خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

حمد و سپاس تنها از آن الله است، او را ستایش گفته و از او آمرزش می‌خواهیم و از بدی‌های درون و اعمال ناشایستمان به او پناه می‌بریم. الله هرکه را هدایت کند او گمراه‌گری نخواهد داشت و هرکه را گمراه سازد او هدایتگری نخواهد یافت و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بی‌شریک است، و گواهی می‌دهم که محمد بنده‌ی الله و پیامبر اوست. درود و سلام و برکات خداوند بر وی و بر اهل بیت و یاران و تابعین و همه‌ی کسانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی نمایند.

اما بعد:

بدانید که راست‌ترین سخن، کلام خداوند است و بهترین راه و روش، راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ است و بدترین کارها امور نوساخته در دین است و هر امر نوساخته‌ای در دین، بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است.

بهترین توصیه پس از حمد و سپاس خداوندی، توصیه‌ی به تقوا است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١ [الأحزاب: ٧٠-٧١].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوای الله را پیشه سازید و سخنی استوار گویید (۷۰) تا کارهایتان را برای شما به صلاح آورد و گناهانتان را برای شما بیامرزد و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت کند بی‌شک پیروزی بزرگی به دست آورده است».

تسلیم خداوند شوید و خود را برای روز معاد آماده سازید و در پنهان و آشکار برای خداوند اخلاص ورزید که چه بسیار انسان‌هایند که لباسِ بسیار دارند و عاری از نیکی‌هایند؛ در زمین یاد می‌شوند و در آسمان فراموش شده‌اند.

ای حجاج خانه‌ی خدا در این سرزمین! ای کسانی که از هر سو به اینجا آمده‌اید، اکنون این است راه رسیدن! و این است سرچشمه؛ پس از آن برگیرید، که خداوند شما را با حضور در روزی بزرگ از روزهای اسلام و جایگاهی باعظمت، گرامی داشت؛ حجتان را به پایان رساندید و آلودگی‌ها را از خود زدودید. به جایی آمدید که پیامبرانی پیش از شما آمده‌اند: آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و دیگر پیامبران، و محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ آن پیامبر بزرگوار و یارانش، ابوبکر و عمر و عثمان و علی و دیگر اصحاب گرامی، و امامان مذاهب و دیگران صالحان.

و اکنون شما در این سرزمین مقدس پای در جای آنان گذاشته‌اید: یک پروردگار، یک آیین و یک هدف؛ پس چرا حال ما با حال آنان متفاوت است و آنان کسان دیگری بودند و ما کسانی دیگر؟!

نَسَب شما در اعتقاد به پیامبران خدا می‌رسد، پس چرا گوشه گرفته‌ایم؟

دیوان اسلام ـ یعنی قرآن و سنت ـ همچنان زنده و پایدار است و شواهد توحید نیز از دوران ابراهیم تاکنون پابرجا است، پس چرا آداب و عقایدمان با دیگران آمیخته شده است؟ و دینتان، بزرگ‌ترین شریعتی است که از آسمان به زمین نازل شده است، پس ذلت برای چه؟

عبادتی را به پایان رسانده‌اید که شعارش توحید است، پس همین توحید را تا روزی که به دیدار پروردگارتان می‌روید شعار خود گردانید و بدانید که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرموده است: «هر کس در حالی که به خداوند شرک نیاورده است به دیدار او رود وارد بهشت می‌شود» [به روایت مسلم].

خداوند را بزرگ بدارید و پیامبرانش را گرامی، و آنچه را از نزد آن‌ها آمده است نیز بزرگ داشته و تسلیم امرشان شوید. نیت و کارتان را خالصانه برای خداوند انجام دهید و از راه و روش پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و یارانش که خداوند خشنودی‌اش را از آنان اعلام نموده پیروی کنید و هر عبادتی را بر قرآن و سنت عرضه دارید، و از هر عبادتی که در سنت نیامده است دوری کنید:

﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ [الحشر: ٧].

«و آنچه که فرستاده‌ی [خداوند] به شما داد برگیرید، و از آنچه شما را از آن بازداشت دست بردارید».

ای مسلمانان:

حجاج خانه‌ی خدا! آنکه به حج بیت الله یا به عمره رود به خداوند نزدیک‌تر می‌شود و به او نزدیکی می‌جوید و آنان که به خداوند نزدیکند شایسته‌تر است ادبی خاص با خداوند داشته باشند و امید، باعث شود طاعتی بیشتر انجام دهند و حیا آنان را از انجام گناهان دور کند، به ویژه پس از آنکه خداوند آنان را گرامی داشته و گناهانشان را آمرزیده و مناسکشان را کامل گردانده است.

