خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش مخصوص خداوند بلند مرتبه است، و گواهی می‌دهم که معبودی حقیقی جز او نیست که شریکی ندارد، آفرید و به زیبایی آفرید و اندازه‌گیری نمود و هدایت کرد، و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامبر او، فرستادة رحمت و هدایت است. خداوندا بر بنده و پیامبرت محمد و بر اهل بیت و یاران او، آن امامان نیک و نجیب و بر تابعین و کسانی که تا قیامت به نیکی پیروی آنان کنند، درود و سلام فرست.

اما بعد:

بندگان خداوند، تقوای او را پیشه سازید و بدانید که روزی در برابر او خواهید ایستاد و مورد سوال قرار خواهید گرفت.

﴿يَوۡمَ يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ ٣٦ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ ٣٧ [عبس: ٣٤-٣٧].

«روزی که انسان از برادرش می‌گریزد (٣٤) و از مادر و پدرش (٣٥) و از همسر و فرزندانش (٣٦) برای هر کدام از آنان آنروز کاری است که وی را به خود مشغول می‌دارد».

بندگان خداوند:

پاک‌سازی درون و اصلاح قلب آروزیی است که خردمندان در همة فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، از کهن‌ترین دوران‌ها در پی آن بوده‌اند و برای آن راه‌هایی گوناگون طی کرده‌اند و روش‌هایی مختلف برساخته‌اند که به گمانشان آن‌ها را به مطلوب رسانده و زندگی پاک و خوش و سعادتمند را نصیب آن‌ها گرداند.

از شکنجة بدن که به نام ریاضت و مجاهدت انجام می‌دادند گرفته، تا زیاده‌روی در شهوات و تلاش در راه لذت‌جویی و خسته نمودن بدن در این راه، تا تفکر و اندیشه براساس فلسفه و تاملاتی که بر شطحیات و خیالات غیر واقعی و غیر عقلانی بنا شده‌اند و دیگر راه‌ها و طریقه‌هایی که خردمند، گم‌شده‌اش را در آن نمی‌یابد...

جز اینکه هر کس بهره‌ای از انصاف و حُسن نظر و بصیرت برده باشد از اقرار به این ابایی ندارد که: سعادت واقعی که زندگی دنیا با آن شیرین می‌شود و قلب به آن آرام می‌گیرد و درون به واسطة پاک می‌گردد همان سعادتی است که کتاب و سنت شریفه حقیقت آن را به روشن‌ترین روش بیان کرده‌اند.

خداوند پیامبران را فرستاده و کتاب‌هایش را فرو فرستاد تا مردم را به راه‌های تزکیة درون و اصلاح قلوب هدایت نماید و این را بیان نماید که چنین مهمی محقق نمی‌گردد مگر هنگامی که حق خداوند را در اخلاص عبادت برای او ادا نمایند که این هدف از آفرینش آنان است چنان که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦ مَآ أُرِيدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِيدُ أَن يُطۡعِمُونِ ٥٧ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ ٥٨ [الذاريات: ٥٦-٥٨].

«و جن و انس را جز برای این نیافریدم که مرا عبادت کنند (٥٦) نه از آنان روزی می‌خواهم و نه می‌خواهم که مرا غذا دهند (٥٧) همانا الله خود روزی دهنده‌ی نیرومند استوار است».

در کتاب خداوند و سنت پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ راه این تزکیه که خداوند رستگاری بنده را در گرو آن دانسته است، بیان شده است و در مقابل، خسران و زیان بنده را در ضد آن یعنی ناپاک گرداندن آن دانسته است. یعنی آلوده ساختن نفس با گناهان. خداوند متعال فرموده است:

﴿وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨ قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَكَّىٰهَا ٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠ [الشمس: ٧-١٠].

«سوگند به نفس و آنکه آن را درست کرد (٧) پس پلیدکاری و پرهیزکاری‌اش را به آن الهام نمود (٨) آنکه آن را پاک ساخت قطعا رستگار شد (٩) و هرکه آلوده‌اش ساخت قطعا بازنده گردید».

