خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش مخصوص الله است؛ آنکه برای دوستانش کافی است... حمد او را می‌گویم، اوست که امر کرده جز او از کسی نترسیم، و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز او که تنها و بی‌شریک است و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیام‌رسان او و بهترین آفریدگانش و برگزیدۀ اوست. خداوندا بر بنده و پیامبرت محمد و بر اهل بیت و یارانش درود و سلام فرست.

اما بعد... تقوای الله را پیشه ساخته و روزی را به یاد آورید که در برابر او برای حساب خواهید ایستاد:

﴿۞يَوۡمَ تَأۡتِي كُلُّ نَفۡسٖ تُجَٰدِلُ عَن نَّفۡسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١١١ [النحل: ١١١].

«روزى كه هركس مى‏آيد [و] از خود دفاع مى‏كند و هركس به آنچه كرده بى كم و كاست پاداش مى‏يابد و به آنان ظلم نمی‌شود».

ای مسلمانان: اگر در میان مردم کسانی هستند که فریب زندگی دنیا، و چسبیدن به زمین و دنباله‌روی از هوا و هوس، و جهل نسبت به اعتقاد صحیح، آنان را به سوی ترس از هر خطری می‌کشاند که ممکن است میان آنان و آرزوهایشان فاصله بیندازد، در مقابل از میان بندگان خداوند کسانی هستند که راه را درست می‌روند و کاملا مستقیم بر راه راست قدم برداشته و از طی کردن مسیر اهل حیرت و ناپایداری خوددرای می‌کنند و از راه اهل شک و ضعفِ یقین دوری می‌گزینند.

آنان به مانند کسانی که پروردگار خود را شناخته‌اند و رو بسویش آورده‌اند بسوی او ره می‌پویند... به مانند کسانی که از هیچ کس هراسی ندارند و امیدی نیز از کسی دیگر ندارند... آنان کسانی‌اند که دانسته‌اند منزلت خوف و خشیت الهی از بزرگ‌تر‌ین و جلیل‌ترین منازل عبادتگذاران و استعانت‌جویان و از سودمندترین عوامل برای سلامت قلب و دارای بزرگ‌ترین اثر بر روی زندگی انسان‌ها در دنیا و آخرت است، و این خشیت چنانکه خداوند می‌فرماید بر فرزندان آدم واجب است:

﴿إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٧٥ [آل‌عمران: ١٧٥].

«در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مى‏ترساند پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد».

و همچنین این سخن خداوند متعال که می‌فرماید:

﴿فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ [المائدة: ٤٤].

«پس از مردم نترسيد و از من بترسيد».

همینطور الله ـ سبحانه و تعالی ـ اهل این خشیت را به همۀ انواع مدح و ثنا ستوده و فرموده است:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ ٦١ [المؤمنون: ٥٧-٦١].

«در حقيقت كسانى كه از بيم پروردگارشان هراسانند (٥٧) و كسانى كه به نشانه‏هاى پروردگارشان ايمان مى‏آورند (٥٨) و آنان كه به پروردگارشان شرک نمى‏آورند (٥٩) كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مى‏دهند در حالى كه دل‌هايشان ترسان است [و مى‏دانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت (٦٠) آنانند كه در كارهاى نيک شتاب مى‏ورزند و آنانند كه در انجام آن‌ها سبقت مى‏جويند».

این مقام و منزلت چنانکه حسن بصری (رحمه الله) می‌گوید برای این است که آنان: «طاعات را انجام داده و در راه آن کوشیده‌و از این ترسیده‌اند که این عمل از آنان پذیرفته نگردد... مؤمن میان نیکی و خشیت جمع بسته، و منافق میان بدی و در امان دانستن خود [از عقوبت]».

در حالی که خداوند متعال این خوی نیک را مورد مدح قرار داده و ملائکه‌اش را دارای این صفت دانسته و فرموده است:

﴿يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ۩ ٥٠ [النحل: ٥٠].

«از پروردگارشان كه بر فراز آن‌هاست و بر آن‌ها قادر است مى‏ترسند و آنچه را مامورند انجام مى‏دهند».

و پیامبران را ثنا گفته و آنان را برای داشتن چنین صفتی مدح کرده و فرموده است:

﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا ٣٩ [الأحزاب: ٣٩].

«همان كسانى كه پيام‌هاى الله را ابلاغ مى‏كنند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز الله بيم ندارند و الله براى حسابرسى كفايت مى‏كند».

از آنجایی که خشیت، نوعی ترس است که به همراه معرفت و علم می‌باشد، به همین سبب به اندازه‌ای که علم و معرفت وجود داشته باشد، خوف و خشیت الهی نیز وجود خواهد داشت، و برای همین است که رسول الله (صلی الله علیه وعلی آله وسلم) دارای بیشترین خشیت نسبت به خداوند بود، چنانکه در حدیثی که امام بخاری آن را در صحیح خود روایت نموده چنین می‌فرماید:

«به الله سوگند که من داناترینشان نسبت به الله و ترساترین آنان نسبت به اویم» و در لفظی که مسلم در صحیح خود آورده است چنین آمده که فرمودند: «به الله سوگند که من امیدوارم ترساترین شما نسبت به الله و داناترین شما به این باشم که چگونه تقوایش را پیشه کنم» و همچنین فرمودند: «اگر شما آنچه را که من می‌دانم می‌دانستید قطعا کم می‌خندیدید و بسیار می‌گریستید و از زنان خود لذت نمی‌بردید و بی‌شک به بلندی‌ها رفته و از خداوند پناه می‌خواستید» [امام احمد در مسند خویش و ترمذی در جامع با سند حسن].

و همینطور به همین سبب است که خداوند متعال علما را چنین وصف نموده که آنان «به راستی خشیت خداوند را دارند» و فرموده است:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ كَذَٰلِكَۗ إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ٢٨ [فاطر: ٢٨].

