خطبهی اول:
ستایش از آن الله که آمرزندهی گناهان است و پذیرندهی توبه، و همچنین شدید العقاب است و قدرتمند... معبودی به حق جز او نیست و بازگشت به سوی اوست. او را حمد و سپاس میگویم و به سوی او توبه کرده و از او آمرزش میطلبم و از کوری پس از بینایی و گمراهی پس از هدایت، به او پناه میبرم...
و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنها و بیشریک است و گواهی میدهم که محمد بنده و پیامبر او و برگزیده و خلیل او و بهترین بندگانش است و او را بر راه و روشی روشن قرار داده که شب آن به مانند روز آن است و جز آنکه ره هلاکت در پیش گرفته کسی از راهش کج نمیرود؛ پس درود و سلام پروردگار من بر او و بر اهل بیت پاکش و بر صحابهی نیک وی و بر تابعین و آنانی که به نیکی تا قیامت از آنان پیروی نمایند.
اما بعد...
ای مسلمانان: خود و شما را به تقوای خداوند سفارش میکنم و بدانید که راستترین سخن، سخن خداوند است و بهترین راه و روش، راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است و بدترین کارها در دین، کارهای نوپدید است و هر کار نوپدید در دین بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش...
ای مردم: امت اسلامی همچنان در خیر و خوبی و پیشرفت خواهد بود تا وقتی که روحیهی تعاون و همکاری در میان آحاد آن گسترده و منتشر باشد... روحیهی همکاری و تکافل و در فکر دیگران بودن و دوری از خودخواهی.
همینطور این امت در خیر و خوبی خواهد بود تا وقتی که ثروتمند، سختی فقیر را احساس کند و قلب انسان دارا حال ندار را درک کند و با شنوایی و بینایی خود صدای بینوایان و سختی دردمندان را بشنود و ببیند...
هر امتی که در آن، میان غنی و فقیر و کوچک و بزرگ شکاف و از هم گسیختگی باشد و تنفر میان توانا و ناتوان و کوچک و بزرگ وجود داشته باشد، امتی است پاره پاره، امتی است با قلبهایی جدا از هم... امتی است که از داشتن سادهترین زیرساختهای ترقی و استقرار و توازن اجتماعی و اقتصادی برگرفته از روح دین و ایمان محروم است. ایمان به این که اسلام شریعتی است برای فرد و جامعه، و در یک آن برنامهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است.
از بزرگترین اسبابی که باعث قوی شدن بنیهی جوامع شده و باعث استحکام رابطهی میان طبقات مختلف مادی و اجتماعی جامعه میشود اوقاف شرعی است...
اوقافی که خداوند امت اسلام را با آن از دیگر امتها متمایز گردانده و به معنای حبس کردن و مخصوص گرداندن مال برای انجام عمل خیر است که از ویژگیهای امت اسلامی میباشد.
امام شافعی ـ رحمه الله ـ میگوید: «اهل جاهلیت ـ تا آنجا که من میدانم ـ برای نیت خیر، خانه یا زمینی را مخصوص نگرداندهاند بلکه اهل اسلام این کار را کردهاند» [پایان کلام امام شافعی].
ریشههای این درخت، درخت «اوقاف خیریه» به دوران پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ برمیگردد زیرا وی بخشندهترین و نیکوکارترین و باتقواترین کسی بود که به سوی برادری و همگرایی دعوت نمود و جدیترین منادی از بین بردن فقر و سختیها در اجرای این سخن خداوند متعال بود که:
﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ ١١ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ ١٢ فَكُّ رَقَبَةٍ ١٣ أَوۡ إِطۡعَٰمٞ فِي يَوۡمٖ ذِي مَسۡغَبَةٖ ١٤ يَتِيمٗا ذَا مَقۡرَبَةٍ ١٥ أَوۡ مِسۡكِينٗا ذَا مَتۡرَبَةٖ ١٦﴾ [البلد: ١١-١٦].
«و [لى] نخواست از گردنه بالا رود (١١) و تو چه دانى كه آن گردنه چيست (١٢) بردهاى را آزاد كردن (١٣) يا در روز گرسنگى طعام دادن (١٤) به يتيمى خويشاوند (١٥) يا بينوايى خاکنشين».
وقف یکی از نواع صدقات مستحب است اما با این وجود بهترین و ماندگارترین و فراگیرترین انواع آن است. وقف باعث بالا رفتن ارزش و مقام شخص وقف کننده و عزیمتی است برای از بین بردن حرص و خودخواهی.
