خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش مخصوص الله است که در ذات خود مبارک است و هر یک از آفریدگانش را که بخواهد مبارک می‌گرداند. ستایش از آنِ آن والای گرامی است که هیچ بشری نمی‌تواند قدر او را پاس دارد و حقش را ایفا کند و هیچ آفریده‌ای از بندگیِ او خارج نیست و هیچ انسانی نمی‌تواند از بخشش و روزیِ او بی‌نیاز شود. اوست که در این وجود ازلی است و قیام و سجده تنها از آن اوست؛ او را ستایش می‌گویم که هیچ وجودی همانند وجود او نیست و هیچ جودی، شبیه جود او نیست، و عذاب او کافران را در حال غفلت فرا می‌گیرد... گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بی‌شریک است و گواهی می‌دهم که محمد، بنده‌ی الله و پیامبر اوست. درود و سلام و برکات خداوند بر وی و بر اهل بیت و یاران و تابعین و کسانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی نمایند.

اما بعد:

ای مردم؛ خود و شما را به تقوای خداوند سفارش می‌کنم که تقوا، توشه‌ی هنگامِ سختی‌ها و یاور هنگام مشکلات و اُنس و آرامشِ روح است و باعث صبر و اطمینان و برانگیزنده‌ی نیرو و یقین و معراجِ انسان به سوی آسمان. تقوا است که گام‌های انسان را هنگام لغزش استوار می‌دارد و قلب را هنگام فتنه‌ها محکم می‌دارد:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١ [الأحزاب: ٧٠-٧١].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوای الله را پیشه سازید و سخنی استوار گویید (۷۰) تا کارهایتان را برایتان به صلاح آرد و گناهانتان را برایتان بیامرزد و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت کند بی‌شک پیروزی بزرگی به دست آورده است».

ای مسلمانان:

در سلام و علیکی که روزانه با هم داریم کلماتی هست که شایسته‌ی تامل است. کلماتی که هر روز میان هم رد و بدل می‌کنیم، و همین‌طور در نمازهایمان، که خیر دنیا و آخرت و سعادت حال و آینده را در خود جمع کرده که آن دعای به برکت است.

مسلمان هنگامی که با برادر خود ملاقات می‌کند می‌گوید: السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته؛ اما آیا در معنای دعای به برکت فکر کرده‌ایم؟

همینطور در نمازهایمان می‌گوییم: «وبارِك على محمدٍ وعلى آلِ محمدٍ كما بارَكتَ عَلى إبراهيم..». یعنی: «خداوندا بر محمد و بر آل محمد برکت ارزانی دار چنانکه بر ابراهیم و بر آل ابراهیم برکت ارزانی داشتی..». و در دعای نماز شب سنت است که بگوییم: «وبارِِك لي فيما أعطَيتَ» یعنی: «و در آنچه عطا کرده‌ای برایم برکت قرار ده» و هنگام تبریک ازدواج به عروس و داماد می‌گوییم: «باركَ اللهُ لَكُما، وباركَ عَلَيكُما» یعنی: «الله برای شما برکت عطا کند و بر شما برکت ارزانی دارد».

اما حقیقت این برکات چیست؟

اصل برکت در لغت به معنای ثبوت و دوام و پایداری است، که در اصطلاح به معنای رُشد و فراوانی و افزونیِ خیر و نیکی است. گفته می‌شود: خداوند او را مبارک گردانَد، یا: در وی برکت اندازَد، یا: بر وی برکت ارزانی دارد، یا برای وی برکت عطا کند. مبارک نیز کسی [یا چیزی است] است که خداوند آن را مبارک گردانده است، چنانکه خداوند متعال درباره‌ی قرآن می‌فرماید:

﴿وَهَٰذَا ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُۚ [الأنبياء: ٥٠].

«و این [کتاب]، ذکری است مبارک که آن را فرو فرستادیم».

که این به سبب فراوانیِ خیر و سود و دیگر انواع برکاتی است که در قرآن است.

برکت‌ها همه از سوی خداوند است، زیرا تنها پروردگار متعال است که منبع برکت است و هر چه به وی منسوب شود مبارک است؛ پیامبرش با برکت است و بنده‌ی مومنش که برای آفریده‌های خداوند سودمند است، مبارک است؛ خانه‌ی حرامش مبارک است، و سرزمین مبارک شام که سرزمین برکت است و در آیات کتابش آن را مبارک خوانده و مسجد الاقصی و سرزمین‌های اطراف آن را مبارک گردانده است.

