خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش از آن الله است، ستایش از آن اوست که به تنهایی دارای جبروت و ملک و ملکوت است... او که میراند و زنده گرداند و خنداند و گریاند و فقیر گرداند و غنی گرداند. وی را ستایش گویم و شکر وی را به جای آورم و به سوی وی بازگشته و آمرزش وی را می‌طلبم. او که نعمتش پی درپی است و کرمش شماره نمی‌شود.

و گواهی می‏دهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنهاست و شریکی ندارد، شهادتی که باعث نزدیکی به وی می‌شود. و گواهی می‌دهم که سرور ما و نبی ما محمد، بنده و پیامبر او خاتم پیامبران و سرور جهانیان است. درود و سلام و برکت خداوند بر او و بر اهل بیتش، آن ستارگان شب‏های تاریک، و بر یارانش، آن خورشیدهای هدایت، و بر آنانی که به نیکی پیروی آنان را نموده‏ و هدایت یافته‏اند.

اما بعد... خود و شما را به تقوای الهی سفارش می‏کنم، پس تقوای وی را پیشه سازید و زندگی دنیا و شیطان فریبگر شما را نفریبد که دنیا حلالش حساب دارد و حرامش عذاب، و آبادش ویران‏شدنی است و رفتگانش بازگشتی ندارند و هرکه بسوی خداوند بازگردد خداوند توبه‏اش را می‏پذیرد. و به یاد داشته باشید که دستان مرگ عمرها و روح‏ها را می‏رباید. سالم دنیا نمی‏داند کی بیمار می‏شود و بیمار آن نمی‏داند کی شفا می‏یابد:

﴿وَيَسۡ‍َٔلُونَك عَنِ ٱلۡجِبَالِ فَقُلۡ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسۡفٗا ١٠٥ فَيَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا ١٠٦ لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجٗا وَلَآ أَمۡتٗا ١٠٧ [طه: ١٠٥-١٠٧].

«(منكران رستاخيز) از تو درباره (سرنوشت) كوه‌ها مي‌پرسند. بگو: پروردگارم آن‌ها را از جا می‌‌كند و پراكنده مي‌دارد (١٠٥) سپس زمين را به صورت فلات صاف و هموار و بی‌‌آب و گياه رها می‌‌سازد (١٠٦) (که) در آن هيچ گونه پستی و بلندی نمي‌بينی».

ای مسلمانان: هر آنکه علما را کوچک شمارد دین خود را فاسد کرده و هرکه ولی امر را کوچک شمارد امور خود را فاسد گردانده و هرکه برادرانش را ناچیز شمارد مردانگی‏اش را به باد داده است. انسان عاقل دیگران را کوچک و حقیر به حساب نمی‏آورد و همیشه آرامترین قسمت دریا همان جایی است که عمیق‏تر است و همیشه ظرفی که خالی است صدای بیشتری تولید می‏کند.

اگر دشمنت توانست تو را تحریک کند خواهد توانست شکستت دهد. در کتاب خدا درباره‏ی روش شیطان چنین آمده است که:

﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِكَ وَأَجۡلِبۡ عَلَيۡهِم بِخَيۡلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤ إِنَّ عِبَادِي لَيۡسَ لَكَ عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلٗا ٦٥ [الإسراء: ٦٤-٦٥].

خداوند به شیطان گفت:«و بترسان و خوار گردان با نداي خود هركسي از ايشان را كه توانستي، و لشكر سواره و پياده خود را بر سرشان بشوران و بتازان و در اموال آنان و در اولاد ايشان شركت جوي، و آنان را وعده بده، و وعده شيطان به مردمان جز نيرنگ و گول نيست (٦٤) بي‌گمان سلطه‌اي بر بندگان من نخواهي داشت، و همين كافي است كه پروردگارت حافظ و پشتيبان است».

