خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش مخصوص خداوند است، ستایش مخصوص خداوندی است که به تنهایی خلقت نمود و تدبیر کرد و با حکمت بالغ خویش و تقدیر بدیعش در ملک خویش تصرف نمود، حتی مثقال ذره‌ای در زمین و نه در آسمان‌ها از او پنهان نمی‌ماند و او بسیار باریک‌بین و آگاه است.

او را ستایش می‌گویم و سپاس می‌گذارم که نعمت‌هایش پی در پی است و او بهترین یار و یاور است، و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بی‌شریک است و از آنکه شبیه و همانندی داشته باشد پاک است، و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامبر او و آورنده‌ی دین حنیف و شریعت پاک است، او که چراغی است روشنگر... درود و سلام و برکات خداوند بر او و بر اهل بیت گرانقدر و یاران بزرگوار او و تابعین و همه‌ی کسانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی کنند و بر راه هدایت روند.

اما بعد:

خود و شما را به تقوای الله سفارش می‌کنم پس تقوای او را پیشه سازید و کسی را مراقب خود بدانید که نگاهش از شما دور نیست و شکرتان را مخصوص کسی قرار دهید که نعمت‌هایش پی در پی است و در برابر کسی سر خم کنید که نمی‌توانید از پادشاهی او خارج شوید، زیرا هر چه انسان را از یاد خداوند مشغول سازد شوم است و بدانید که عجله نکردن همیشه خوب است به جز در امر آخرت. خداوند از قول موسی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید:

﴿وَعَجِلۡتُ إِلَيۡكَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ ٨٤ [طه: ٨٤].

«ای پروردگارم به سوی تو شتافتم تا خشنود شوی».

از گناهان توبه کنید و برای روزی آماده شوید که پاها و پیشانی‌ها را می‌گیرند، و بدانید که کالای قدرتمندان کار و تلاش است و کالای ضعیفان آرزو است، و دوستان بد به مانند آتشند که همدیگر را می‌سوزانند:

﴿وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧ [الزخرف: ٣٧].

«و آنان را از راه باز می‌دارند و گمان می‌کنند که هدایت شده‌اند».

ای مسلمانان:

شما هم اکنون در آغاز سال هجری جدید قرار دارید. خداوند این سال را سال خیر و برکت و امن و امان قرار داده و کلمه‌ی مسلمانان را در آن بر حق یکی سازد و حق و اهل آن را سربلند و پیروز گرداند.

در چنین روزهایی محاسبه‌ی نفس چه نیکوست و چه زیباست که انسان با خود لحظاتی برای تامل و عبرت‌گیری داشته باشد که در حوادث زمانه عبرت‌ها نهفته است و گذر شب و روز آباد را ویران و ویران را آباد می‌گرداند، پس از زرق و برق‌های گمراه‌کننده بپرهیزید که فرصت‌ها از دست می‌رود و اجل سر وقت می‌آید و مدت ماندن محدود است و ایام عمر معدود:

﴿وَلَن يُؤَخِّرَ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِذَا جَآءَ أَجَلُهَاۚ وَٱللَّهُ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١١ [المنافقون: ١١].

«و الله هیچ نفسی را هنگامی که اجلش بیاید به تاخیر نمی‌اندازد و الله به آنچه می‌کنید آگاه است».

ای مسلمانان:

سخن درباره‌ی زهد به معنای بی‌میلی به کار و تلاش و بی‌اهمیتی به آباد سازی زمین نیست، چرا که صلاح بشریت از اعماق قلب آن‌ها سرچشمه می‌گیرد، قلب، با ایمان و نور قرآن پاک می‌شود و نفس نیز با سخن پاک و عمل صالح و اخلاق نیک. مصدر لذت بزرگ در دنیا قلبی است که بشاشت ایمان به آن راه یافته باشد و آن نعیم و لذتی است که انسان را از هر لذت دیگری بی‌نیاز می‌سازد.

تا آنجا که یکی از سلف می‌گوید: «بر من لحظاتی می‌گذرد که با خود می‌گویم: اگر اهل بهشت در چنین لذتی به سر ببرند واقعاً زندگی خوشی دارند!».

