خطبهی اول:
ستایش برای الله است. ستایش برای الله است که پاک و منزه و بلند مرتبه است. دارای نامهای نیک است و صفاتش در نیکی و کمال به غایت رسیده است. اوست که بر بندگانش شریعتها را نازل نموده و در میان آنها پیامبران را پی در پی مبعوث گردانده است. پس کسی که از آن چه از سوی خداوند آمده است رویگردان شد چه بدبخت است و بدحال، و آنکه راه هدایت را پیمود چه خوش جایگاهی است بهشت برای او... و آیا دین چیزی است جز پیروی؟ و آیا دستور جز برای این است که اطاعت شود و نهی برای این است که از آن دوری گردد؟ و آیا جز این است که همهی شریعت، قابل اجرا و شدنی است؟
و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که یگانه و بیشریک است... بزرگ است خلقت و امر پروردگار ما... او که حرام و حلال را در دین برای ما بیان نمود. و درود و سلام و برکات خداوند بر پیامبرش محمد، و بر اهل بیت و یاران وی باد...
اما بعد...
آنگونه که شایستهی خداوند است تقوای او را پیشه سازید و به ریسمان محکم اسلام چنگ زنید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢﴾ [آلعمران: ١٠٢].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الله را آنگونه که شایستهی اوست پاس دارید و نمیرید مگر در حالی که مسلمانید».
بدانید که دنیا به نوبت است و پیش از ما بر عاد و ثمود و قرنهای نخستین گذشته است و بدانید که مال، امانت است و جان نیز به سوی خالقش بر خواهد گشت که یا خشنود خواهد شد و یا بدبخت، گذشتگان برای ما الگویند و ما برای آیندگان عبرت... پس خوش به حال آنکه آخرت خویش را آباد ساخت و در پی خشنودی پروردگارش بود.
خداوندا ای پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل... ای آفرینندهی آسمان و زمین و ای آگاه به غیب و آشکار، تویی که میان بندگانت در آنچه اختلاف نمودند حکم خواهی کرد... ما را با خواست خود به سوی آن حقی که در آن اختلاف شده است راهنمایی کن، که تو هرکه را بخواهی به راه راست هدایت میکنی...
خداوندا ای گردانندهی قلبها قلب ما را بر دینت ثابت بدار.
ای بندگان خداوند... ای مسلمانان: همهی ما به سوی خداند در سیر هستیم و در حال سفر به سوی خانهی آخرتیم. آنجاست که نامههای اعمال منتشر میشود و ترازوها بر پا خواهد شد:
﴿فَأَمَّا مَن طَغَىٰ ٣٧ وَءَاثَرَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا ٣٨ فَإِنَّ ٱلۡجَحِيمَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٣٩ وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٤١﴾ [النازعات: ٣٧-٤١].
«پس اما آنکه طغیان ورزید (٣٧) و زندگی دنیا را ترجیح داد (٣٨) پس همانا جایگاه او آتش است (٣٩) و اما آنکه از ایستادن در برابر پروردگارش هراس داشت و نفس خود را از هوس باز داشت (٤٠) پس همانا بهشت همان جایگاه اوست».
شریعت خداوند برای این آمده است که مردم را از دعوت نفس و هوا و هوس خارج کند تا بندگانی شوند برای خداوند و این است حقیقت بندگی... این که در شریعت و تقدیر خداوند تسلیم او شویم و بدانیم خداوند از ما چه میخواهد تا به آن عمل کنیم نه اینکه با حیله و نیرنگ از آن شانه خالی کنیم یا از آن بگریزیم؛ زیرا هدف از وجود ما تحقق بخشیدن بندگی خداوند است:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاريات: ٥٦].
«و من جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه من را عبادت کنند».
