خطبهی اول:
ستایش تنها از آن الله است، او را سپاس گفته و از او آمرزش میخواهیم و به سوی او توبه میکنیم و از بدیهای درون، و اعمال بدمان به او پناه میبریم که الله هرکه را هدایت کند او گمراهگری نخواهد داشت و هرکه راه گمراه سازد او هدایتگری نخواهد یافت و شهادت میدهم که معبود به حقی نیست جز الله که واحد است و شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد، بنده و پیامبر اوست.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢﴾ [آلعمران: ١٠٢].
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾ [النساء: ١].
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١﴾ [الأحزاب: ٧٠-٧١].
اما بعد، ای مردم:
قرنها پیش خانوادهای کوچک متشکل از یک مادر و کودکی شیرخواره در آبادی کوچکی که کنار چشمهی زمزم شکل گرفت مستقر شدند. آن خانواده به جز کمی خرما و اندکی آب در وسط آن دره چیزی نداشتند. نه همدمی و نه آبی... جز اینکه آن مادر مبارک هیچ شکی دربارهی خداوند به دل راه نداد، او میدانست خداوندی که این مکان دور افتاده را برای او و کودکش برگزیده است، او و فرزندش را رها نخواهد ساخت، بلکه به او توکل کرد و به قضای او راضی شد و خطاب به همسرش گفت: آیا خداوند تو را به این کار امر نموده است؟ همسرش فرمود: آری. گفت: پس او را ما را ضایع نخواهد ساخت.
برای همین بود که فرشتهای بشارت خداوندی را به او رساند و به وی گفت: هرگز از ضایع شدن نترسید که این خانهی خداوند است که این کودک و پدرش آن را خواهند ساخت.
بخاری این داستان را به صورت مفصل در صحیح خود روایت نموده است.
آن خانوادهی کوچک نطفهی زندگی و آبادی در این سرزمین گردید؛ خانوادهای که تنها با شرف نبوت و پیامبری به صحرای جزیرة العرب پا گذاشتند و این خانهی حرام مأوای آنان گردید و آب زمزم نوشیدنی آنان شد و عنایت خداوندی پناهگاهشان، تا آنکه خداوند به ابراهیم دستور داد تا آن کودک و پدرش ابراهیم آن خانه را بنا نهند:
﴿وَإِذۡ يَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَيۡتِ وَإِسۡمَٰعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٢٧ رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَيۡنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١٢٨﴾ [البقرة: ١٢٧-١٢٨].
«و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايههاى خانه [كعبه] را بالا مىبردند [مىگفتند] اى پروردگار ما از ما بپذير كه در حقيقت تو شنواى دانايى (١٢٧) پروردگارا ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود [پديد آر] و آداب دينى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى كه تويى توبهپذير مهربان».
خداوند سبحان و تعالی با حکمت و علم خویش اینگونه اراده نمود که این سرزمین مأوای قلب مردمان شود تا از سرزمینهای دور رو به آن سو آورند و تا آنکه دیدارگاهی باشد که مردم با همهی تفاوتی که از نظر زبان و رنگ دارند با هم ارتباط برقرار کنند. و اینگونه بود که خلیل خود ابراهیم ـ علیه السلام ـ را چنین امر نمود:
﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧﴾ [الحج: ٢٧].
«و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مىآيند به سوى تو روى آورند».
و اینچنین، حج براساس دلالت قرآن و سنت و اجماع رکن پنجم از ارکان پنجگانه اسلام گردید که هرکه این رکن را انکار نماید کافر میگردد:
﴿وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧﴾ [آل عمران: ٩٧].
«و هرکه کفر بورزد پس الله از همهی جهانیان بینیاز است».
ای مسلمانان:
خداوند عزوجل مکه را خانهای حرام قرار داد که عاملی برای به پا داشتن مصالح مردم باشد و قلب مردم را به سوی آن جذب نمود. و این شریعت غرا را نیز عاملی قرار داد که این سرزمین را از دیگر سرزمینها متمایز گرداند و فضیلت آن را بر دیگر سرزمینها نمایان سازد، برای همین در شریعت خود فضل و مکانتی را برای این شهر در نظر گرفت که در دیگر سرزمینها نیست و چنان فضائل مکه را متعدد گرداند که خداوند آن را «ام القری» یعنی «مادر شهرها» خواند و خطاب به پیامبرش چنین فرمود:
﴿وَلِتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَاۚ﴾ [الأنعام: ٩٢].