ای مسلمانان:

جهان امروز با چالش‌های فکری و همینطور مشکلات خانوادگی و بحران‌های مالی بسیاری مواجه است، و در دین ما رابطه‌ی انسان با این دنیا براساس کار و تسخیر و سازندگی و آبادسازی است:

﴿وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مِّنۡهُۚ [الجاثية: ١٣].

«و آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است برای شما مسخر گرداند، همه از اوست».

﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا [البقرة: ٢٩].

«او است که برای شما همه‌ی آنچه را که در زمین است آفرید».

و در همین حال رابطه‌ی آزمایش و امتحان نیز هست:

﴿ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَيَوٰةَ لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ [الملك: ٢].

«آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک از شما نیکوکارتر است».

که هدف نهایی همه‌ی این‌ها محقق ساختن بندگی خداوند عزوجل می‌باشد:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦ [الذاريات: ٥٦].

«و جن و انس را نیافریدم مگر آنکه مرا عبادت کنند».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ [البقرة: ٢١].

«ای مردم پروردگارتان را که شما و کسانی که پیش از شما بودند را آفرید، عبادت کنید باشد که متقی شوید».

مسلمانان در عبادت‌های خود هم عبودیت خداوند و توحید و اخلاصِ برای او را در نظر می‌گیرند و هم مشاهده‌ی منافع و طلب فضل و نعمت خداوند را؛ برای مثال نماز، که مقدمه و شرط آن پاکی بدن و پاکی لباس و پاکی مکان است. خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠ [الجمعة: ١٠].

«پس آنگاه که نماز پایان یافت در زمین پراکنده شوید و از فضل و نعمت الله بجویید و الله را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید».

و در مورد حج می‌فرماید:

﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُونِ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٧ [البقرة: ١٩٧].

«و توشه برگیرید که همانا بهترین توشه تقوا است و ای خردمندان تقوای مرا پیشه سازید».

﴿يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧ [الحج: ٢٧].

«تا [حاجیان] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى‏آيند به سوى تو روى آورند».

و در مورد دیگر عبادت‌ها خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ [المزمل: ٢٠].

«و [عده‌اى] دیگر در زمین سفر می‌کنند [و] در پی روزی الله هستند و [گروهی] دیگر در راه الله نبرد می‌کنند».

و خداوند در کتاب خود کسانی را مدح نموده که اهل خرید و فروش و تجارتند اما با این وجود:

﴿لَّا تُلۡهِيهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَيۡعٌ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِيتَآءِ ٱلزَّكَوٰةِ [النور: ٣٧].

«نه تجارت و نه خرید و فروشی آن‌ها را از یاد الله و برپا داشتن نماز و دادن زکات مشغول نمی‌سازد».

با این خواستگاه و براساس این حکمت‌ها و با ارتباط دادن میان دین و دنیا و عمل قلب و آبادسازی زمین، راه ترقی در مدارج کمال، و آن مسیر که زندگی را پاک نگه داشته و نفس بشری را تربیت کرده و قدر آن را افزون می‌کند و آرامش و خشنودی را محقق می‌سازد، برای ما آشکار می‌شود.

ای جمع دوستان:

در آغاز این سال جدید، سعی داریم بیشتر رابطه‌ی میان دین و دنیا و عبادت و عمارت و زهد و تلاش و قناعت و کسب روزی را بیان نماییم.

علی ـ رضی الله عنه ـ در وصف دنیا و بیان حال آن می‌گوید: «دنیا خانه‌ی راستی است برای کسی که با آن راستی پیشه سازد و خانه‌ی عاقبت است برای کسی که از آن بیاموزد و خانه‌ی غنا است برای کسی که از آن توشه برگیرد، دنیا مسجد دوستان خدا و فرودگاه وحی او و نمازگاه ملائکه‌ی او و تجارتگاه اولیای اوست. در آن در پی کسب رحمت باشید و امید بهشت داشته باشید، پس آن کیست که بد دنیا را می‌گوید در حالی که دنیا در حال رفتن است و عیب دنیا را می‌گوید حال آنکه دنیا و اهل آن فنا می‌شوند، که قومی هنگام پشیمانی بد آن را می‌گویند و گروهی ستایش آن را می‌کنند و راست می‌گویند زیرا دنیا آنان را پند می‌دهد و آنان پند می‌گیرند».