سبحان الله! آیا ممکن است انسان دشمن خانواده‏ی خود و فاسدگر دین و ستیزه‏گر وطن خود و عامل آزار و نگرانی و فساد و رعب و وحشت شود؟ آیا هیچ عاقلی _ چه رسد به یک مسلمان ـ راضی می‏شود که برای قوم خود آزار و ناراحتی به ارمغان آورده و باعث نیرو گرفتن دشمنان شده و درهای خیر را ببندد؟

دلسوزانی که نوشته‏ها و گفتگوها و اعترافات جوانان تندرو را مشاهده و دنبال می‏کنند و به آنچه در رسانه‏های جمعی و اینترنت و تالارهای گفتگوی اینترنتی موجود است نظر می‏افکنند، مسائلی بس نگران کننده و دردناک می‌بینند. همه‏ی این‌ها نشان‏دهنده‏ی عمق فریبی است که این گروه در آن گرفتار شده‏اند و همچنین نمایانگر ضعف علمی و کوته بینی و کم فهمی آنان است...

آنگاه که انسان در سخنان و مصاحبه‏های آنان متوجه کم علمی و فهم اشتباهشان می‏شود و نسبت به جهل آنان در بسیاری از بدیهیات آگاهی می‏یابد دچار غم و اندوه می‏گردد...

این جوان پرشور با ذهنی پراکنده و درونی مضظرب و تفکری آشفته و تجربه‏ای اندک، که نمی‏تواند میان حق و ناحق و مصلحت و مفسده، و سود و زیان تفاوت بگذارد و در حالی که ضعف مصونیت فکری در وی هویداست، چنین جوانی نمی‏تواند آینده‏نگری کند بلکه حتی شاید برخی از آنان بخاطر شنیدن سخنانی در برخی مجالس یا نوشته‏های موجود در شبکه‏های اجتماعی بر روی اینترنت و یا در گفتگو با دوستان، دست به تکفیر و تبدیع و تفسیق و یا حلال نمودن خون دیگران بزنند.

در میان چنین اشخاصی فرمانبری کورکورانه و پیروی مطلق و سرعت در قبول نمودن و تسلیم در برابر هر فرمانی، هویداست. این جدای از عدم اطمینان از صحت افکار و دستوراتی است که به آنان دیکته می‏شود. علاوه بر این مشکل دیگری که این جوانان از آن رنج می‏برند عدم فهم ادله‏ی شرعی و ناتوانی در بررسی دلایل و نقد آن است.

بر این اساس در این جوانان خصوصیاتی چون سرعت پذیرش و فرمانبری آسان به وجود آمده است.. نه تنها فرمان بردن از دعوتگران انفجار و تکفیر، بلکه فرمان بردن از مزدوران سازمان‏های اطلاعاتی دشمن و روباه‏های سیاست.

این جوانان بدون آنکه خود متوجه باشند در چنگال دستگاه‏های اطلاعاتی بین المللی دچار شده‏اند و این سازمان‏ها برای این جوانان خط‏ دهی کرده و آنان را به پیش می‏برند و حتی با خط‏دهی دقیق، آنان را بسوی خرابکاری و آزار و اذیت و انتشار بی‏نظمی و قدرت‏دهی برای دشمنان راهنما می‌شوند. دشمنان دین و ملت و وطن...

جوانان پرشوری که بدون نگاهی خاص و یا روشی مشخص به پیش برده می‌شوند. این جوانان صاف و ساده در واقع ربوده شده‏اند تا به سود صاحبان منافع مورد استفاده قرار بگیرند. نه برای اهدافی که به سود مسلمانان و دعوت و حق و عدالت باشد بلکه برای تضعیف امت و وارد کردن مسلمانان به درگیری‌ها و یاس و نا امیدی تا آنکه دشمنان بتوانند به اهداف خود رسیده و امت را در سرزمین‌ها و عقاید و مذاهب و طوائف گوناگون خود تکه تکه و دور از هم نموده و به سوی چاهی تاریک و پر پیچ و خم بکشانند.