«و برای اینکه [مردم] ام القرى و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی».
زیرا همهی شهرها تابع آنند به طوری که همهی شهرها و سرزمینها در همهی نمازها رو به این سرزمین میآورند که این، قبلهی مسلمانان در زمین است و قبلهای جز آن ندارند.
جمهور علما نیز به این نکته اجماع دارند که مکه به طور مطلق بهترین سرزمین خداوند در زمین است و پس از آن مدینهی نبوی قرار دارد که درود و سلام خداوندی بر صاحب آن باد. برای همین از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به طور صحیح روایت شده است که ایشان خطاب به مکه فرمودند:
«به خدا قسم که تو بهترین سرزمین خدایی و محبوبترین سرزمین خداوند برای اویی و اگر مرا از تو بیرون نمیکردند هرگز خارج نمیشدم» [به روایت احمد و ترمذی].
از دیگر فضیلتهای این سرزمین، این است که خداوند در دو جا به آن قسم خورده و فرمودهاند:
﴿وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِينِ ٣﴾ [التين: ٣].
«و [سوگند] به این سرزمین امن».
و خداوند سبحانه و تعالی فرمودهاند:
﴿لَآ أُقۡسِمُ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ١﴾ [البلد: ١].
«سوگند یاد میکنم به این سرزمین».
از دیگر فضایل مکه مکرمه آن چیزی است که در این حدیث از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت شده است. آن حضرت ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند:
«مکه را خداوند حرام ساخته است و نه مردم، و برای هر کسی که به الله و آخرت ایمان دارد حلال نیست که در آن خونی به زمین بریزد یا درختی را ببرد و اگر کسی به بهانهی اینکه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در آن [در روز فتح مکه] به جنگ پرداخته است، جنگ را در آن جایز دانست به او بگویید: خداوند فقط به پیامبرش چنین اجازهای داده بود ولی به تو اجازهی آن را نداده است و همانا تنها در مدتی از آن روز به او چنین اجازهای داد اما امروز حرمت مکه به مانند دیروز به آن باز گشته است. حاضران این سخن را به کسانی که حاضر نیستند برسانند» [متفق علیه].
در روایت دیگری که بخاری و مسلم هر دو آن را روایت کردهاند آمده است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «خداوند این سرزمین را روزی که آسمانها و زمین را آفرید، حرام قرار داد. پس آن، با حرمت خداوندی تا روز قیامت حرام است. بوتهی خار آن قطع نمیشود و صید آن رم نمیشود و گمشدهی آن برداشته نمیشود مگر برای کسی که بخواهد صاحب آن را بیابد، و علف آن قطع نمیشود».
این امنیتی که خداوند برای سرزمین امنش پسندیده برای آن است که همهی مسافران این خانهی حرام، از همهی سرزمینها، به قیمت و ارزش امنیت پی ببرند و تا آنکه این راه و روش ـ یعنی پاس داشتن امنیت ـ را روش و منهجی برای زندگی خود بگردانند. و تا آنکه ارزش امنیت و اثر آن را بر زندگی خود و دیگران و بر مال و جان و ناموس مردم درک کنند، زیرا خداوند عزوجل مکه را به عنوان حرم امن خود و سرزمینی بیخشونت و نه فقط بدون سلاح، گردانده است بلکه مردم در مکه حتی از سخن زشت نیز در امان هستند:
﴿فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي ٱلۡحَجِّۗ﴾ [البقرة: ١٩٧].
«پس همبستری و گناه و جدل در حج [روا] نیست».
خداوند متعال در حرم خود حتی پرندگان و جانوران وحشی و دیگر حیوانات را نیز در امان داشته تا آنکه احساس امنیت در این سرزمین به بالاترین درجهی خود برسد.
از دیگر مواردی که نشاندهندهی حرمت مکه است این آیهی کریمه است که خداوند در آن، حتی کسانی را که در آن سرزمین ارادهی بدی کنند را مورد مواخذه قرار میدهد:
﴿وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ٢٥﴾ [الحج: ٢٥].
«و هرکه بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود او را از عذابی دردناک میچشانیم».
لفظ الحاد که در این آیه به آن اشاره شده است به معنای انحراف از دینی است که خداوند قرار داده است که شرک به خداوند یا کفر به وی یا انجام هر کاری که او حرام قرار داده است و یا ترک هر کاری که واجب گردانده است و یا زیر پا گذاشتن حرمتهای حرم در آن میگنجد. حتی برخی از اهل علم احتکار غذا در مکه را جزو آن دانستهاند.