و عبادت خداوند در توحید و اطاعت دستورات وی و گردن نهادن به امر و نهی وی تحقق مییابد... و مگر اطاعتی وجود دارد به جز در حلال و حرام؟
ای مسلمانان: آنکه حکم به حلال و حرام میکند همانا الله ـ جل جلاله – است و ما از طریق قرآن و سنت پیامبر وی ـ صلی الله علیه واله وسلم ـ براساس روش صحابه ـ رضی الله عنهم ـ به حکم وی پی خواهیم برد نه با هوای نفس و خواست دل، و همانا خداوند متعال برای این امت کسانی را قرار داده است که این دین را همانگونه که توسط مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم آمده است برای ما آوردهاند و سنت و هدایت را در پیروی از آنان قرار داده است و سلامت را در پیمودن راه آنان گذاشته است که اولین آنها صحابهی پیامبرند. زیرا آنان شاهد نازل شدن وحی بودند و به تفسیر آن آگاه بودند و آنان آگاهترین مردم به مقصود سخنان خداوند و پیامبر وی هستند...
پس از آنان علمای راسخ و آگاهان به سنت قرار دارند... آنان که جوانی خود و حتی بخشی از میانسالی خویش را در حلقههای علم و علم آموزی صرف کردهاند... روزها و شبها را در پی این علم گذراندهاند و در کنار آن دارای خشیت و تقوایی بودند که باعث آبادی قلب و عقلشان بود... گذشته از سفرهایشان که در پی یافتن علم به گوشه و کنار دنیا میرفتند... و سپس بعد از این همه تلاش و کوشش، کسی از آنها به فتوا نمیپرداخت مگر آنکه صد نفر از اهل علم به اهلیت وی گواهی میدادند...
به وسیلهی آنها بود که شریعت حفظ گردید و امت مسلمان به راه راست رفت و آنان توانستند با این علم، قرنها نیرنگ و دشمنی را به سلامت پشت سر بگذارند چنانکه کشتی از دریای طوفانی عبور میکند تا آنکه این شریعت پس از ١٥ قرن، پاک و روشن به دست ما برسد.
ای بندگان خداوند: در این سالهای اخیر پدیدهای ظاهر گردیده که نوید خوبی نمیدهد و مدعیانی که ادعای آگاهی از شریعت دارند و بدون علم و تقوا به ساحت شریعت نزدیک میشوند و درهای شر را باز میکنند... و رسانهها و شبکههای ارتباطی نیز هر قول شاذی را میان مردم پخش میکنند و با فتوا دادن به رخصت در امور شرعی به این آتش دامن میزنند تا آنکه مردم در دین خود دچار اضطراب و دو دستگی شده و بسیاری از آنان به راههای انحرافی کشانده شدهاند...
عقوبت آنان که دین مردم را به فساد میکشانند از کسانی که دنیا را به تباهی میکشانند بدتر است، و اگر اینگونه بود که هر سخنی در دین معتبر بود دیگر برای مردم نه دینی باقی میماند و نه عقیدهای؛ چرا که حتی ابلیس و فرعون نیز دارای قولی در دین هستند! و هر انسانی دارای رای و فهمی است که اگر براساس شریعت منظم نشود دیگر مرزی برای گمراهی باقی نخواهد ماند...
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «همانا چیزی میان مردم داوری نمیکند جز کتابی منزل یا وحیی که از آسمان آمده است و اگر همه به هوای نفس خود برمیگشتند و به آن عمل میکردند پس هر شخصی برای خود دارای عقلی است [که حکم متفاوتی میدهد] ...».
چه بسیارند آنانی که به رای خود مغرورند و نمیدانند که در واقع امامی در گمراهیاند... که گناه گمراهی خود و گمراهی کسانی که به گمراهی میکشند را تا روز قیامت به دوش خواهند کشید و خداوند متعال در مورد فرعون و امثال وی میفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ...﴾ [القصص: ٤١].
«و آنان را امامانی قرار دادیم که به سوی آتش دعوت میکنند...».
بندگان خداوند: در بحبوحهی این دخالتهای بدون علم در دین خداوند و کثرت کسانی که در دین خداوند نظر میدهند، ما همان سخنی را میگوییم که نخستینان این امت گفتند که: «همانا این علم، دین است پس ببینید که دین خود را از چه کسی میگیرید».