جوانانی که در حقیقت تبدیل به سوختی شده‏اند برای فتنه‏ای که دست‏های بیگانه و اندیشه‏ی سازمان‏های اطلاعاتی مهیا نموده‏اند. فتنه‏ای نمود یافته در طرح ریزی و اجرای برنامه‏هایی در جهت ضربه وارد ساختن بر پیکر امت و سرزمین‌ها و زیرساخت‏ها آن.

آیا این جوانان تداخل منافع نیروهای مکار و اهداف دشمنان در کمین نشسته را که از پشت بر پیکر امت ضربه وارد می‏سازند درک نکرده‌اند؟

نیروهای این گروه‏های گمراه در حقیقت آلاتی هستند برای نبرد سیاسی در سرزمین‌های مسلمان. اینان اقدامات خود را براساس حماسه و شور و شوقی خالی از فهم ضابطه‏مند و شریعتی بازدارنده انجام می‏دهند که در نتیجه مفاسد و هلاکت به بار آورده و فتنه‏های بزرگی را به وجود می‏آورد که بسیاری از این جوانان و جوامع آنان از آن رنج می‏برند.

آنان به علت کوتاهی اندیشه و ضعف بصیرتی که از آن رنج می‏برند این را ندانستند که اینگونه اعمال تروریستی هرگز براساس هدفی دینی و ملی انجام نگرفته بلکه تنها سیاستی بوده در خدمت منافع دشمنان.

آنان ندانستند که چگونه راه انحراف را پیش گرفته و در تور نقشه‏های بیگانه و کجروی‏های خود دچار شدند.

آیا این فریب خوردگان متوجه نشدند که پول‏هایی که به آنان می‏رسد و حمل و نقل آسان آنان و دیگر تسهیلاتی که در اختیار آنان قرار می‏گیرد نه حاصل اندیشه‏ی آنان است و نه با تدبیر و پول آنان، بلکه همه‏ی این‌ها چیزی نیست جز طراحی و نقشه و نیرنگ بدی از سوی کشورها و سازمان‏هایی که با نفوذ دستگاه‏های اطلاعاتی و مزدوران و ارتباطات و اهداف آنان تغذیه می‏شود.

آیا ندانستند که هدف از چاله‏ای که بسوی آن کشیده می‌شوند چیزی نیست جز انتشار بی‏نظمی و هرج و مرج و برانگیختن فتنه‏ها و در پی آن تسلیم نمودن میدان و منطقه به دشمنان امت، بی‌آنکه خود بدانند!

بندگان خداوند! برادران و خواهران: اینجا باید در منهجی که اینان براساس آن پیش می‏روند توقفی نمود و به کتاب‌ها و مراجع و فتاوایی که بر آن استناد و اعتماد دارند نظر افکند..

آیا آنان متوجه این نشده‏اند که این کتاب‌ها و مراجع آنان را چنان منحرف نموده که باعث شده آرای فاسد و اشتباه و افکار شاذی را قبول کنند که باعث گردیده ضعف علمی آنان عمیق‏تر شده و انحراف فکری و پراکندگی عقیدتی آنان تشدید شود؟

آیا در انحراف شدیدی که بدان درافتاده‏اند نیاندیشیده‏اند؟ آیا به تغییر خطرناکی که در منهج آنان رخ داد اندیشیده‏اند؟ آنان می‏گفتند که تنها کفار و منافع بیگانه را مورد هدف قرار می‏دهند و این سخن گرچه خود منکر است و ممنوع اما آنان در اوج یاس و نگونبختی چنان تغییر یافتند که بعدها با دستان خود به تخریب خانه و وطن خود پرداختند.

این تحول خطرناک گرچه خود باید مورد انکار و مجازات واقع شود اما از سوی دیگر باعث برانگیخته شدن دلسوزی برای آنان می‏شود که تا چه اندازه ساده‏اند و به چه آسانی ممکن است بازیچه‏ای در دست مکاران قرار گیرند.