از دیگر فضیلتهای مکه این است که جایز نیست در هنگام قضای حاجت رو یا پشت به آن نمود و این خصوصیت تنها از آن مکه است زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «در هنگام قضای حاجت نه رو به قبله کنید و نه پشت به آن، بلکه رو به سوی شرق یا غرب کنید» [متفق علیه].
همچنین از جمله فضیلتهایی که مکه از آن برخوردار است فضیلت خاص نمازی است که در مکه به جای آورده شود. از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ ثابت شده است که ایشان فرمودند: «نمازی که در این مسجد من (یعنی مسجد نبوی شریف) به جای آورده شود بهتر از هزار نماز است که در دیگر مساجد به جای آورده شود مگر مسجد کعبه» [به روایت مسلم].
و در روایت دیگری چنین آمده است که وی ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نمازی که در این مسجد من خوانده شود بهتر از هزار نماز در دیگر مساجد است، مگر مسجدالحرام که یک نماز در مسجدالحرام صد برابر بهتر از یک نماز در مسجد من است» [به روایت احمد و ابن حبان با سند صحیح].
بر اساس این حدیث یک نماز در مسجد الحرام ارزش صد هزار نماز در دیگر مساجد را دارا میباشد زیرا یک نماز در مسجد النبی هزار نماز ارزش دارد و یک نماز در مسجدالحرام صد برابر آن ارزشمند است که در مجموع یکصد هزار برابر میشود. تصور کنید که تنها یک نماز فرض به مدت یک سال در مکه چه ارزشی خواهد داشت: این یعنی ٣٥٤٠٠٠٠٠ (سی و پنج ملیون و چهارصد هزار) نماز در دیگر مساجد، که این عدد حاصل ضرب صد هزار در تعداد روزهای سال قمری است که تقریبا ٣٥٤ روز میباشد.
حالا تصور کنید همین عدد را در تعداد نمازهای فرض پنجگانه ضرب کنیم و سپس آن را در تعداد روزهای سال ضرب نماییم. بیتردید عدد هولناکی به دست خواهد آمد و این فضل خداوندی است که به هرکه بخواهد عطا خواهد کرد و خداوند دارای فضلی بزرگ است.
علما در مورد این فضیلت اختلاف کردهاند که آیا چنین فضیلتی تنها مخصوص خود مسجد الحرام است و یا آنکه شامل همهی حرم مکه میشود که قول قویتر ـ والله اعلم ـ آن چیزی است که جمهور اهل علم آن را تقریر نمودهاند و آن این است که این اجر شامل همهی حرم مکه میشود اما با این وجود نماز در خود مسجدالحرام به علت قدمت آن و همچنین جماعت بسیاری که در آن نماز میگذارند، بهتر است.
این تنها بخشی از فضایل مکه و مشتی از خروار بود و نه همهی آن. خداوند متعال میفرماید:
﴿۞جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡكَعۡبَةَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِيَٰمٗا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَٱلۡهَدۡيَ وَٱلۡقَلَٰٓئِدَۚ ذَٰلِكَ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَأَنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ ٩٧ ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ وَأَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٩٨ مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَكۡتُمُونَ ٩٩ قُل لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡخَبِيثُ وَٱلطَّيِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَكَ كَثۡرَةُ ٱلۡخَبِيثِۚ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠٠﴾ [المائدة: ٩٧-١٠٠].
«همانا الله کعبه، بيت الحرام را وسيلهی به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده و ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهاى نشاندار را [نیز به همین منظور مقرر فرموده است] این برای آن است تا بدانید که الله آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است میداند و الله است که بر هر چیزی داناست (٩٧) بدانید که الله سخت کیفر است و [بدانید] که الله آمرزندهی مهربان است (٩٨) بر پیامبر [وظیفهای] جز ابلاغ [رسالت] نیست و الله آنچه را آشکار و آنچه را پوشیده میدارید میداند (٩٩) بگو پلید و پاک یکسان نیستند هر چند کثرت پلید [ها] تو را به شگفت آورد پس ای خردمندان از الله پروا کنید باشد که رستگار شوید».
خداوند متعال من و شما را به واسطهی قرآن بزرگ برکت داده و با آیات و ذکر حکیم سود رساند. آنچه را گفتم، اگر صحیح بود از سوی خداوند و اگر خطا بود از من بود و از شیطان و از الله آمرزش میخواهم که او بسیار آمرزنده است.