و بدان که هنگامی که در برابر خداوند ایستادی با این عذر که از فلان کس که دین و علم و فقه و تقوایش مورد اعماد نیست، پیروی کردی رها نخواهی شد... زیرا تو از چنین کسی پیروی نکردهای مگر برای آنکه موافق دلخواه تو فتوا داده است و سخن آن عالم ربانی را که تقوا و خشیت خداوند را در دل داشت رها نمودی...
دین از آن الله است... از سوی او نازل شده است و به سوی او باز خواهد گشت، و خداوندی که خلقت و امر از آن اوست هر آنچه را اراده کند حکم نموده و هر دستوری که بخواهد میدهد، و بدانید که در مسائلی که در آن اختلاف شده است حق تنها یکی است و دو تا نیست و حکمی که نزد خداوند است ثابت است و تنها یک حکم است هر چند که سخنان فتوا دهندگان چند تا باشد و بدانید که با قرار دادن یک مفتی میان خود و خداوند نمیتوان خود را از پرسش خداوند رها کرد، اما آنچه بر شخص مکلف لازم است این است که جستجو کند و از کسی بپرسد که به او اطمینان دارد...
و بدترین بلا و مصیبت آن است که شخص به عمد در مسائل مورد اختلاف در پی فتوای آسانتر باشد و یا از کسی فتوا بخواهد که اهل آن نیست در حالی که خداوند میفرماید:
﴿... فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣﴾ [النحل: ٤٣].
«پس از اهل آگاهی بپرسید اگر نمیدانید».
پس با پرسیدن از غیر اهل علم، سوال از گردن انسان نخواهد افتاد و از پیامدهای آن در امان نخواهد بود.
حدود خداوند با اشتباه یک عالم و یا با فتوای کسی که اهل آن نیست مباح نمیشود و هرکه در پی رخصتهای علما باشد به اتفاق اهل علم دچار فسق میشود و هرکه رخصتهای علما را بگیرد همهی بدیها در وی جمع خواهد شد و نیکی آن است که درون انسان و قلب وی با آن آرام گیرد و گناه آن است که در درون انسان احساس نا آرامی وجود آورده و در وجودت شک بیاندازید حتی اگر مردم به تو فتوای درست بودن آن را بدهند.
ای مسلمانان:
با وجود علمایی که بر راه و روش گذشتگان هستند، آنچه امروز به راحتی دیده میشود، این است که بسیاری اوقات ساحت علم شریعت توسط ناآگاهان مورد تجاوز قرار میگیرد و نیمه عالمان برای وارد شدن به آن با هم مسابقه میدهند و کسانی که حتی کتب مختصر فقه را نخواندهاند یا در زندگی خود چیزی از احکام تکلیفی و وضعی و دلالت الفاظ و مقاصد شریعت و منابع احکام نشنیدهاند، برای وارد شدن به آن به خود جرات میدهند، تا جایی که میبینی برخی از آنها به حدیثی منسوخ یا ضعیف استدلال میکنند یا به شبههای متوسل میشوند که علما پاسخ آن را گفتهاند...
تا آنجا که مسالهای شرعی که اگر بر ابوبکر صدیق عرضه میشد برای مشورت در مورد آن اهل بدر را جمع میکرد و اگر بر اهل علم عرضه میشد آن را به یکدیگر حواله میکردند، و بسیاری دیگر از مسائل علمی سوژهای شده است برای یک روزنامهنگار یا عنوانی جذاب برای یک برنامه در یک کانال ماهوارهای یا موضوعی برای یک کاریکاتوریست... و آبرو و حیثیت بسیاری از علما و طالبان علم نیز عرصهای آزاد گردیده برای عیبجویی و طعنه زدن و چنان برخی از روزنامهها و رسانهها در این عرصه قلم زدهاند که دیگر چنین چیزی عادی شده است و کسانی که هیچ بهرهای از علم و دیانت ندارند در برابر فتوای علما میایستند...