وقف یعنی مهربانی و احساسی است پاک و باارزش و کمکی است بزرگ برای اقتصاد جامعهی اسلامی زیرا اوقاف خیریه از مهمترین پایههای جوامع موفق از نظر اقتصادی است زیرا یکی از دو محور اقتصاد به حساب میآید یعنی محور مردمی موسساتی.
وقف یکی از سه چیزی است که با مرگ انسان پایان نمییاد زیرا رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «هنگامی که فرزند آدم بمیرد عملش نیز قطع میشود مگر در سه مورد: صدقهی جاریه یا علمی که از آن سود برده میشود یا فرزند صالحی که برایش دعا کند» [به روایت امام مسلم].
از این خواستگاه بود که امت اسلام در گذشته مترقیترین نمونهها را برای شایستگی و توانایی رهبری و صدرنشینی در میان جهانیان به نمایش گذارد و به سبب انسانگرایی موجود میان افراد این امت توانست به مقام برتری انسانی دست یابد. و نه تنها این بلکه برخی از انواع اوقاف برای خدمت به حیوانات در نظر گرفته شده بود به مانند علوفهی حیوانات و مانند آن...
نخستین کسانی که قدم در عرصهی وقف گذاشتند اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بودند. جابر رضی الله عنه میگوید: «همهی اصحاب رسول خدا که دارای توانایی مالی بودند وقف میکردند».
امت اسلامی در اوقاف به درجهای رسید که کسی پیش از آنها بدان دست نیافته بود. آنها موسسههای اجتماعی فراوانی برای اهداف خیریه بنا نمودند و برای عرصهی علم و دادگستری و بهداشت و درمان و فقرا و خدمت به قرآن و مساجد و مدارس و دانشمندان و دیگر عرصههای خیر وقف نمودند تا آنجا که توانستند خواستگاههای طمع را در درون خویش از بین ببرند. آن خواستگاههایی که توسط شیطان برانگیخته میشود تا آنکه آنان را از فقر و عیالواری بترساند و سلاحشان در برابر شیطان این سخن خداوند متعال بود که میفرماید:
﴿ٱلشَّيۡطَٰنُ يَعِدُكُمُ ٱلۡفَقۡرَ وَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ وَٱللَّهُ يَعِدُكُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٞ ٢٦٨﴾ [البقرة: ٢٦٨].
«شیطان شما را از فقر میترساند و به فحشا و زشتی دستور میدهد اما الله به شما وعدهی مغفرت و فضل خویش میدهد و الله گشایشگر داناست».
ابن مسعود رضی الله عنه میگوید: وقتی آیهی «كيست آن كس كه به الله وام نيكويى دهد؟» [البقرة: ٢٤٥] نازل شد ابو دحداح خطاب به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفت: ای رسول خداوند... آیا الله از ما وام میخواهد؟ وی فرمود: «آری ای ابودحداح» وی گفت: پس من باغی را که ششصد نخل دارد به پروردگارم قرض دادم. سپس رفت تا به آن باغ رسید در حالی که همسرش ام دحداح و فرزندانش در آن بودند. پس وی را صدا زد و گفت: ای ام دحداح. همسرش پاسخ گفت: لبیک. گفت: از باغ بیرون بیا که من به پروردگار خود این باغم را که ششصد نخل دارد قرض دادم» [به روایت بزار. هیثمی آن را صحیح میداند] در برخی از روایتها آمده است که همسرش گفت: «معاملهات سودمند شد ای ابودحداح».
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٩ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ ١٠ وَمَا يُغۡنِي عَنۡهُ مَالُهُۥٓ إِذَا تَرَدَّىٰٓ ١١﴾ [الليل: ٥-١١].
«اما آنكه بخشید و تقوا پیشه کرد (٥) و [پاداش] نيكوتر را تصديق كرد (٦) بزودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت (٧) و اما آنكه بخل ورزيد و خود را بىنياز ديد (٨) و [پاداش] نيكوتر را به دروغ گرفت (٩) بزودى راه دشوارى به او خواهيم نمود».
خداوند برای من و شما در قرآن بزرگ برکت دهد و ما را با آیات و ذکر حکیم سود رساند.
آنچه را گفتم اگر صحیح بود از سوی خداوند و اگر خطا بود از نفس خویش و از شیطان است و از الله آمرزش میخواهم که او بسیار آمرزشگر است.