خطبهی اول:
ستایش از آن الله است که بندگانش را به چنگ زدن به ریسمانش دستور داده و از تفرقه و درگیری نهی کرده است. او را ستایش میکنم و وی را برای نعمتهای بزرگ و ارزندهاش سپاس میگویم و شهادت میدهم که خدایی به حق نیست مگر او که شریکی ندارد و شهادت میدهم که سرور ما و پیامبر ما محمد بنده و فرستادهی او و بهترین خلقش و سروران دیگر بندگان است.
بارالها درود و سلام بفرست بر بنده و پیامبرت محمد و بر آل و اصحابش آن امامان پارسا و نیکو.
اما بعد. بندگان خداوند! تقوای او را در پیش گیرید و بیاد داشته باشید که او شما را برای عبادتش آفریده پس وی را خالصانه عبادت کنید که خوشبخت کسی است که دینش را برای الله خالص کند و از پیامبرش پیروی نماید.
مسلمانان! از نعمتهای بزرگ و باارزش خداوند نعمت برادری در دین است. آن نعمتی که خداوند اینچنین دربارهاش سخن گفته است:
«همانا مومنان برادر و خواهر یکدیگرند» [الحجرات: ١٠].
و خداوند این برادری را رابطهای قرار داده است که اساس آن بر عقیده و ستون آن ایمان به الله است. زیرا ایمان، نیروی جذبکنندهای است که اهل خود را به نزدیکی و محبت بیشتر نسبت به یکدیگر وامیدارد. ممکن نیست در بین قلبهایی که براساس ایمان به الله و دوستی خدا و رسولش جمع شدهاند دوری و جدایی رخ دهد. این همان الفتی است که خداوند در این آیه به آن اشاره نموده است:
«و بین قلبهای آنان الفت ایجاد نمود. اگر همهی آنچه در زمین است را هزینه مینمودی نیر نمیتوانستی میان قلبهای آنان الفت و نزدیکی ایجاد نمایی ولی این الله است که میان آنان الفت ایجاد نمود همانا او عزیز و حکیم است» [الأنفال: ٦٣].
این همان الفت در واقع خصوصیتی است که جامعه مسلمان از آن برخوردار است که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را اینچنین زیبا به تصویر کشیده است:
«مثال مومنان در مودت و محبت و عاطفهی بینشان به مانند یه بدن است که اگر عضوی از اعضای آن به درد بیاید همهی اعضای دیگر به همراه او با شببیداری و تب همراهی میکنند» [به روایت مسلم در صحیحش].
زیرا همانگونه که اهل علم میگویند خداوند متعال رابطهی بین مسلمان را بر اساسی قویتر و محکمتر از رابطهی خونی و نسبی قرار داده است و آن رابطهی عقیده است که از آن احساسی مشترک و الفت و تعاون و برادری سرچشمه میگیرد زیرا رابطهی خونی و خویشاوندی را ممکن است سردی و فتور فرا بگیرد اما وحدت عقیدتی، نوعی رابطه همیشگی و همیشهتازه است. مسلمانان با ذکر کلمهی شهادتین در پنهان و آشکار خویش و با نماز و روزه و زکات و حجشان، این رابطه را بیاد میآورند. چنانکه این روزهای مبارک و در اجتماع مبارک برادران ایمانی در انحای بیت الله الحرام و در زیر سایهی خانهخداوند میبینیم.
آنان این رابطهی برادری را در اطاعت از خداوند متعال و در پناه بردن به او و در هر چشم به هم زدن و در هر تپش قلب و در هر دم و بازدم بیاد میآورند...
برای ثابت نگه داشتن این برادری و حفظ این وحدت در کتاب خداوند دستور به چنگ زدن به ریسمان الهی داده شده است که این ریسمان براساس سخن «حبر امت» و «ترجمان القرآن» عبدالله ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ به معنی دین خداوند است و یا براساس تفسیر عبدالله بن مسعود «جماعت» میباشد و براساس سخن دیگر مفسرین ریسمان الهی همان قرآن است زیرا اجتماع بر کتاب خداوند ضامن اساس وحدت است. از آنجایی که ممکن نیست قلبها بر هیچ اجتماع کنند و مقبول هم نیست که بر باطل جمع شوند، باید این اجتماع بر حقی باشد که باطل از هیچ سوی بر آن راه نیابد. حال اگر بر اثر این اجتماع قلبها یکجا جمع شده و هوا و هوس درونی افراد نیز به دور گذاشته شود، هم این بنا سالم خواهد ماند و هم منهج و برنامهی مسلمانان روشن خواهد شد و هم خود مسلمانان به آسودگی دست خواهند یافت.
اما این در صورتی خواهد بود که وحدت مورد نظر ما شامل تمام فرزندان جامعهی مسلمان و همهی امت مسلمان را در برگیرد و هیچ کس و نه حتی یک نفر از آن جدا نگردد. خداوند متعال میفرماید:
«به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید و نعمت الله را بر خود بیاد آورید آنگاه که با هم دشمن بودید پس بین قلبهای شما الفت ایجاد کرد پس با نعمت او برادر یکدیگر شدید و بر پرتگاهی در کنارهی آتش جهنم قرار داشتید پس شما را از آن نجات داد اینچنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میکند باشد که هدایت یابید»
[آل عمران: ١٠٣].