با وجود آنکه ما معتقدیم در اسلام مقام کهنوت و طبقهی رجال دین وجود ندارد و جز رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم کسی معصوم نیست... اما با این وجود معتقدیم که این چنین پدیدهی خطرناکی در گذشتهی اسلام رخ نداده است.
مسائل شرعی باید براساس اصول و بین اهل آن مورد بررسی قرار گیرند...
آن کسی که بدون علم در مسائل شرعی وارد میشود به مانند کسی است که بدون آگاهی از پزشکی وارد آن میشود، بلکه علم شریعت مهمتر و خطیر تر از علم پزشکی است زیرا اگر سلامتی بدنها به پزشکی مربوط است، سلامت دین انسانها به علم دین است و اگر جلوگیری از طبابت کسی که به طب آگاه نیست لازم است چگونه میتوان به کسی که نه از قرآن آگاهی دارد و نه از سنت و دارای فهم دین نیست اجازه داد پا به این عرصه بگذارد؟!
امام ابن حزم رحمه الله میگوید: «هیچ آفتی برای علوم و اهل آن خطرناکتر از بیگانگان که غیر اهل آن هستند نیست؛ زیرا آنان جاهلند و گمان میکنند میدانند و خراب میکنند اما به گمان خویش در حال اصلاحند!».
ما در زمانهای قرار داریم که بیش از پیش به دینمان نیازمندیم و در این حال علمای بزرگ دارند از میان ما میروند و برخی از فرزندان مسلمانان از اصول دین چه برسد به فروع آن شانه خالی میکنند... اما با این حال در بسیاری از سرزمینهای اسلامی مشاهده میکنیم که کوتولهها و بیچیزها برای مسخره کردن علما با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند.
ای مسلمانان... ای مسلمانان در همهی نقاط سرزمین اسلامی... ایستادن در کنار علمای دین در این دوره اگر وظیفهای اسلامی هم نبود، براساس سیاست و مصلحت دنیایی لازم بود.
آری، درست است... اشتباه از سوی علما وارد است و ممکن است آنان نیز در مسائلی دچار لغزش و خطا شوند اما آرای شاذ آنان مردود است و بدفهمی سخن آنان از سوی مردم نیز بیشتر احتمال دارد... اما با همهی اینها حرمت عالم و حرمت علم باید سر جای خود باقی بماند زیرا که علما به مانند ستارگان زمینند که در تاریکی با وسیلهی آنان راه یافته میشود که اگر آنان باشند مردم راه هدایت را مییابند و اگر نباشند به گمراهی میروند و آنها، اگر به امر خداوند پایبند باشند بهترین خلق خدایند و اگر در آن سهل انگاری و کم کاری کنند بدترین آنانند.
همانا عالم اجتهاد میکند و ممکن است در این اجتهاد اشتباه کند یا به راه درست برود و ممکن است توفیق یابد و یا موفق نشود اما باید دانست که آرای درست علما بسیار بیشتر از آرای اشتباه آنان است و آنان در اجتهاد خود میان دو اجر و یک اجر قرار دارند (یعنی اگر اجتهادشان درست باشد دو اجر و اگر اشتباه باشد یک اجر خواهند داشت). و منصف کسی است که اشتباه کم شخص را با آرای درست بسیارش ببخشد.
اما شخص غیر عالم حتی اگر در مسالهی شرعی درست بگوید گناهکار است زیرا او اهل فتوا نیست. به او چه ارتباطی دارد که در مسالهای که نمیداند و به او مربوط نیست وارد شود؟
ای مردم: باعث کمک به دشمنان و حسودان نشوید و وارد مسالهای نشوید که وارد شدن به آن جز باعث تفرقه نمیشود... در حد خود بایستید که کفایت شدهاید و از اختلاف دست بردارید که از آن نهی شدهاید و به مانند کسی باشید که خود را با ارزش میداند و امر خود را تنها به کسی میسپارد که معتقد است میتواند او را به سوی بهشت و رضایت الهی ببرد.