ابوسلیمان دارانی می‌گوید: «دنیا برای دشمنان خدا، حجابی میان آن‌ها و خداوند است و برای دوستان خدا وسیله‌ای است برای رسیدن به او، پس پاک و بی‌عیب است آنکه یک چیز را هم وسیله‌ی رسیدن گرداند و هم وسیله‌ی جدایی!».

و امام احمد و ترمذی و ابن ماجه در حدیثی هم به صورت مرفوع و هم به صورت موقوف چنین روایت کرده‌اند که: «زهد ورزیدن در دنیا نه با حرام کردن حلال است و نه با از بین بردن مال، بلکه زهد آن است که آنچه در دستانت داری را بیشتر از آنچه نزد خداوند است نگه نداری و آن است که برای ثواب مصیبت بیشتر رغبت داشته باشی تا آنکه آن چیز را از دست نمی‌دادی و امید پاداش آن را بیشتر از این داشته باشی که آن چیز برایت باقی می‌ماند، و اینکه برای انجام حق سرزنش و ستایش مردم برایت تفاوتی نداشته باشد».

و همه‌ی این‌ها جزو اعمال قلب است نه اعمال بدن. و از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «هرکه دوست دارد بی‌نیازترین مردم باشد، پس به آنچه در دست خداوند است بیش از آنچه در دست خودش است امید داشته باشد» [به روایت حاکم و بیهقی].

زهد در دنیا در مورد شش چیز است: زهد در نفس و زهد در مردم و زهد در صورت و زهد در مال و زهد در ریاست و زهد در هر چیز غیر از خداوند.

ابن قیم ـ رحمه الله ـ می‌گوید: «منظور از زهد، رد دنیا نیست زیرا داوود و سلیمان ـ علیهما السلام ـ از زاهد‌ترین انسان‌های اهل زمان خویش بودند در حالی که ملک و مال و زنان بسیاری داشتند و پیامبر ما محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ زاهدترین انسان‌ها و الگوی زاهدان است در حالی که گوشت و شیرینی و عسل می‌خورد و زنان و عطر و لباس زیبا را دوست داشت، و علی بن ابی‌طالب و عبدالرحمن بن عوف و زبیر و عثمان بن عفان ـ رضی الله عنهم ـ با وجود اموال بسیاری که داشتند از جمله‌ی زهاد بودند».

به امام احمد گفته شد: آیا ممکن است کسی هزار دینار داشته باشد و زاهد هم به حساب آید؟ گفت: «آری، اگر برای زیاد شدن آن شاد نشود و برای کم شدن آن اندوهگین نگردد» و سپس گفت: «صحابه با وجود اموالی که داشتند زاهدترین امت بودند».

و امام سفیان ثوری در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است کسی زاهد باشد و مال هم داشته باشد، گفت: «آری در صورتی که اگر امتحان شود صبر کند و اگر چیزی به دست آرد شکر گوید» و در روایتی دیگر می‌گوید: «زاهد آن است که اگر خداوند به وی نعمتی دهد شکر گوید و اگر وی را دچار امتحان نمود، بر آن صبر کند و این همان زهد است».

علامه مُناوی ـ رحمه الله ـ می‌گوید: «زهد به معنای دوری گزیدن از مال نیست، بلکه زاهد آن است که بودن و نبودن مال برای انسان یکی باشد و قلب به آن تعلق نداشته باشد زیرا دنیا به ذات خود نکوهیده نیست چرا که دنیا مزرعه‌ی آخرت است پس هرکه دنیا را با مراعات قوانین شرع به دست آورد او را برای رسیدن به آخرت یاری خواهد کرد» و باز می‌گوید: «پس دنیا را ترک مکن زیرا آخرت جز به واسطه‌ی دنیا به دست نمی‌آید».