و در جای دیگر فرموده است:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَكَّىٰ ١٤ وَذَكَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ ١٥ [الأعلى: ١٤-١٥].

«آن کس که خود را پاک گرداند بی‌شک رستگار شد (١٤) و [آنکه] نام پرورگارش را یاد کرد سپس نماز گزارد».

خداوند متعال هنگامی که موسی ـ علیه الصلاة والسلام ـ را به سوی فرعون فرستاد خطاب به او فرمود:

﴿ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ ١٧ فَقُلۡ هَل لَّكَ إِلَىٰٓ أَن تَزَكَّىٰ ١٨ وَأَهۡدِيَكَ إِلَىٰ رَبِّكَ فَتَخۡشَىٰ ١٩ [النازعات: ١٧-١٩].

«بسوی فرعون برو که او سرکشی کرده است (١٧) و به او بگو آیا سر آن داری که پاکی پیشه سازی؟ (١٨) و آنکه تو را به سوی پروردگارت رهنما شوم تا پروا بداری؟».

و این کتابی است مبارک، که خداوند آن را به سان روحی گردانده که قلب‌ها به آن زنده می‌گردند و نوری که تاریکی‌ها به واسطة آن از بین می‌روند:

﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٥٢ [الشورى: ٥٢].

«و همچنین روحی از امر خودمان به سوی تو وحی نمودیم، تو نه می‌دانستی کتاب چیست و نه نمی‌داستی که ایمان چیست اما آن را نوری گرداندیم که به واسطه‌ی آن هر کدام از بندگانمان را که بخواهیم هدایت می‌کنیم و همانا تو به راهی راست رهنمایی می‌کنی».

این کتاب مبارک تصریح نموده که اساس تزکیه در اسلام و روح و عمود و محور آن، توحید خداوند متعال است.

و حقیقت آن ـ چنانکه امام ابن قیم رحمه الله ـ می‌فرماید، این است که:

«بنده بر توحید خداوند متعال در خلقت و در فرمانروایی، شهادت دهد و اینکه هر چه او بخواهد می‌شود و هر چه نخواهد نمی‌شود، و ذره‌ای حرکت نمی‌کند مگر به اذن خداوند و همة آفریده‌ها تحت قدرت اویند و هیچ قلبی نیست مگر آنکه میان دو انگشت از انگشتان خداوندند، اگر خواست آن را ثابت نگه دارد، ثابتش می‌دارد و اگر خواست دستخوش تغییرش سازد، دستخوش تغییرش می‌گرداند، زیرا قلب‌ها به دست اویند و او هر طور که بخواهد و اراده نماید آن‌ها را می‌گرداند و زیر و رو می‌سازد، و اوست که تقوا را در قلب مومنان قرار داده است و اوست که نفس آنان را هدایت نموده و پاک ساخته است و اوست که فجور و شقاوت را به قلب بدکاران الهام نموده.

خداوند هرکه را هدایت نماید، او هدایت یافته است و هرکه را گمراه سازد او هیچ هدایتگری نخواهد یافت، هرکه را بخواهد با فضل و رحمت خود هدایت می‌کند و هرکه را بخواهد با عدل و حکمتش گمراه می‌سازد، این فضل و عطای اوست که فضل کریمان تمام شدنی نیست و آن عدل و قضای اوست و «او در مورد آنچه می‌کند مورد پرسش قرار نمی‌گیرد و آنان مورد پرسش قرار خواهند گرفت» [الأنبیاء: ٢٣] ...