و تنها در حق خداوند متعال است که می‌گوییم: تَبارَکَ یعنی والا است و مقام بلند دارد و مقدس است و با مجد و عظمت است، و در حق هیچکس دیگری جز الله متعال تَبارَکَ گفته نمی‌شود. وی در ذات خود مبارک است و هر کس از بندگانش را که بخواهد مبارک می‌گرداند، چنانکه در حق خداوند گفته می‌شود: تعاظَمَ و تَعالی: یعنی عظیم است و والا است که این دلیلی است بر عظمت او و فراوانی خیری که از سوی او روان است و به سبب آنکه همه‌ی صفات کمال در وی یکجا جمع شده است و هر سود و خیری که در این جهان است حاصل سود و احسان اوست زیرا او دارای عظمت و جلال است و والا مقام است.

برای همین خداوند متعال سخن خود را و ذکر عظمت و کبریایش را با آن آغاز می‌کند. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِيَكُونَ لِلۡعَٰلَمِينَ نَذِيرًا ١ [الفرقان: ١].

«مبارک است کسی که بر بنده‌ی خود فرقان را نازل فرمود تا برای جهانیان هشدار دهنده‌ای باشد».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤ [الأعراف: ٥٤].

«در حقیقت پروردگار شما آن الله است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش قرار گرفت؛ روز را به شب که شتابان آن را می‌طلبد می‌پوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده‌اند [پدید آورد] آگاه باش که آفرینش و امر از آن اوست مبارک است الله پروردگار جهانیان».

همچنین ممکن است خداوند برخی از بندگانش را مبارک گرداند و سودشان را زیاد و اثرشان را بزرگ گرداند به طوری که اسباب خیر و نیکی در آنان جمع شده و مردم از آنان سود بَرَند، چنانکه عیسی بن مریم می‌فرماید:

﴿وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ [مريم: ٣١].

«و مرا هر جا که باشم مبارک گرداند».

برکت، فضل خداوندی است که از جایی که انسان احساسش را نمی‌کند و انتظارش را ندارد، نصیب وی می‌شود، برای همین هر گاه چیزی به طور نا محسوس افزونی یابد می‌گوییم: با برکت است یا در آن برکت افتاده است.

برکت هدیه‌ای است از سوی خداوند، بالاتر از اسباب مادی‌ای که انسان‌ها با آن سر و کار دارند. هر گاه خداوند در عمر کسی برکت اندازد عمر وی را در طاعت پروردگار زیاد می‌کند یا آنکه در آن خیر بسیاری را قرار می‌دهد و اگر در سلامتی برکت اندازد آن را برای انسان حفظ می‌کند و اگر در مال کسی برکت قرار دهد آن را رشد داده و زیاد می‌کند و مثمر و سودمند می‌گرداند و صاحبش را در جهت صرف آن در کارهای خیر و طاعت موفق می‌گرداند و اگر در فرزندان برکت اندازد آنان را نسبت به پدر و مادرشان نیک می‌گرداند و هدایتشان می‌کند و به صلاحشان می‌آورد و اگر در همسر برکت اندازد وی را چشم‌روشنی شوهرش قرار می‌دهد که اگر در وی نظر اندازد شاد شود و در عدم حضورش حفظش می‌کند.

اگر خداوند در کاری برکت نهد اثر آن را طولانی می‌گرداند و نفع و نیکی‌اش را بزرگ می‌سازد و خداوندی هیچ برکتی را در عملی قرار نداده که بزرگ‌تر از اخلاص برای خداوند و پیروی از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ باشد.

ابن قیم ـ رحمه الله ـ می‌فرماید: «هر چیزی که برای الله نباشد برکت از آن برداشته می‌شود زیرا تنها الله متعال است که مبارک است و برکت‌ها همه از سوی اوست».

و در اثر قدسی وارد شده است که پروردگار متعال می‌فرماید: «من اگر اطاعت شوم خشنود می‌گردم و هر گاه خشنود شوم برکت می‌نهم، و برای برکت من پایانی نیست» [این روایت را امام احمد در کتاب زهد با سندی صحیح تا وَهب بن مُنَبِّه تخریج کرده است].