از سوی دیگر هنگامی که در منهج و روش آنان نظری می‏اندازی به تعجب می‏افتی. آنانی که ادعا می‏کنند، حامل اندیشه‏ی سلف این امت‏اند اما به آغوش مخالفان و دشمانان آنان پناه می‏برند. این را نه از روی انکار دیگر مذاهب مسلمان و فرقه‏های دیگر بلکه برای مخاطب قرار دادن این فریب‏خوردگان می‏گویم.

یکی از این فریب خوردگان از روی جهل و انحراف فکری چنین می‌گوید: من دوست ندارم درباره‏ی خانواده و خویشاوندانم که در قبال آنان دارای احساسات متناقضی هستم سخن بگویم... بعضی وقت‏ها می‏ترسم دلسوزی در مورد آنان باعث شود در دین خود دچار اشتباه شوم...!

سبحان الله! آیا سطحی‏تر از این نوع تفکر می‏توان یافت؟! پیامبر ما محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ درباره‏ی پدر و خویشان خود چنین افتخارآمیز می‌گوید: «من بهترینم از بهترین» و می‌گوید: «من پیامبرم که این دروغ نیست / منم فرزند عبدالمطلب».

او این سخنان را از روی تکبر و تعصب قومی و قبلیه‏ای نگفته. هرگز! بلکه این از روی افتخار آن حضرت به نسب شریفش و برای بیان اصالت خانوادگی‏اش بود. در حالی که این جوان فریب خورده می‌گوید از ترس دینش دوست ندارد درباره‏ی خانواده و خویشانش حرفی بزند.

اینان جوانانی‏اند فریب خورده که تنها سوختی هستند برای فتنه و آلاتی هستند برای درگیری در خدمت همیشگی دشمنان. آیا برای این گروه گمراه روشن نشده است که قضیه هرگز فتاوا و یا استدلال به نصوص و دلیل آوری از سخان و آثار صحابه و بزرگان نیست، بلکه قضیه طرحی است بین المللی و خبیث که ادعای دشمنی با «القاعده» را دارد اما خود، القاعده را در آغوش گرفته و خود تروریسم را مورد حمایت مالی قرار می‏دهد.

در پایان ای جوانان و ای مردم: سیاست‏های انتحاری و مسلک‏های انفجاری و تبدیل شهروندان ـ با هر هویت و مذهب ـ به بمب‏های انسانی و اسلحه‏ی آتشین، همه‏ی این‌ها چیزی نیست جز اغراق در نادانی و سفاهت در اندیشه.

از سوی دیگر چنین کشتار و تخریبی نه دین را یاری می‏دهد، نه وطن را حفظ می‏کند و نه ملتی را سربلند می‏سازد.

ملت‏ها، خود را از طریق عقیده‏ی صحیح و تربیت استوار و علم و تدبیر نیک و وحدت کلمه می‏سازند، نه با انفجار و تخریب و کشتار. و کسی به اینگونه شعارها و قهرمانی‏های انتحاری گوش فرا نمی‏دهد جز آنکه از نظر فکری عقب افتاده و از نظر علم و درک ضعیف باشد.

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

﴿أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٨ [فاطر: ٨].

«آيا كسی كه عمل‌های بدش در نظرش زينت و آراسته شده است و آن را زيبا و آراسته می‏‌بيند (همانند هدایت یافتگان است؟) الله هركس را بخواهد گمراه می‏‌سازد، و هركس را بخواهد هدایت می‏نمايد. پس خود را با غم و غصّه‏ی آنان هلاک مكن. الله بس آگاه از كارهائی است كه می‏‌كنند».

خداند من و شما را بوسیله‏ی قرآن بزرگ و روش محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ نفع رساند. این سخن را گفته و از خداوند برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناه و معصیتی آمرزش می‏طلبم. پس از او آمرزش بخواهید که او بس غفور و بس رحیم است.