بندگان خداوند... احساس این نعمت مبارک برای ما این را لازم میکند که با تمام توان از حقوق این برادری پاسداری کنیم و شدیدا بر حفظ آن از تمام عواملی که میتواند آن را ضعیف یا بیرنگ کند، چه کوچ و چه بزرگ، حساس باشیم. برای همین نهی شده است که یک مسلمان برادر خود را با وسیلهای آهنی مورد اشاره قرار دهد. در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه چنین روایت شده است:
«هیچکدام از شما به برادرش با سلاح اشاره نمیکند. زیرا چه میداند شاید شیطان دستش را بلغزاند و در چالهای از چالههای آنش بیفتد» این حدیث با صیغهی نفی آمده است و گفته است: «اشاره نمیکند» و این معنا را میرساند که مومن این کار را نمیکند و چنین کاری از مومن سر نمیزند و همانطور که اهل علم در مورد این حدیث گفتهاند این بلیغترین نوع نهی است.
همچنین مسلمان از اینکه مسلمان دیگری را بترساند نیز نهی شده است. امام احمد مسند خویش و همچنین ابوداوود در سنن با سند صحیح از ابی عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت میکنند که گفت: اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم با رسول الله صلی الله علیه وسلم در مسیری میرفتند پس یکی از آنان به خواب رفت. برخی از آنان طنابی را که همراه آن مرد بود را کشاندند و این باعث شد آن مرد [ناگهان بیدار شود] و بترسد. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «برای مسلمان حلال نیست که مسلمانی را بترساند».
پس از آن این نهی به آنچه که بالاتر و خطرناکتر و شدیدتر از موارد قبل است میرسد و آن جنگ و درگیری بین برادران ایمانی است که این درگیری خود نشانهی انکار این برادری و این نعمت است. و همچنین برای اینکه اینکار مشابهت به کار کفار است که همدیگر را میکشند: رسول الله صلی الله علیهالسلام در خطبهی روز نحر پس از یادآوری مسلمانان نسبت به حرمت آن روز و این و آن سرزمین حرام و آن ماه حرام فرمود: «خونها و مالها و ناموسهای شما بر یکدیگر حرام است به مانند حرمت این روز در این ماه در این رزمین تا آنکه به ملاقات پروردگارتان بروید. آگاه باشید! آیا ابلاغ کردم؟... خدایا شاهد باش؛ پس بعد از من به کفر بازنگردید که گردن همدیگر را بزنید». ابن عباس رضی الله عنهما میگوید: «قسم به آنی که جانم در دست اوست این وصیت پیامبر با دستان خودش است... پس از من به کفر بازنگردید که گردن یکدیگر با بزنید» [به روایت بخاری در صحیحش].
و در صحیح مسلم از ابوهریره چنین روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «همهی مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است؛ خونش و مالش و ناموسش..».
از آنجا که عوامل درگیری و اختلاف در بین مومنان بسیار است و جلوگیری از آن بطور همیشگی سخت است، خداوند متعال راهی برای پیشگیری از عواقب سوء انکار برادری قرار داده است و آنان را به حکم پذیری از کتاب خداوند و سنت پیامبرش دستور داده زیرا این تنها راهی است که آنان را به اهدافشان میرساند و از طریق آن عدالت را تضمین کرده و قلبها و درونها آرامش مییابد. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از الله اطاعت کنید و از رسولش اطاعت کنید و همچنین از اولیای امور خود؛ پس اگر در چیزی دچار اختلاف شدید آن را به الله و رسولش برگردانید اگر به الله و آخرت ایمان دارید که این بهتر و نیکفرجامتر است» [النساء: ٥٩].
حال اگر پس از این آنچه که ترس آن میرود رخ داد و بین مومنان جنگ و درگیری رخ دهد باز هم خداوند آنان را رها نمیکند تا یکدیگر را از بین ببرند بلکه در این مورد نیز آنها را راهنمایی کرده است که چه راهی بروند و چه روشی در پیش گیرند تا اینکه جنگ متوقف شود و آتش فتنه خاموش شده و دوباره صلح برپا گردد. خداوند میفرماید:
«و اگر دو گروه از مسلمانان با یکدیگر جنگیدند بین آنان اصلاح کیند پس اگر یکی از آنان باز بر دیگری تجاوز کرد با آنکه تجاوزگر است بجنگید تا آنکه به امر خداوند بازگردد. پس اگر بازگشت میان آنان عادلانه اصلاح کنید و دادگری پیشه سازید که الله دادگران را دوست دارد».
و در این دستور خداوندی رحمت و دلسوزی و خیرخواهی بینهایتی نسبت به مومنان مشاهده میشود که پایانی ندارد.
ای بندگان خداوند تقوای وی را در پیش بگیرید و این نعمت الهی را بیاد آورید که شما را پس از دشمنی برادر یکدیگر گرداند و تلاش کنید تا حقوق برادری دینی را پاس بدارید. و از رفتن راه فتنه برحذر باشید که در پی آن جز نابودی و خشم الهی هیچ نیست.
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ ٤٦﴾ [الأنفال: ٤٦].
«و از الله و رسولش اطاعت کنید و اختلاف نکنید که ضعیف شده و ابهت شما میرود و صبر پیشه کنید که الله با صابران است».
خداوند من و شما را با هدایت قرآن و سنت پیامبرش مورد نفع قرار دهد. این سخنم را میگویم و از پروردگار بلند مرتبه برای خود و شما و همهی مسلمانان از همهی گناهان آمرزش میخواهم که او آمرزندهی مهربان است.