر او... وای بر او» [به روایت احمد و ابوداوود و ترمذی و نسائی. ترمذی میگوید: حسن صحیح است].
و در لفظ ابوداوود آمده است: «وای بر کسی که سخن میگوید و دروغ میگوید تا مردم را بخنداند... وای بر او... وای بر او».
اگر این دربارهی اموری باشد که ساده و کوچک به نظر میرسد در مورد بدترین نوع دروغ که دروغ بستن بر خدا و بر رسولش میباشد چه فکر میکنید؟ خداوند متعال میفرماید:
﴿وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ تَرَى ٱلَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى ٱللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسۡوَدَّةٌۚ...﴾ [الزمر: ٦٠].
«و روز قیامت میبینی کسانی که بر الله دروغ بستهاند چهرههایشان تیره است...».
و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «هرکه به عمد بر من دروغ ببندد جایگاه خود را در آتش مهیا سازد» [متفق علیه].
پس از این دروغ، بدترین نوع دروغ دروغی است که ضرر آن همه گیر باشد مانند دروغی که به منافع امت و قضایای مهم آن ضربه بزند و یا در میان آحاد جامعه آشوب ایجاد کرده و اطمینان را از مردم سلب نموده و حق را از باطل غیر قابل تشخیص نماید مخصوصا با وجود وسائل ارتباط جمعی و سرعت انتشار اخبار در عصر جهانی سازی.
در اینترنت شایعات پراکنده میشود و در رسانهها دروغ گفته میشود و در میان این آشوب، راستی و حق کمیاب میگردد. در صورتی که حقیقت و دروغ با هم مخلوط شود مردم سر در گم و حیران خواهند شد.
ممکن است دروغ از منبعی سرچشمه گیرد که شنونده وی را راستگو بداند و براساس آن دروغ رفتار کند و در نتیجه دچار بلا و زیانی شود که تنها خداوند میداند و چه بسا بر اثر یک دروغ یا سخنچینی خانهها ویران شده و خانوادههایی از هم پاشیده و یا حتی خونها ریخته شده است؛ و در حدیث آمده است: «چه بزرگ است آن خیانتی که با برادرت سخنی بگویی که او تو را در آن راستگو بپندارد اما تو نسبت به او دروغ گفته باشی» [به روایت ابوداوود].
بندگان خداوند، راستی برکت است و دروغ از بین برندهی آن و از آنجایی که در هنگام خرید و فروش طمع حاضر است و وَرَع و قناعت اندک، رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ چنین میفرماید: «خریدار و فروشنده تا وقتی که از هم جدا نشدهاند اختیار [فسخ معامله] را دارند. پس اگر راستی پیشه نمودند و آشکارا معامله کردند (و از پنهانکاری اجتناب ورزیدند) در معاملهی آنان برکت انداخته خواهد شد، و اگر کتمان کردند و دروغ گفتند برکت معاملهی آنان از بین خواهد رفت» [به روایت بخاری و مسلم].
و از رفاعة ـرضی الله عنه ـ روایت است که او به همراه رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به سوی مصلی خارج شد پس دید که مردم در حال داد و ستد هستند پس به آنها گفت: «ای جمع تجار!» آنها در استجابت به ندای رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سرهای خود را بلند کرده و بسوی وی نگریستند، پس فرمود: «تاجران در روز قیامت فاجر و بدکار برانگیخته خواهند شد جز آن تاجرانی که تقوای وی را پیشه ساخته و نیکی کنند و راست گویند» [به روایت ترمذی و ابن ماجه. ترمذی میگوید: این حدیثی حسن و صحیح است].
پس صدق و راستی را به عنوان علامت و روش خود قرار دهید و در آشکار و نهان به آن پایبند باشید تا آنکه خداوند تقوای خود را در قلب شما جای دهد و راه شما را پر از نور و موفقیت کند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ ١١٩﴾ [التوبة: ١١٩].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الله را پیشه سازید و با راستان همراه باشید».
خداوند برای من و شما در قرآن بزرگ برکت قرار داده و با روش سید المرسلین سود رسانَد. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما از خداوند بزرگ آمرزش میخواهم..