چه بسیار پیش آمده که مردم برکت خداوندی را در چیزهای مختلف یا اوقات گوناگون و در سخنان و کارها و اشخاص به چشم دیده‌اند؛ دیده‌اند که کم بسیار شده و سود فراگیر گردیده و خیر و نیکی همه‌گیر شده و خشنودی حاصل گردیده و دل‌ها خوش شده‌اند.

در سیرت بزرگان نیز برکات‌ها بسیاری روایت شده است که پند و اندرزی است برای ما، در حالی که آنان نیز بشری بودند همانند ما، اما خداوند در کارها و عمرشان برکت نهاد. شریف‌ترین بندگان، محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نیز روزش روزی مبارک بود و سودش همه‌گیر و برکتش پی در پی که همچنان تا هنگامی که خداوند زمین و هرکه در آن است را به ارث بَرَد ادامه دارد، با وجود آنکه دعوتش تنها بیست و سه سال بود.

خلافت ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ نیز تنها دو سال و چند ماه بود اما با این وجود در همین مدت کارهایی انجام داد که برای انجام آن نیاز به سال‌ها زمان بود.

در زمینه‌ی علم نیز درباره‌ی علما چیزهای عجیبی خواهی شنید؛ امام شافعی در حالی وفات یافت که تنها پنجاه و چهار سال داشت و طبری و نووی و ابن تیمیه را ببین که چه میراث گرانبهایی از علم و تالیفات و کتاب‌ها به جای گذاشته‌اند که عمرها برای نوشتن آن کافی نیست و مردان بسیاری قادر به انجام آن نیستند، و این نیست مگر به سبب یاری خداوند و برکتی که در وقت و کارشان قرار داده بود.

اما درباره‌ی برکت در زندگی مردم؛ روزیِ کم هم برایشان کافی بود و روزی هر روز، همان روز نصیبشان می‌شد و گاه تنها یک خانه ماوای چند خانواده بود؛ غذای یک نفر برای دو نفر کافی بود؛ در سایه‌ی قناعت زندگی می‌کردند، خشنود بودند و خوشبخت.

ولی امروزه مردم در چه حالی هستند؟ روزی‌شان تنگ شده یا درون‌شان؟ وقت‌شان کم است یا همت‌شان؟

چنان اسباب آسایش و رفاه بر مردم گشوده شده که برای گذشتگان مهیا نبود و گنج‌های زمین به روی آنان باز شد و اموال و بازرگانی‌ها فراوان گردید و به واسطه‌ی اختراعات و اکتشافات و صنایع، راه‌های کسب درآمد نیز زیاد شد، اما آیا فقر مردم کم شد؟ و آیا جز بدبختی و سختی چیزی به دست آوردند؟

شکایت از فقر و نداری و تنگی زندگی و کمبود وقت و ترس از آینده بر مردم غالب شده است، هرچند همه‌ی اسباب رفاه در اختیار است؛ بنابراین اشکال کار کجاست؟! مشکل، از بین رفتن برکت است.

و چه زیبا گفته‌اند که «برکت به سببِ فراوانی نیست، بلکه فراوانی به سببِ بودن برکت است».

و از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که فرمود: «خشکسالی این نیست که باران بر شما نبارد، بلکه خشکسالی این است که باران ببارد و ببارد، اما برای شما در آن برکت نهاده نشود» [به روایت مسلم].

و در کتاب پروردگار چنین آمده است که:

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٩٦ [الأعراف: ٩٦].

«و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم ولی تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم».

ایمان و تقوا و کار نیک، سبب برکت و روزی و آرامش و خشنودی‌اند:

﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا [طه: ١٢٤].

«و هرکه از یاد من روی‌گردانی کند برای او زندگی تنگی خواهد بود».

از سوی دیگر روی گرداندن از خداوند، سبب اصلی بدبختی و نکبتی است که افراد و جوامع از آن رنج می‌برند.

آیا در اسباب ناآرامی‌هایی که بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی با وجود همه‌ی دانش و تدبیر خدا دادی که از آن بهره‌مند هستند، رنج می‌برند، اندیشیده‌ایم؟! آیا درباره‌ی غلبه‌ی ترس و نا امنی در بزرگ‌ترین و قدرتمندترین کشورهای جهان فکر کرده‌ایم؟! آیا به این اندیشیده‌ایم که چرا با وجود قوانین بسیار و پیمان‌نامه‌ها و سازمان‌های بین المللی، جنگ‌ها و کشتارها و بحران‌ها وسیع‌تر شده‌اند؟

آنکه در حقیقت جهان را اداره می‌کند خداوند متعال است، و کارها به پیش نمی‌روند مگر براساس سنت‌ها و قوانین وی، و بر همین اساس، هیچ رفاه و خوشبختی و سعادتی رخ نمی‌دهد مگر براساس توصیه‌های وی، و اوست که فرموده است:

﴿يَمۡحَقُ ٱللَّهُ ٱلرِّبَوٰاْ وَيُرۡبِي ٱلصَّدَقَٰتِۗ [البقرة: ٢٧٦].