اکنون که خداوند شما را برای به دست آوردن خشنودی‌اش موفق ساخته و شما را در معرض نَفَحاتش قرار داده است، پس بر امر وی استقامت جویید «و مانند آن زنی نباشید که رشته‌ی خود را پس از محکم بافتن [یکی یکی] از هم می‌گسست» [النحل: ٩٢].

از نخستین اموری که شایسته است پس از تقوای خداوند توصیه نمود، همان توصیه‌ای است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ خطاب به سفیان ـ رضی الله عنه ـ نمود، هنگامی که سفیان گفت: ای رسول خدا! مرا در اسلام سخنی بگو که پس از تو از کسی نپرسم. فرمود: «بگو: به الله ایمان آوردم، ‌سپس استقامت بورز» [به روایت مسلم].

و نخستین چیزی که پس از توحید شایسته است مومن بر آن استقامت ورزد محافظت بر نمازها است، زیرا نماز ستون دین، و عامل تفاوت میان مومنان و کافران است و خداوند عزوجل فرموده است:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢ [المؤمنون: ١-٢].

یعنی: «بی‌شک مومنان رستگار شدند (۱) آنانی که در نمازشان فروتنند».

ترمذی و نسائی و حاکم روایت کرده‌اند که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «بر من ده آیه نازل شده است که هر کس آنان را برپا دارد و بدان عمل نماید وارد بهشت شود» سپس سوره‌ی مومنان را تا آیه دهم تلاوت نمود.

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ ٤ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ يُحَافِظُونَ ٩ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ ١٠ ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ١١ [المؤمنون: ١-١١].

«بی‌شک مومنان رستگار شدند (۱) آنان که در نمازشان فروتنند (۲) و آنان که از بیهودگی روی‌گردانند (۳) و آنان که زکات را ادا می‌کنند (۴) و کسانی که پاکدامنند (۵) مگر در مورد همسرانشان یا کنیزان‌شان که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست (۶) پس هرکه فراتر از این جوید آنان تجاوزکارانند (۷) و آنان که امانت‌ها و پیمان خود را رعایت می‌کنند (۸) و آنان که بر نمازهایشان مواظبت می‌نمایند (۹) آنانند که وارثانند (۱۰) همانان که فردوس را به ارث می‌برند و در آنجا جاودان می‌مانند».

ای مومنان:

اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر الله و گردن نهادن در برابر او با طاعت وی و خلوصِ از شرک و اهل آن. احکام حج چنانکه در مشاعرِ آن آمده است این تسلیم شدن در برابر خداوند را به نمایش می‌گذارند و سیره‌ی پیامبر خدا ابراهیم، و خانواده‌اش مثال عملی آن است؛ آن خانواده‌ی صالحی که پدر آن، ابراهیم تسلیم امر خداوند مبنی بر رها کردن همسر و کودک شیرخوارش در بیابانی لم یزرع گردید. زیرا این امر خداوند بود، و همسرش هاجر گفت: «آیا خداوند تو را بدین کار امر نموده است؟» گفت: «آری» همسرش گفت: «پس او ما را ضایع نخواهد کرد».

خداوند نیز آنان را رها نکرد و از زمین چشمه‌ی‌ زمزم را جوشاند و در آن برکت نهاد و آن بیابان را آباد گرداند و دل‌های مردم را بسوی آنان گرداند و از پاکی‌ها روزی‌شان داد و سرزمین‌شان را سرزمینی امن گرداند.

ابراهیم همچنین تسلیم امر خداوند مبنی بر ذبح فرزندش شد و اسماعیل نیز تسلیم این امر شد. خداوند درباره‌ی آن دو فرموده است:

﴿فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِينِ ١٠٣ [الصافات: ١٠٣].

«پس هنگامی که تسلیم [امر خداوند] شدند و [ابراهیم] او را بر پهلو خواباند...».

اما خداوند مهربان بر آن‌ها لطف نمود.

این مثالی است از خانواده‌ای صالح که تسلیم امر خداوند است، و درسی است مفصل برای همه‌ی امت. پاداش این خانواده نیز چنین بود که خداوند آنان را همراهی نمود و درجه‌شان را افزود و پیامبری را در میان آنان و نسل‌شان قرار داد و آثار آنان را تا قیامت مناسکی برای دیگر مومنان قرار داد.

