خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

حمد و سپس از آن الله است. وی را ستایش گفته و از او یاری جسته و از وی آمرزش می‌خواهیم. و از بدی‌های خود و اعمال ناشایستمان به الله پناه می‌بریم. هرکه را الله هدایت کند گمراهگری نخواهد داشت و هرکه را گمراه سازد وی هدایتگری نخواهد یافت...

و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنهاست و شریکی ندارد و گواهی می‌دهم که محمد، بنده و پیامبر اوست... خداوندا بر بنده و پامبرت محمد و بر اهل بیت و یارانش درود و سلام فرست.

اما بعد...

ای بندگان الله تقوای وی را پیشه ساخته و تا قیامت از بهترین توشه، توشه برگیرید.

ای مسلمانان: خداوند بر مسلمانان و بر بندگان توفیق یافته‌اش به خاطر «نفس لوامه» منت نهاده است. نفس لوامه‌ یا همان «نفس ملامتگر» که بر آن قسم یاد کرده و فرموده است:

﴿لَآ أُقۡسِمُ بِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ ١ وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ ٢ [القيامة: ١-٢].

«قسم به روز قیامت (١) و قسم به نفس ملامتگر».

نفس لوامه نفسی است که صاحب خود را در صورت بهره نبردن از نیکی‌ها و یا افتادن در بدی‌ها مورد سرزنش قرار می‌دهد و آن را بر ترک بدی و بد داشتن آن تشویق می‌کند...

کسی که دارای نفس لوامه است وجدانی بیدار و قلبی زنده دارد. وی هم خود از دست خود راحت است و هم مردم از وی در آسودگی هستند.

برعکس آن، انسان سنگدل و خشن است... وی کسی است که اگر دست به هر گناه بزرگی بزند و یا هر خطایی انجام دهد کمترین ناراحتی به او دست نداده و احساس پشیمانی نمی‌کند. برای همین، چنین شخصی وبالی بر گردن خود و خطری برای دیگران است.

از آنجایی که او زندگی خود را در حال غفلت از پروردگار و یا پیروی از هوای نفس خود است و توجهی به مسائل دیگر ندارد، وبالی است بر گردن خود و از آنجا که تنها برای خود زندگی می‌کند و خودپرست است، خیرش را از دیگران بازمی‌دارد مخصوصا اگر از انسان‌های ثروتمند و مرفه باشد که در این صورت ثروتش باعث طغیان و تکبر او شده و رحمت و شفقت از قلبش بیرون رفته و گوشش از شنیدن حق ناشنوا گردیده و چشمش را از دیدن هر تشریعی که به همیاری و همکاری و تعاون میان افراد جامعه‌ی مسلمان دعوت می‌کند می‌پوشاند...

خداوند متعال مومنان را اینگونه وصف می‌کند که آنان بر کفار شدید و سخت‌گیرند و میان یکدیگر دلسوز و مهربانند و در حدیثی که ابوداوود و ترمذی با سند صحیح از عبدالله بن عمرو بن عاص ـ رضی الله عنهما ـ روایت کرده‌اند آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «رحیمان مورد رحمت خداوند رحمن قرار می‌گیرند، به آنان که در زمینند رحم کنید تا آن که در آسمان است شما را مورد رحمت قرار دهد» و همچنین در حدیثی که بخاری و مسلم در صحیح خود روایت کرده‌اند از جریر بن عبدالله ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «آن که به مردم رحم نمی‌کند خداوند نیز وی را مورد رحمت قرار نمی‌دهد».

انسان مغرور و خودپرست، وقتی در برابر این معانی عظیم قرار می‌گیرد از آن روی می‌گرداند و گمان می‌برد که این حق اوست که هرگونه دلش بخواهد در مال خود تصرف نماید و کسی بر او قدرتی ندارد زیرا او با تلاش و نیرو و تجربه و دانش خود آن را جمع‌آوری نموده است...

مثال او به مانند قارون است که خداوند وی را نمونه‌ای برای انسان‌های ثروتمندی قرار داده که قلب‌هایشان سنگ شده و بصیرتشان کور گردیده و دست‌هایشان به گردنشان بسته شده است. برای همین است که خداوند متعال داستان وی را برای ما نقل نموده تا عبرتی ابدی شود برای همه‌ی خردمندان... خداوند متعال می‌فرماید:

﴿۞إِنَّ قَٰرُونَ كَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيۡهِمۡۖ وَءَاتَيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡكُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِي ٱلۡقُوَّةِ... [القصص: ٧٦].

«قارون از قوم موسی بود پس بر آنان ستم کرد و ما به او آنچنان از گنجینه‌ها عطا کردیم که کلید‌های آن بر گروهی نیرومند نیز سنگین بود...».

یعنی کلید‌های گنج‌های قارون حتی بر گروهی قدرتمند نیز سنگینی می‌کرد. هنگامی که وی این نعمت را با شکری که لایق آن باشد و نیکی به مردم، پاسخ نگفت عاقبت این کفران نعمت این شد که:

﴿فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَبِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا كَانَ لَهُۥ مِن فِئَةٖ يَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِينَ ٨١ [القصص: ٨١].

«پس او را و خانه‌اش را به زمین فرو بردیم و او گروهی نداشت که او را در برابر الله یاری کنند وخود نیز نتوانست از خود دفاع کند».

