خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش می‌گویم خداوندی را که برای ما داستان‌های پیامبران را که پندی است برای صاحبان خرد، بازگفته است و حمدش را به جای می‌آورم که او پاک و منزه است.

و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله، به تنهایی و شریکی ندارد. آن آفریدگار زمین و آسمان‌های هفتگانه که عزیز است و وهاب است. و شهادت می‌دهم که سرورمان محمد، بنده‌ی الله، و رسول اوست که خداوند او را با بهترین دین و گرامی‌ترین کتاب به سوی مردم فرستاد.

خداوندا درود و سلام بفرست بر بنده و پیامبرت محمد، و بر اهل بیت و یارانش. آن درود و سلامی که در نزد خداوند و در روز حساب، امید اجر و پاداش آن را داریم.

اما بعد... ای بندگان خداوند، تقوای او را در پیش گیرید و برای روز بازپسین بهترین توشه را برگیرید و زندگی دنیا و شیطانِ فریب دهنده، شما را فریب ندهد.

ای مسلمانان: همانا ارزش داستان به ارزش موضوع و هدف و آثار آن بستگی دارد و بدون شک داستان‌های قرآن از این نظر بالاترین مقام را دارا می‌باشند. این داستان‌ها از نظر عمق تاثیر و از نظر جایگاه زیبای آن در نفس بشری، در جایگاهی دست نایافتنی قرار دارند.

در مقدمه و در قله‌ی این داستان‌ها که خداوند متعال آن را بر پیامبرش و بر بندگانش برخوانده است، داستانی است که او آن را «احسن القصص» یعنی بهترین داستان‌ها نامیده است. پروردگار متعال می‏فرماید:

﴿نَحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ أَحۡسَنَ ٱلۡقَصَصِ بِمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ وَإِن كُنتَ مِن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ ٣ [يوسف: ٣].

«ما بهترین داستان‏ها را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مى‏كنيم و تو قطعا پيش از آن از بى‏خبران بودى».

این وصف از سوی خداوند متعال نشان‏دهنده‏ی این است که این داستان، از راست‏ترین داستان‏ها و بلیغ‏ترین و سودمندترین آنان است زیرا داستان‏های قرآن به قصد لذت عقلی و یا برای همنشینی و شب‏نشینی با دوستان نازل نشده و بلکه برای مقصودی بزرگ و با ارزش نازل گردیده تا آنکه یادآوری و عبرت باشد و تا آنکه مایه‏ی پایداری و هدایت و رحمت شود. چنانکه خداوند متعال در پایان همین سوره فرموده:

﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١١١ [يوسف: ١١١].

«به راستى در داستان آنان براى خردمندان عبرتى است.‏ (این داستان‌ها) سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد بلكه تصديق آنچه [از كتاب‌هايى] است كه پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان مى‏آورند رهنمود و رحمتى است».

زیرا در داستان پیامبران با اقوامشان ـ چنانچه برخی از اهل علم می‏گویند ـ تقریری است بر ایمان به الله و توحید وی و خالص گرداندن عمل برای او و برای روز قیمات، و همچنین حاوی بیان توحید و وجوب آن و بدی شرک است و بیانگر این است که شرک سبب هلاکت در دنیا و آخرت است.

همچنین در این داستان‏ها عبرتی است برای مومنان که آن را در همه‏ی عرصه‏های دین و دعوت و از نظر پایداری در برابر سختی‌ها و در عرصه‏ی صدق و اخلاص برای خداوند در همه‌ی حرکات و سکنات، اسوه و راهنمای خود قرار دهند که تنها ثواب و پاداش را از الله بخواهند و از هیچ‏یک از بندگان نه پاداش و نه تشکری نخواهند.

همچنین این داستان‏ها دربرگیرنده‏ی پند و اندرز و ترغیب و ترهیب و مژده‏ی فرج پس از تنگی و آسانی پس از سختی و عاقب نیک در این دنیا و ثنای نیک و محبتی است که پیامبران در قلب مردم به جای گذاشتند که همه‏ی این‌ها سروری است برای عابدان و دوایی است برای قلب غمگینان.