بندگان خداوند:

از جمله روحانیات حج، تربیت براساس تقوا است و در میان آیات حج، خداوند متعال فرموده است:

﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ [البقرة: ١٩٧].

«و توشه برگیرید زیرا بهترین توشه، تقوا است».

این عبادتی است محدود در روزهایی مشخص و معدود که انسان مسلمان برای کامل ساختن آن تلاش می‌کند و از نقصان یا بطلان آن می‌ترسد و از خداوند امید قبول و رحمت و نجات از آتش دارد، و این خلاصه و مختصر همه‌ی زندگی است.

تقوا احساسی است قلبی که باعث می‌شود مسلمان مسیر خود را براساس خواسته‌ی خداوند ادامه دهد و پروای خداوند و امید به او دارد نه به آنچه نزد مردم است و اگر مسلمان خشنودی خداوند را هدف خود قرار دهد رستگار شده و نجات می‌یابد.

ای مسلمانان:

حج موسمی است روحانی که حقیقت پاک عبادت را میان مسلمانان گسترش می‌دهد: طاعت و استجابت ندای خداوند و تسلیم شدن در برابر شریعت و احکام وی؛ و هر چه انسان خود را در میان مظاهر اشرافی‌گری پنهان سازد باز هم نمی‌تواند احساس حقیقت را از خود دور سازد؛ این حقیقت که او نیز فردی است در میان میلیون‌ها انسان دیگر، و او نیز همانند دیگر انسان‌ها فقیر و محتاج خداوند و نیازمند رحمت و مغفرت و رضوان اوست.

بنابراین اساسا اشتباه است که انسان خواهان حجی اشرافی باشد یا چون سختی نکشیده است از سختی و مشقتی که در آن به وی می‌رسد احساس ناراحتی و کلافگی کند، زیرا خداوند متعال درباره‌ی چارپایان فرموده است:

﴿وَتَحۡمِلُ أَثۡقَالَكُمۡ إِلَىٰ بَلَدٖ لَّمۡ تَكُونُواْ بَٰلِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ ٱلۡأَنفُسِۚ [النحل: ٧].

«و بارهای شما را به سوی سرزمینی می‌برد که نمی‌توانستید به آن برسید مگر با مشقت بدن‌ها» که این سرزمین چنانکه مفسران گفته‌اند، مکه است.

بنابراین سادگی و دوری از مظاهر رفاه و فخر فروشی، یکی از مقاصد و اهداف حج است. حجی که تربیت است و بندگی و تواضع و مساوات در هنگامی تضرع در برابر خداوند.

و همچنین تربیتی است برای مسلمانان تا رحمتی باشند برای دیگر برادرانشان و در مقابل آنان فروتن باشند و برای منافع آنان تلاش نمایند و از خودخواهی دوری کنند، چه رسد به آنکه در حق‌شان کوتاهی ورزند یا در انجام وظایف خود سهل‌انگاری کنند.

ای بندگان خداوند:

از دیگر مشاهد حج این است که خداوند آن را در حفظ و رعایت خود فرا گرفته است و امنیت و آرامش را بر حجاج خانه‌اش فرو فرستاده. آن هم در روزهایی که جهان در آتش جنگ‌ها و ناآرامی‌ها می‌سوزد و ما نیز از حسودان و کینه‌توزان و متجاوزان در امان نیستیم، اما با این وجود، این خداوند است که بر ما لطف نمود و عافیت ارزانی داشت و نعمت‌های آشکار و پنهانش را بر ما فرو فرستاد.

پس سپاس و ستایش و ثنای زیبا، تنها شایسته‌ی خداوند است و راست گفت خداوند متعال که:

﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا وَيُتَخَطَّفُ ٱلنَّاسُ مِنۡ حَوۡلِهِمۡۚ [العنكبوت: ٦٧].

«آیا ندیده‌اند که ما [برای آنان] حرمی امن قرار دادیم و حال آنکه مردم از حوالی آنان ربوده می‌شوند».

این نعمتی است که واقعا شایسته‌ی یادآوری و شکر و هشیاری است...

خداوند برای من و شما به واسطه‌ی قرآن و سنت برکت دهد و با آیات و حکمت آن سود رساند. این سخن را گفته و برای خود و شما از الله متعال آمرزش می‌خواهم.