اینجاست که بنده، از جانب نظری و عملی، مقام ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥ را به دست می‌آورد و گام‌های وی در توحید ربوبیت استوار شده و سپس به سوی توحید الوهیت ارتقا می‌یابد، زیرا او اگر این یقین را به دست آورد که زیان و سود، و عطا و حرمان، و هدایت و گمراهی، و سعادت و بدبختی؛ همه به دست الله است نه کسی دیگر، و تنها اوست که قلب‌ها را چنان که بخواهد می‌گرداند و هیچ موفقی نیست مگر آنکه خداوند او را توفیق داده است، و هیچ ناکامی نیست مگر آنکه خداوند او را رها نموده است، و سالم‌ترین و استوارترین و صاف‌ترین و نرم‌ترین قلب‌ها، قلبی است که تنها خداوند را به عنوان اله و معبود خود قرار دهد، او ـ سبحانه و تعالی ـ از همه چیز و همه کس برای او محبوب‌تر می‌شود و بیش از همه پروای او را خواهد داشت و بیش از همه به او امید خواهد بست. بنابر این چنین بنده‌ای محبت خداوند را در قلب خود بر محبت همة مخلوقات مقدم خواهد داشت؛ همة ترس‌های دیگر تابع ترس او از خداوند خواهد شد و امید به خداوند بر همة امیدهای دیگر پیشی خواهد گرفت...

این نشانه‌ی توحید الوهیت در این قلب است، و دری که توحید الوهیت از آن وارد قلب وی گردیده است، توحید ربوبیت است...

غرض این است که بنده با دیدن این صحنه‌ها و مطالعة گناهان و جریان آن بر خود و دیگر بندگان با تقدیر خداوند عزیز حکیم، و اینکه هیچ پناهی از خشم و اسباب غضب او نیست مگر خود او، و راهی برای طاعت او نیست مگر با یاری خود او، و خشنودی‌اش به دست نمی‌آید مگر با توفیق خود وی، با دیدن این‌ها و دانستن این که منبع همة امور و بازگشت همة آن‌ها به سوی اوست و عنان توفیق و یاری نیز نزد اوست، می‌داند که بندگان یاور و تکیه‌گاهی جز او ندارند، چنانکه شعیب، سخنور پیامبران می‌فرماید: «توفیق من جز به یاری الله نیست، بر او توکل نمودم و به سوی او باز می‌گردم» [هود: ٨٨]» [پایان سخن امام ابن قیم].

تاثیر توحید در تزکیة نفس ـ و بلکه در زندگی مسلمان ـ در یگانه ساختن هدف و همراهی علم و عمل نمایان است. تا در نتیجه، فهم انسان مسلمان و عقیده و علم و عمل و هدف و حرکت قلبی و تلاش وی در یک مسیر واحد قرار گیرد، بی‌آنکه تناقض و تعارضی در آن نمایان باشد و آن دلتنگی و افسردگی که بر اثر تعارض اهداف و تناقض کارهایش به وجود می‌آید از وجود او رخت بر می‌بندد.

همینطور از جمله چیزهایی که باعث تزکیة نفس می‌شود، نوسازی مستمر ایمان است، زیرا ایمان نیز همانگونه که لباس کهنه می‌شود دچار کهنگی می‌شود برای همین صحابة رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دست هم را می‌گرفتند و می‌گفتند: «بیا تا برای لحظاتی ایمان بیاوریم» و با هم می‌نشستند و یاد خداوند می‌کردند.

یاد خداوند متعال و تلاوت کتاب او و انجام طاعت او و نزدیکی به وی از بزرگ‌ترین اسباب نوسازی ایمان در درون انسان مومن است که می‌داند ایمان با طاعت زیاد شده و با معصیت کم می‌شود، بنابر این با روی آوردن راستین به سوی خداوند متعال ایمان خود را افزایش می‌دهد. چنانکه در دعای نبوی آمده است: «اللهم أت نفوسَنا تقواها، وزكِّها أنت خيرُ من زكَّاها» یعنی: «خداوندا نفوس ما را تقوا ارزانی دار، و آن را پاک ساز که تو بهترین پاک گردانندة آنی».

یاد نمودن نعمت‌های خداوندی نیز از جملة اسباب تزکیة نفس و اصلاح قلب است، زیرا شمردن همة نعمت‌های او از توان بشر خارج است چنانکه خداوند متعال خود فرموده است: «اگر نعمت‌های الله را بشمارید نخواهید توانست آن را در شمار آورید؛ همانا الله بسیار آمرزنده و بسیار مهربان است» [النحل: ١٨].