همچنین در آنچه خداوند از این داستان‏ها بازگفته است، آنچه است که درباره‏ی شعیب علیه السلام و قومش ـ اهل مدین ـ حکایت شده که میان شرک به خداوند و عادت خویش در کم کردن پیمانه و خیانت به مردم در اموالشان از راه انواع روش‏های فریب و تقلب در معامله و راهزنی و دیگر راه‏های فساد در زمین، جمع بسته بودند که همه‏ی این‌ها از کفر به خداوند و دروغ پنداشتن آیات وی ناشی شده بود.

شعیب پیامبر آنان را به عبادت خدای یگانه فراخواند و آنان را از شرک نسبت به خداوند بازداشته و به عدالت در معاملات امر نمود و کم نمودنشان در پیمانه و ترازو را بد داشت. او به آنان یادآوری نمود که خداوند انواع نعمت‌هایش را بر آنان ارزانی داشته به طوری که دلیلی برای ستم نمودن به مردم در اموالشان و زیر پا نمودن حقشان ندارند.

وی همچنین آنان را از عاقبت کارهایشان هشدار داد اما آنان او و نماز و عبادتش را مورد مسخره قرار دادند. شعیب برای آنان تبیین نمود که وی آز آنجا که خداوند بر وی با نبوت و روزی حلال منت نهاده است، نسبت به آنچه از سوی پروردگار برای آنان آورده است بر بصیرت و آگاهی است و او آنان را از چیزی که خود انجام می‏دهد نهی نمی‏کند بلکه او اولین کسی است که از آنچه نهی می‏کند دست کشیده است و قصدی جز اصلاح اوضاع دینی و دنیایی آنان ندارد و در این راه همه‏ی سعی و تلاش خود را با توکل بر خداوند، صرف خواهد کرد.

وی سپس آنان را از اینکه به دلیل دشمنی با وی بر کفر خود باقی بمانند یا بر دروغ انگاری خویش پافشاری کنند و در نهایت به عاقبت بد امت‏های هلاک شده‏ی پیشین دچار شوند، هشدار داد.

سپس وی بازگشت و توبه‏ی به سوی خداوند و دور شدن از گناهانی که در آن هستند را بر آنان عرضه کرده و از آنان خواست نزد خداوند استغفار نمایند و به آنان بیان کرد که خداوند توبه‏ی صادقانه‏ی بندگان را می‏پذیرد زیرا او مهربان و دوستدار است.

اما آنان بر کفر و تکذیب و فسادشان در زمین و رویگردانی از آیات روشن و هدایت الهی، پافشاری نمودند و با تعداد نیروها و توانی که داشتند، شعیب و مستضعفانی را که با وی بودند، مورد تحقیر قرار دادند.

وقتی که شعیب نسبت به ایمان آوردن آنان و استجابت آنان نسبت به خیر و هدایت و اصلاحی که بر آنان عرضه می‏نمود، ناامید گشت، راهی جز تهدید آنان به عذابی که خواری و زیان و هلاکشان در آن است ندید و در پایان عذابی که به آنان وعده داده بود رخ داد...

خداوند بر آنان بادی گرم و شدید فرستاد که نفس‏هایشان را تنگ گردانید سپس در این حال بر آنان ابری فرستاد که بر آنان سایه افکند. آنان یکدیگر را به سایه‏ی این ابر فراخواندند، تا اینکه وقتی همه‏شان زیر آن جمع شدند، آتشی بر آنان شعله‏ور گردید و در پی آن فریادی بلند آنان را هلاک گردانید و اینچنین در سرزمین خود در نهایت خواری و ذلت خاموش شدند.

