خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

سپاس و ستایش از آن خداوندی که دین و نعمت را برای ما کامل گرداند... او را ستایش می‌کنم که اسلام را برای ما به عنوان دین برگزید و ما را بهترین امت‌ها گردانید، و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد است و شریکی ندارد، شهادتی که هرکه بدان چنگ زند برایش بهترین نگهبان باشد، و گواهی میدهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامرسان اوست که وی را رحمتی برای جهانیان فرستاد... بارالها بر بنده و پیامبرت محمد و بر اهل بیت و اصحابش درود و سلامی فرست که برای ما در تاریکی‌ها بسان نور و روشنایی باشد.

اما بعد... بندگان خداوند، تقوای وی را در پیش گیرید که تقوای خداوند بهترین توشه در زندگی دنیا و در آخرت است.

ای مسلمانان: حریص بودن انسان در مورد سلامت دین و نیکو نمودن اسلام و صحت ایمانش دلیلی است آشکار و نشانه ای است روشن بر خردمندی و درست بودن راه و روش وی. زیرا دین انسان راهنمای وی به سوی همۀ خوشبختی‌ها در دنیا و آخرتِ وی می‌باشد و باعث دور شدن او از راه‌های شقاوت و زیان می‌گردد.

در همین راستا، رسول خداوند صلی الله علیه وآله وسلم که برای هر خیری بر امت خویش حریص بودند، ما را به ادبی جامع و خصلتی شریف و اخلاقی بزرگ راهنمایی نموده‌اند که انسان بوسیلۀ آن اسلام ِ خود را نیکو گردانده و به هدف بزرگ که همان رضایت الهی است دست می‌یابد...

این رهنمود جامع حدیثی است که ترمذی و ابن ماجه در سنن خویش و ابن حـِبان در صحیح خود با سندی حسن از ابوهریره و ابن مسعود رضی الله عنهما روایت نموده‌اند که از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم چنین نقل می‌کنند که ایشان فرمودند: «از خوبی اسلام فرد این است که آنچه را که به وی مربوط نیست ترک گوید»...

این حدیث ـ چنانکه امام ابن عبدالبـَر رحمه الله می‌گوید ـ از سخنان جامعی است که معانی بسیار و باارزشی را در کلماتی اندک جمع نموده است و این سخن را کسی پیش از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به زبان نیاورده است زیرا واقعا کسی که اسلامش نیکو گردد همۀ سخنان و کارهایی را که به او مربوط نیست و نفعی برایش ندارد نرک خواهد کرد.

چون براساس اسلام باید واجبات را انجام داد و حرام‌ها را ترک نمود و در صورتی که مسلمانی ِ شخص نیکو گردد لازم است که آنچه بدان مربوط نیست یعنی کارهای حرام و شبهه دار و مکروه و مباحات غیر ضروری و بی‌فایده نیز ترک گفته شود. زیرا در صورتی که اسلام شخص مسلمان کامل شود و به درجۀ احسان برسد که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آن را چنین بیان نموده «که خداوند را به گونه‌ای عبادت کنی که انگار او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی اینگونه که او تو را می‌بیند» در این صورت همۀ این کارها برای این شخص مسلمان بی‌فایده و بی‌ربط خواهد بود.

هر کس که خداوند را با در نظر داشتن نزدیکی او به پروردگار و یا نزدیکی پرودگار به او عبادت کند اسلامش نیکو می‌شود و اینجاست که باید هرچه به او مربوط نیست یا برایش فایده ندارد را ترک کند و به چیزهایی که برایش مهم و اساسی است از جمله اعتقاد صحیح و کمال ایمان و درستی کار و طلب آنچه برای زندگی‌اش لازم و ضروری است بپردازد...

اما بر عکس آن، کسی است که وقت‌های باارزش خود را در آن چیزهایی که به او مربوط نیست وبرای آن آفریده نشده است هدر می‌دهد و از آنچه به او سود می‌رساند و ارزش او را بالا برده و او را به سوی اهداف عالی و شریف و گرامی می‌رساند روی گردانده و اینچنین دچار زیان و خسارتی آشکار می‌گردد...

از جمله مشغولیت‌هایی که به شخص مربوط نیست این است که دانشی فراگیرد که دارای اهمیت نیست و آموزش علوم مهمتر را که باعث صلاح درون و تزکیۀ نفس و سود رسانی به برادران و خواهران و تلاش برای پیشرفت وطن و امتش می‌باشد را مورد اهمال قرار دهد...