چه بسیارند ثروتمندانی که این راه و روش را طی کرده‌اند... و هر آنکه این روش را در پیش گیرد ممکن نیست از شکرگذارانی شود که با بذل نیکی و تلاش در میدان‌های آن به بندگان خداوند احسان ورزند... چه بسیار بودند این ثروتمندان که اوضاع آنان تغییر یافت و بلا بر اموالشان نازل گردید و ثروتشان از بین رفت و پس از آن ثروت، دچار فقر شدند و به گدایی مردم پرداختند...

در این سرنوشت‌ها عبرتی است برای خردمندان که شکر نعمت کنند و به خلق خدای احسان نمایند. بنده‌ای که خداوند به او مالی عطا کرده و او در مقابل این نعمت، آن را به عنوان راهی برای شکرگذاری خداوند و نیکی به بندگان او استفاده کند، چنین بنده‌ای از سوی خداوند بشارت عاقبت نیک و گذشت از تقصیرات و گناهان را به دست آورده است...

در حدیثی که مسلم در صحیح خود روایت نموده است از عقبة بن عامر ـ رضی الله ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «بنده‌ای از بندگان ثروتمند خداوند را در روز قیامت ـ برای حساب و کتاب ـ می‌آورند پس به او گفته می‌شود: در دنیا چه عملی انجام داده‌ای؟ وی ـ در حالی که چیزی از خداوند پنهان نمی‌کند ـ می‌گوید: ای پروردگارم... تو به من مال عطا کردی و من با این مال با مردم خرید و فروش می‌کردم و از اخلاق من این بود که بر مردم آسانگیری و گذشت می‌کردم؛ من بر کسی که مشکل داشت آسان می‌گرفتم و برای کسی که مقروض بود و توانایی پرداخت قرضش را نداشت نیز صبر می‌کردم. خداوند متعال فرمود: من از تو شایسته‌تر به این اخلاقم... از بنده‌ام بگذرید؛ پس خداوند وی را بهشت وارد می‌کند...».

و در روایت دیگری از بخاری و مسلم آمده است که: «مردی بود که هیچ کار خیری انجام نمی‌داد جز اینکه به مردم قرض می‌داد اما هنگامی که فرستاده‌ی خویش را برای بازپس گرفتن قرض به نزد شخص بدهکار می‌فرستاد به وی می‌گفت: هر آنچه را که توانستی از شخص بدهکار بگیری ـ و در اختیار داشت ـ بگیر و از بقیه‌ی آن در گذر شاید که خداوند از گناهان ما در گذرد... پس هنگامی که وفات یافت خداوند به وی گفت: آیا کار خیری انجام داده‌ای؟ گفت: نه... مگر اینکه من به مردم قرض می‌دادم و خدمتکاری داشتم که وقتی برای گرفتن آن قرض‌ها او را به سوی بدهکاران می‌فرستادم به او می‌گفتم هر چه توانستی بگیر و هر چه نداشتند را ترک کن و از باقیمانده‌ی آن درگذر تا آنکه خداوند از ما در گذرد... پس خداوند فرمود: از گناهانت درگذشتم».

این راه و روشی است بس بزرگ و دارای آثاری بسیار عظیم! و چه نیک است آخر و عاقبت آن! و چه زیباست که انسان برای احسان و نیکوکاری به مردم، از همه‌ی انواع نیکی و آسانگیری و رفع سختی از آنان استفاده کند، به ویژه مهلت دادن به بدهکار یا بخشیدن او که این راه و روش کسانی است که برای رسیدن به خشنودی پروردگار، و بهشت پرنعمت با بندگی نیک و تلاش و مجاهدت، وسیله می‌جویند. بهشت جاودانی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ درباره‌ی آن می‌فرماید: «در آن ـ یعنی در بهشت ـ چیزی است که نه چشمی دیده است و نه گوشی شنیده است و نه به قلب هیچ بشری خطور کرده است» [به روایت مسلم در صحیح خود از حدیث سهب بن سعد ساعدی].

پس ای بندگان خداوند تقوای وی را پیشه سازید و به یاد داشته باشید که هرکه امروز به بندگان خداوند احسان و نیکی روا دارد و سختی آنان را از بین ببرد و یا آنان را از تنگناهای دنیا نجات دهد، در مقابل وعده‌ی احسان خداوندی در روز قیامت را به دست آورده است... آن احسانی که در این حدیث که امام مسلم و اصحاب سنن روایت کرده‌اند به آن اشاره شده است:

از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت است که فرمود: «هر که از مسلمانی یک سختی از سختی‌ها دنیا را بزداید، خداوند نیز از او یک سختی از سختی‌های آخرت را می‌زداید، و هرکه در دنیا بر بدهکاری آسان گیرد خداوند نیز برای او در دنیا و آخرت آسان خواهد گرفت، و هرکه مسلمانی را در دنیا بپوشاند خداوند نیز او را در دنیا و آخرت خواهد پوشاند و ستر خواهد کرد، و خداوند در یاری و کمک بنده است تا وقتی که بنده در یاری و کمک برادرش باشد».

و عجیب نیست که خداوند متعال پاداش نیکی را اینگونه بیان نماید که:

﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ ٦٠ [الرحمن: ٦٠].

«آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟».

خداوند متعال من و شما را با هدایت کتاب و سنت سود رساند، این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از خداوند متعال از هر گناهی آمرزش می‌خواهم که او بسیار آمرزنده و بسیار مهربان است.