«و از مردمان و جانوران و دام‌ها كه رنگ‌هايشان همان گونه مختلف است [پديد آورديم]. همانا از بندگان الله تنها دانايانند كه از او مى‏ترسند. آرى الله ارجمندِ آمرزنده است».

این خشیت به این سبب در وجود آن‌ها شکل گرفته که می‌دانند خداوند متعال مالک همۀ جهان است... کلیدهای آسمان‌ها و زمین در دست اوست و بازگشت همۀ کارهای بسوی اوست و او مدبر امور همۀ آفریدگان است و او زنده‌ای است که نمی‌میرد، پاینده‌ای است که همۀ خلایق به او وابسته‌اند و نیازمند او... بر خلاف دیگران که عاجز و فانی‌اند و برای خود سود و زیانی ندارند و نه مالک مرگ و زندگی و رستاخیزند.

همۀ مخلوقات واسطه‌ای هستند برای رسیدن آن چیزی که خداوند تقدیر نموده. همانگونه که این حقیقت در حدیثی که ترمذی در جامع خود و احمد در مسند و حاکم در مستدرَک روایت نموده‌اند از ابن عاس رضی الله عنه چنین آمده که رسول الله (صلی الله علیه وعلی آله وسلم) در خطاب به او فرمودند:

«ای نوجوان من سخنانی به تو یاد خواهم داد: خداوند را حفظ کن تا تو را حفظ کند، خداوند را حفظ کن، او را در برابر خود خواهی یافت، اگر چیزی خواستی از الله بخواه و اگر یاری خواستی از الله یاری بجو و بدان که اگر همۀ امت جمع شوند تا به تو سودی برسانند به تو سودی نخواهند رساند جز به آن اندازه‌ای که الله برای تو مقدر کرده است و اگر همۀ امت جمع گردند تا به تو زیانی رسانند نخواهند توانست به تو زیانی برسانند جز به اندازه‌ای که الله برای تو مقدر نموده است. قلم‌ها برداشته شده و صحیفه‌ها خشک شده‌اند».

بندگان خداوند: خوف و ترس الهی خود هدف نیست. بلکه برای رسیدن به چیزی دیگر است، و راهی است برای رسیدن به هدفی دیگر، نه اینکه خود هدف یا غایتی مستقل باشد. و برای همین است که این خوف و خشیت با از بین رفتن علت آن از بین می‌رود؛ بر همین اساس، حال اهل بهشت چنان است که نه ترسی دارند و نه دچار غصه‌ای می‌شوند زیرا ترس از عقوبت، از بین رفته، و آنان به فضل الهی و در بزرگداشت صبر و طاعتی که داشته‌اند و دوری‌شان از معصیت، در خانۀ ابدی و پاداش الهی ساکن گردیده‌اند.

بر این اساس ترسی خوب و صادقانه است که میان صاحب خود و محارم خداوند فاصله بیندازد. اما اگر انسان از این نوع ترس بگذرد، ترس ِ این می‌رود که دچار ناامیدی و یاسی شود که خداوند از آن برحذر داشته و آن را از صفات کافران دانسته است:

﴿إِنَّهُۥ لَا يَاْيۡ‍َٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨٧ [يوسف: ٨٧].

«همانا از رحمت الهی ناامید نمی‌شوند مگر گروه کافران».

قلب ـ چنانکه برخی از علما گفته‌اند ـ در راه رسیدن به خداوند به مانند پرنده‌ای است که محبت، به مانند سر آن است و ترس و امید، به مانند دو بال آن؛ هر گاه سر و دو بال آن سالم باشد این پرنده به خوبی پرواز خواهد کرد... اما همین که سرش قطع شود پرنده خواهد مرد، و هرگاه دو بال آن از بین بروند آن پرنده در معرض هر شکارچی و دشمنی قرار خواهد گرفت.

اما سَلـَف بهتر دانسته‌اند که در هنگام سلامتی بال ِ ترس بر بال امید غلبه داشته باشد و در هنگام خروج از دنیا و نزدیکی مرگ، بال امید بر بال ترس برتری یابد. گرچه کامل‌ترین وضعیت همسان بودن ترس و امید و غلبۀ محبت الهی است...

از بزرگ‌ترین چیزهایی که باید به آن توجه کرده و آنگونه که شایسته است به آن رسیدگی شود تربیت قلب براساس محبت پروردگار ـ سبحانه و تعالی ـ و خشیت و امید به او با نیروی ایمان، و خالص گرداندن توحید وی در ربوبیت و الوهیت و نام‌ها و صفات اوست. و همچنین با دانستن آنچه خداوند از خوشی‌ها و نعمت‌های ابدی برای متقین در سرزمین کرامت خود مهیا ساخته و در مقابل، آنچه برای معصیت‌کاران از عقوبت و عذاب دردناک مهیا نموده است.

و همینگونه با محسابۀ نفس برای کنترل آن و نگه داشتن آن بر مسیر مستقیم و مجبور گرداندن آن برای رفتن مسیر حق و نگه داشتن آن از همۀ شکل‌های باطل...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٤٤ [المائدة: ٤٤].

«ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم [فرمان الله] بودند به موجب آن براى يهود داورى مى‏كردند و [همچنين] ربانیان و دانشمندان به سبب آنچه از كتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند، پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى مفروشيد و كسانى كه به موجب آنچه الله نازل كرده حکم نکنند آنان، خود كافرانند».

خداوند من و شما را با رهنمودهای کتابش و سنت پیامبرش (صلی الله علیه وعلی آله وسلم) سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از خداوند متعال برای همۀ گناهان آمرزش می‌خواهم که او بسیار آمرزنده و مهربان است.