همچنین عدم حفظ زبان از سخنان بیهوده و دنبال نمودن مسائل بی‌اهمیتی مانند اخبار مردم و وضعیت مالی شان یا مقدار دخل و خرج آنان و یا دنبال نمودن سخنان یا چیزهایی که در درون خانه‌ها و میان خانوادۀ آنان می‌گذرد که همۀ این‌ها بدون هیچ قصد شرعی و تنها به هدف دانستن مسائل خصوصی مردم باشد...

همچنین اینکه انسان در مورد مسائلی سخن بگوید که در آن شناخت و یا تخصص و تجربه ندارد و تنها به هدف تفریح و وقت گذرانی و جلب توجه دیگران در این موارد نظر دهد که این ممکن است باعث وارد شدن شخص به سخنان زشت و شهوت انگیز و وصف عورت‌ها و یا تهمت زدن به زنان پاک و منتشر نمودن سخنان ناشایست و شایعات و دروغ گردد...

از جمله چیزهایی که به ترک کارهای بیهوده کمک می‌کند این است که به یاد داشته باشیم وظایف ما بیشتر از وقت ماست و عمر نیز کوتاه است. همانگونه که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی که ترمذی و ابن ماجه و حاکم با سند صحیح از ابوهریره روایت نموده‌اند می‌فرماید: «عمر امت من میان ٦٠ تا ٧٠ سال است و کمترشان از این سن می‌گذرند».

چنین عمری که به اندازۀ کارهای ضروری و واجب کفایت نمی‌کند آیا گنجایش کارهای غیر ضروری و بی‌ربط را خواهد داشت؟ از سویی دیگر، انسان در مورد اینکه عمر خود را در چه چیز فنا نموده مورد سوال قرار خواهد گرفت. چنانکه در حدیثی که ترمذی در جامع خود با سند صحیح از ابوبرزة أسلمی رضی الله عنه روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «قدم‌های شخص در روز قیامت جابه جا نمی‌شوند تا آنکه در مورد عمرش که در چه راهی فنایش کرده و علمش که با آن چه کرده است و مالش که چگونه به دست آورده و در چه راهی مصرف نموده و دربارۀ بدنش که در چه راهی فرسوده‌اش ساخته است سوال شود».

هیچ سخنی توسط انسان بر زبان آورده نمی‌شود مگر آنکه در صحیفه‌هایی نوشته شده و در برابر آن مورد جزا قرار خواهد گرفت تا آنکه بداند در برابر هر کلمه‌ای مسئول است و هر سخنی پیامد خود را دارد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ ١٦ إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ ١٧ مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨ [ق: ١٦-١٨].

«و ما انسان را آفريده‏ايم و مى‏دانيم كه نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم (١٦) آنگاه كه دو [فرشته] دريافت‏كننده از راست و از چپ مراقب نشسته‏اند (١٧) هيچ سخنى را به لفظ درنمى‏آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد اوست».

ظاهر این آیه آنگونه که امام ابن کثیر رحمه الله می‌گوید این را می‌رساند که «فرشته همۀ سخنان را می‌نویسد که عموم کلام خداوند بیانگر آن است»

همچنین امام مالک در موطا و امام احمد در مسند خود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه در سنن خویش با سند صحیح از علقمه لیثی از بلال بن حارث رضی الله عنه روایت کرده‌اند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «همانا شخص کلمه‌ای را از روی رضایت الهی به زبان می‌آورد که خود گمان نمی‌کند به چنین درجه‌ای برسد و خداوند بوسیلۀ آن رضایت خود را بر آن بنده تا روزی که به ملاقاتش بیاید می‌نویسد. و همانا شخص کلمه‌ای را از روی خشم خداوند بر زبان می‌آورد در حالی که خود گمان نمی‌کند این سخن به چنین جایی برسد و خداوند بخاطر آن، خشمش را تا روز قیامت بر آن بنده می‌نویسد»...

علقمۀ لیثی رحمه الله می‌گوید: «چه بسیار سخن‌هایی که این حدیث بلال ابن حارث مانع شد تا آن‌ها را بر زبان بیاورم..».

پس ای بندگان خداوند تقوای وی را در پیش گیرید و با قدوه قرار دادن بندگان برگزیدۀ خداوند بر ترک سخنان و کارهای بی‌فایده تلاش ورزید... آنانند که خداوند هدایتشان نموده و آنان صاحبان خردند.

خداوند من و شما را با رهنمودهای قرآن و سنت سود رساند... این سخنم را گفته و برای خود و شما و همۀ مسلمانان از خداوند بزرگ جلیل از هر گناهی آمرزش می‌خواهم که او غفور و رحیم است.