این یاد آوردن نعمت‌های خداوند باعث تعلق بیشتر انسان به خداوند و روی آوردن کامل به سوی او و خضوع و فروتنی در برابر او می‌شود، زیرا همة آنچه خداوند عطا کرده است، از زندگی و سلامتی و مال و فرزند و جاه و مقام و دیگر چیزها همه منتی است از سوی او و فضل و نعمتی است که هرگونه و هرگاه که بخواهد می‌دهد و هر گاه خواست پس می‌گیرد، زیرا او مالک حقیقی است و همة مُلک در اختیار اوست، خیر به دست اوست به هرکه خواست عطا می‌کند و از هرکه اراده کند، دور می‌کند.

این شناخت و یادآوریِ آن باعث می‌شود بنده پی به ناتوانی و نیاز خود نسبت به خداوند متعال در همة امور ببرد، اما با این وجود، یادآوری نعمت‌ها باید با عمل و تلاشی که در جهت رضایت خداوند است همراه باشد، که همان: انجام نیکی‌ها و ترک بدی‌ها در سایة هدایت خداوندی و پیروی از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است و در این میان باید اهمیتی ویژه نسبت به فرائضی که خداوند قرار داده است قائل شد، زیرا فرائض محبوب‌ترین وسیله‌ای است که بنده به واسطة آن به خداوند نزدیک می‌شود، چنانکه در حدیث صحیح قدسی آمده است که خداوند متعال فرمودند:

«هرکه با دوستی از دوستان من دشمنی کند با اون اعلان جنگ کرده‌ام و بنده‌ام با هیچ وسیله‌ای، دوست داشتنی‌تر از آنچه بر او فرض کرده‌ام به من نزدیک نمی‌شود و همچنان بنده‌ام به واسطه‌ی مستحبات خود را به من نزدیک می‌سازد تا آنکه او را دوست بدارم، پس آنگاه که او را دوست داشتم گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و دست او می‌شوم که با آن می‌گیرد و پایش می‌شوم که با آن می‌رود، و اگر از من درخواست کند به او عطا خواه کرد و اگر به من پناه جوید او را پناه خواهم داد» این حدیث را امام بخاری در صحیح خود از حدیث ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده است.

از جمله اسباب تزکیة نفس و پاکسازی درون، اعمال قلوب است، یعنی کارهای نیکی که انسان به واسطة قلب خود انجام می‌دهد، زیرا قلب پادشاه بدن است، با صلاح آن همة بدن صالح می‌شود و با فساد آن همة بدن به فساد کشیده می‌شود، چنانکه در حدیث صحیحی که شیخین، بخاری و مسلم در صحیح خود از حدیث نعمان بن بشیر ـ رضی الله عنهما ـ روایت کرده‌اند آمده است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «بدانید که در بدن تکه گوشتی است که اگر صالح گردید همه‌ی بدن صالح می‌گردد و اگر فاسد شد همه‌ی بدن فاسد می‌شود، بدانید که آن، قلب است».

ومهم‌ترین و عظیم‌ترین این اسباب، نیت انسان و هدفی است که از انجام هر کار نیک دارد، زیرا رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «همانا کارها به نیت‌ها بستگی دارد، پس هرکه هجرتش به سوی خدا و رسولش باشد، هجرت او به سوی خدا و رسول وی است و هرکه هجرتش برای دنیا باشد که آن را به دست آورد یا برای زنی باشد که با او ازدواج کند، هجرتش برای همان چیزی است که به سوی آن مهاجرت کرده است» [به روایت بخاری و مسلم].

پس ای بندگان خداوند تقوای او را پیشة خود سازید و کتاب پروردگار و سنت پیامبرتان ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را به عنوان بهترین منهج برای تزکیة درون و اصلاح قلب برگیرید و اینگونه در پی به دست آوردن خشنودی خداوند و پیروی از راه و روش مومنان باشید:

﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٨ [الزمر: ١٨].

«آنان کسانی‌اند که الله هدایتشان نموده است و آنان صاحبان خردند».

خداوند من و شما را با هدایت قرآن و سنت پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود، و شما و همة مسلمانان از خداوند متعال آمرزش می‌خواهم که او بسیار آمرزنده و مهربان است.