خداوند متعال همه‏ی این داستان را در کلام خود اینچنین حکایت نموده است:

﴿۞وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ وَلَا تَنقُصُواْ ٱلۡمِكۡيَالَ وَٱلۡمِيزَانَۖ إِنِّيٓ أَرَىٰكُم بِخَيۡرٖ وَإِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٖ مُّحِيطٖ ٨٤ وَيَٰقَوۡمِ أَوۡفُواْ ٱلۡمِكۡيَالَ وَٱلۡمِيزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ ٨٥ بَقِيَّتُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِحَفِيظٖ ٨٦ قَالُواْ يَٰشُعَيۡبُ أَصَلَوٰتُكَ تَأۡمُرُكَ أَن نَّتۡرُكَ مَا يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَآ أَوۡ أَن نَّفۡعَلَ فِيٓ أَمۡوَٰلِنَا مَا نَشَٰٓؤُاْۖ إِنَّكَ لَأَنتَ ٱلۡحَلِيمُ ٱلرَّشِيدُ ٨٧ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنۡهُ رِزۡقًا حَسَنٗاۚ وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أُخَالِفَكُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰكُمۡ عَنۡهُۚ إِنۡ أُرِيدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ ٨٨ وَيَٰقَوۡمِ لَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شِقَاقِيٓ أَن يُصِيبَكُم مِّثۡلُ مَآ أَصَابَ قَوۡمَ نُوحٍ أَوۡ قَوۡمَ هُودٍ أَوۡ قَوۡمَ صَٰلِحٖۚ وَمَا قَوۡمُ لُوطٖ مِّنكُم بِبَعِيدٖ ٨٩ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِۚ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٞ وَدُودٞ ٩٠ قَالُواْ يَٰشُعَيۡبُ مَا نَفۡقَهُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَىٰكَ فِينَا ضَعِيفٗاۖ وَلَوۡلَا رَهۡطُكَ لَرَجَمۡنَٰكَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَيۡنَا بِعَزِيزٖ ٩١ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَرَهۡطِيٓ أَعَزُّ عَلَيۡكُم مِّنَ ٱللَّهِ وَٱتَّخَذۡتُمُوهُ وَرَآءَكُمۡ ظِهۡرِيًّاۖ إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ ٩٢ وَيَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَكَانَتِكُمۡ إِنِّي عَٰمِلٞۖ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن يَأۡتِيهِ عَذَابٞ يُخۡزِيهِ وَمَنۡ هُوَ كَٰذِبٞۖ وَٱرۡتَقِبُوٓاْ إِنِّي مَعَكُمۡ رَقِيبٞ ٩٣ وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّيۡنَا شُعَيۡبٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلصَّيۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دِيَٰرِهِمۡ جَٰثِمِينَ ٩٤ كَأَن لَّمۡ يَغۡنَوۡاْ فِيهَآۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّمَدۡيَنَ كَمَا بَعِدَتۡ ثَمُودُ ٩٥ [هود: ٨٤-٩٥].

«و به سوى [اهل] مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم] گفت اى قوم من الله را بپرستيد براى شما جز او معبودى نيست و پيمانه و ترازو را كم مكنيد به راستى شما را در نعمت مى‏بينم و [لى] از عذاب روزى فراگير بر شما بيمناكم (٨٤) اى قوم من پيمانه و ترازو را با عدالت بصورت کامل دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد (٨٥) اگر مؤمن باشيد باقيمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم (٨٦) گفتند اى شعيب آيا نماز تو به تو دستور مى‏دهد كه آنچه را پدران ما مى‏پرستيده‏اند رها كنيم يا در اموال خود به ميل خود تصرف نكنيم راستى كه تو بردبار فرزانه‏اى (٨٧) گفت اى قوم من بينديشيد اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم] من نمى‏خواهم در آنچه شما را از آن باز مى‏دارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم] من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا كه بتوانم ندارم و توفيق من جز به [يارى] خدا نيست بر او توكل كرده‏ام و به سوى او بازمى‏گردم (٨٨) و اى قوم من زنهار تا مخالفت‏ شما با من شما را بدانجا نكشاند كه [بلايى] مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما [نيز] برسد و قوم لوط از شما چندان دور نيست (٨٩) و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است (٩٠) گفتند اى شعيب بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم و واقعا تو را در ميان خود ضعيف مى‏بينيم و اگر عشيره تو نبود قطعا سنگسارت مى‏كرديم و تو بر ما پيروز نيستى (٩١) گفت اى قوم من آيا عشيره من پيش شما از الله عزيزتر است كه او را پشت ‏سر خود گرفته‏ايد [و فراموشش كرده‏ايد] در حقيقت پروردگار من به آنچه انجام مى‏دهيد احاطه دارد (٩٢) اى قوم من شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مى‏كنم به زودى خواهيد دانست كه عذاب رسواكننده بر چه كسى فرود مى‏آيد و دروغگو كيست و انتظار بريد كه من [هم] با شما منتظرم (٩٣) چون فرمان ما آمد شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به رحمتى از جانب خويش نجات داديم و كسانى را كه ستم كرده بودند فرياد [مرگبار] فرو گرفت و در خانه‏هايشان از پا درآمدند (٩٤) گويى در آن [خانه‏ها] هرگز اقامت نداشته‏اند هان مرگ بر [مردم] مدين همان گونه كه ثمود هلاك شدند».