و از آنانی برحذر باشید که پیامبرتان شما را نسبت به آنان هشدار داده و فرموده است: «در آخر امت من کسانی خواهند بود که به شما سخنانی خواهند گفت که نه شما شنیدهاید و نه پدرانتان» [به روایت مسلم].
امام نووی رحمه الله میگوید: «از کسی علم آموخته نمیشود مگر آنکه اهلیتش کامل بوده و دینداریاش آشکار باشد و معرفتش محقق گردیده و پاکیاش مشهور باشد...».
و در اثر آمده است که: «دینت را حفظ کن که همانا آن گوشت و خونت است؛ پس ببین که آن را از چه کسی میگیری، از کسانی دینت را فرا بگیر که راه استقامت پیمودهاند نه از آنانی که میل کرده و کج رفتهاند...».
نخعی رحمه الله میگوید: «همانا شخص هنگامی که میخواست از شخصی علم بیاموزد به نماز او مینگریست و در حال او و اخلاق و ظاهرش نگاه میکرد سپس از او علم میآموخت».
و ای اهل علم: راه استقامت را بپیمایید که پیشینیان بسیار از شما سبقت گرفتهاند و به چپ و راست کج نشوید که اگر چنین کنید دچار گمراهی دور و درازی شدهاید و حق را با باطل نپوشانید و آن را در حالی که میدانید کتمان نکنید...
و بدانید که هر حقی گفته نمیشود... امام مسلم با سند خویش از ابن مسعود رضی الله عنه روایت میکند که ایشان گفتند: «تو سخنی را به گروهی نمیگویی که عقلشان آن را درک نمیکند مگر آنکه آن سخن برای برخی از آنان فتنه خواهد شد...».
این اثر، از چشمهی حکمت یکی از مبلغان شریعت و فقهای بزرگ آن است که در آن درسی است برای هر عالم و هر دعوتگر مخصوصا هنگامی که دین در درون بسیاری از مردم ضعیف شده و بسیاری از عقلها حاضر به تسلیم در برابر نصوص قرآن و سنت نیستند...
یک عالم مردم را برای به فتنه افتادن کمک نمیکند... چه بسا مردمی که در کنارهی درهی سقوط قرار گرفتهاند و امت امروزه به استقامت و ثبات نیاز دارد نه به پراکندگی و تفرقه...
و قبل از همه چیز و بعد از همه، دلهای ما پر از رضایت است نسبت به آنچه از سوی خداوند آمده است و تسلیم آن چیزی است که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به سند صحیح به ما رسیده است و نه از آن روی برمیگردانیم و نه برای در رفتن از زیر آن عذر میآوریم...
و باید بدانیم که بلا و آزمایش بر بندگان نوشته شده است و خوشبخت آن است که ثابت قدم بماند و خداوند است که برای چنین کسانی وعدهی نیک داده است.
﴿يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِيَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ ٣٩﴾ [المؤمن: ٣٩].
«ای قوم من همانا این زندگی دنیا کالایی است و همان آخرت است که خانهی ماندگاری است».
خداوندا قلبهای ما را برای پذیرش وحیت نرم بساز و اعضا و جوارح ما را برای شریعتت مطیع ساز و چنان از یقین خویش بر ما بباران تا آنکه زندگی ما را آرام و مطمئن بگردانی و از شک و شبهه دور بداری و بازگشتگاه ما را به سوی بهشت خود قرار ده...
خداوندا دین ما را که نگاهبان امر ماست و دنیایی ما را که محل زندگی ماست و آخرت ما را که بازگشتگاه ماست اصلاح نما و دنیا را برای ما زیادهی در هر نیکی قرار ده و مرگ را آسودگی از هر بدی...
این سخن خویش را گفته و برای خود و شما از خداوند متعال آمرزش میخواهم.