برای همین است که حسن بصری می‌گوید: «خواستن دنیا برای آنچه به سود توست دوستی دنیا به حساب نمی‌آید..».

و سعید بن جبیر در تفسیر سخن خداوند متعال که: «زندگی دنیا چیزی نیست جز کالای فریب» می‌گوید: «کالای فریب آن است که دنیا تو را از طلب آخرت مشغول سازد، اما اگر تو را از آخرت مشغول نگرداند در آن صورت دنیا کالای فریب نیست بلکه کالایی است که تو را به آنچه بهتر است خواهد رساند».

بندگان خداوند:

هر که یقین را محقق سازد در همه‌ی امور خود به خداوند اعتماد نموده و به تدبیر او راضی می‌شود و هرگز نه از روی ترس و نه از روی امید به هیچ بنده‌ای وابسته نمی‌شود و دنیا را با اسباب مشروع آن خواهد خواست، و هرکه یقین را به دست آورد به قیمت راضی ساختن مردم خشم خدا را به جان نخواهد خرید و به خاطر روزی خداوند از مردم تشکر نخواهد کرد و آنان را برای چیزی که خداوند به او عطا نکرده سرزنش نخواهد نمود و خواهد دانست که حرص و طمع روزی خداوند را جلب نخواهد کرد و نخواستن مردم هم آن را باز نخواهد داشت، پس تنها یقین برای بی‌نیازی کافی است و هرکه قلبش بی‌نیاز گردید دستانش نیز بی‌نیاز می‌شود و هرکه قلب فقیری دارد غنایش به او سودی نخواهد رساند، و قناعت جلو روزی نوشته شده را نخواهد گرفت و حرص و طمع نیز آنچه را نوشته نشده است جلب نخواهد کرد، و بدان که هر آنچه قرار بوده به تو برسد از تو نخواهد گذشت و هر چه قرار نبوده نصیب تو شود ممکن نبود از آن تو شود پس قلب خود را از آنچه در دستت نیست خالی کن.

و بدانید که هرکه به خداوند اعتماد نمود خداوند برای او کافی است و هرکه از او خواست به وی عطا خواهد کرد و هرکه از خداوند بی‌نیازی بخواهد او را بی‌نیاز خواهد ساخت، و قناعت گنجی است فنا ناشدنی و خشنودی مالی است تمام نشدنی. کمی که کافی باشد بهتر از بسیاری است که انسان را به خود مشغول سازد. نیکی از بین نمی‌رود و بدی فراموش نمی‌شود و خداوند هیچگاه نمی‌میرد و کمال انسان در این است که قلبش در دادن و گرفتن و نیرو و ضعف و عزت و ذلت یکی باشد.

غمگین‌ترین مردم حسود است و آسوده‌ترین آن‌ها قانع، و انسان آزاد و بزرگ، پیش از آنکه از دنیا خارجش کنند خود از دنیا بیرون می‌رود و آرزوهای دور و دراز آخرت را از یاد می‌برد.

اگر از تو درباره‌ی برکت و روزی نیک و یا درباره‌ی زیر پا نهاده شده حق مردم و انتشار فسق و بدی پرسیدند نگاهی به مردم بینداز و قناعت و پاک دلی‌شان را ببین و ببین که آیا آنچه را که مشکوک و شبهه دار است ترک می‌کنند یا نه.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

﴿وَٱبۡتَغِ فِيمَآ ءَاتَىٰكَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ ٱلدُّنۡيَاۖ وَأَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِي ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٧٧ [القصص: ٧٧].

«و با آنچه الله به تو عطا کرده است خانه‌ی آخرت را بجو و نصیب خود از دنیا را نیز فراموش نکن و همانطور که الله به تو نیکی کرده است تو نیز نیکی کن و در پی فساد در زمین مباش که همانا الله مفسدان را دوست ندارد».

خداوند من و شما را با قرآن بزرگ و سنت محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناهی مغفرت می‌خواهم. پس از خداوند آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.