بندگان خداوند: پندها و درس‌هایی که از این داستان بزرگ قرآنی برداشت می‏شود قابل شمارش نیست. از جمله اینکه:

بنده در حرکات و سکنات و رفتارها و معاملات مالی خود محکوم به حکم شریعت است و هرآنچه را شریعت برایش حلال دانسته انجام داده و آنچه را حرام دانسته ترکش بر وی واجب است و بنده حق ندارد که بگوید در انجام هرچه دوست دارد در مال خود آزاد است مگر نه به مانند قوم شعیب خواهد شد که در پاسخ به شعیب خود را در انجام آنچه دوست دارند در مال خویش آزاد دانستند.

همچنین ستم به مردم در مالشان بطور کلی و خیانت در پیمانه و ترازو بطور ویژه، از بزرگ‌ترین جنایت‌ها و زشت‏ترین گناهانی است که انجام دهنده‏ی آن مستحق شدیدترین عقوبت‏ها در دنیا و آخرت می‏گردد.

همچنین از درس‌های این سوره این است که: وقوع معصیت از شخصی که بسوی آن دعوت نیز می‏دهد زشت‏تر و شدیدتر است. چنانکه وقوع گناه زنا از پیرمرد ضعیف زشت‏تر از انجام آن توسط یک جوان است و همینطور تکبر و فخرفروشی از شخص فقیر شدیدتر و بدتر است.

همچنین: همه‏ی انبیا برای همه‏ی خیرها و صلاح بندگان در دنیا و پیروزی و نجات و رضوان بزرگ خداوند در آخرت مبعوث شده‏اند و هر خیر و خوبی و اصلاحی از دین انبیاء است.

از درس‌های دیگر این داستان این است که نماز سببی است برای انجام نیکی‏ها و ترک منکرات و دلسوزی برای مردم و خواستن خیر و نیکی برای آنان به واسطه‏ی نصیحت و ترغیب و ترهیب. زیرا نماز دارای تاثیری است مثبت که از شخص نمازگار به دیگران می‏رسد.

همچنین لازم است که شخص دعوتگر به خوبی، اولین کسی باشد که به سخنان خود عمل می‏کند و نیز اولین کسی باشد که از انجام آنچه از آن نهی کرده باز ایستد. در غیر این صورت در این نکوهش خداوند متعال واقع می‏شود که:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣ [الصف:٢-٣].

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چرا چيزى مى‏گوييد كه انجام نمى‏دهيد (٢) نزد الله بسیار ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد».

همچنین قانع بودن به روزی خداوند و بی‏نیازی از حرام خبیث با قناعت به حلال پاک از درس‌های این داستان است، زیرا این از جمله چیزهایی است که خداوند به پیامبرانش و همه‏ی بندگانش امر نموده است. خداوند متعال می‏فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِيمٞ ٥١

[المؤمنون: ٥١].

«ای پیامبران از پاکی‏ها بخورید و کار نیک انجام دهید. من به آنچه می‏کنید بسیار آگاهم».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ حَلَٰلٗا طَيِّبٗا وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٌ ١٦٨ [البقرة: ١٦٨].

«ای مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید. او برای شما دشمنی است آشکار».

خداوند متعال من و شما را با هدایت قرآن و سنت، سود رساند. این سخن را گفته و از الله بزرگ برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناهی آمرزش می‌خواهم پس از او آمرزش بخواهید که او بس غفور و رحیم است.