«الله از (برکت) ربا می‌کاهد، و بر صدقات می‌افزاید».

و اوست که می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢ [الأنعام:٨٢].

«کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده‌اند امنیت از آنِ آنان است و ایشان هدایت یافتگانند».

و می‌فرماید:

﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧ [النحل: ٩٧].

«هرکس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگی پاکیزه‌ای حیات [حقیقی] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد».

ایمان و تقوا و کار نیک سبب به دست آمدن برکت و خوشبختی و خشنودی‌اند، اما در مقابل، گناهان و معاصی باعث از بین رفتن برکت و ناخوشی زندگی و تنگی روزی هستند:

﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ ١١٢ [النحل: ١١٢].

«و الله شهری را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزی‌اش از هر سو فراوان می‌رسید پس [ساکنانش] نعمت‌های الله را ناسپاسی کردند و الله هم به سزای آنچه انجام می‌دادند طعم گرسنگی و ترس را به [مردم] آن چشانید».

گرسنگی و ترس، شبحی است که همه‌ی موجودات زنده از آن در هراسند.

گناهان و معاصی آثاری دارند که حتی به ذهن انسان خطور نمی‌کند. در حدیثی که بخاری در ادب المُفرَد تخریج نموده، آمده است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «میان دو دوست جدایی نمی‌افتد مگر به سبب گناهی که یکی از آن‌ها مرتکب می‌شود».

همینطور شایسته است به تکرار تقوا و آثار آن در زندگی زناشویی، در سوره‌ی طلاق، دقت کنیم. خداوند متعال سپس در همین سوره می‌فرماید:

﴿وَكَأَيِّن مِّن قَرۡيَةٍ عَتَتۡ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِۦ فَحَاسَبۡنَٰهَا حِسَابٗا شَدِيدٗا وَعَذَّبۡنَٰهَا عَذَابٗا نُّكۡرٗا ٨ فَذَاقَتۡ وَبَالَ أَمۡرِهَا وَكَانَ عَٰقِبَةُ أَمۡرِهَا خُسۡرًا ٩ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ عَذَابٗا شَدِيدٗاۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ [الطلاق: ٨-١٠].

«و چه بسیار شهرها که از فرمان پروردگار خود و پیامبرانش سر پیچیدند و از آن‌ها حسابی سخت کشیدیم و آنان را به عذابی [بس] زشت عذاب كردیم (۸) تا کیفر زشت عمل خود را چشیدند و پایان کارشان زیان بود (٩) الله برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان از الله پروا دارید».

این‌ها همه یک قانونند که بر خانه‌ها و افراد جاری است همانطور که بر ملت‌ها و شهرها...

حکیم به حِزام ـ رضی الله عنه ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت کرده است که ایشان فرمودند: «خریدار و فروشنده تا وقتی که از هم جدا نشده‌اند اختیار لغو معامله را دارند، حال اگر راستی پیشه کردند و آشکار و شفاف عمل نمودند برای آن‌ها در فروششان برکت خواهد افتاد و اگر دروغ گفتند و کتمان کردند برکت معامله‌شان از بین می‌رود» [به روایت امام مسلم].

و در حدیثی که ابن عمر ـ رضی الله عنهما ـ روایت کرده است رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ اصول گناهانی که از بین برنده‌ی برکت و جلب کنند‌ی فقر و بلا و تنگنا هستند را ذکر نموده است؛ این گناهان عبارتند از: فحشا، خیانت در پیمانه و ترازو، منع زکات، زیر پا گذاشتن پیمان‌ها و خیانت در امانت و حاکم گرداندن غیر شریعت خداوند.

آیا بازرگانان و خریداران این حقیقت را درک خواهند کرد؟! آیا کسانی که از فریب‌کاری و رشوه‌گیری و پیمان‌شکنی و بازی با قراردادها هیچ ابایی ندارند این را خواهند دانست؟! آیا دعوتگران به رذیلت و بی‌بند و باری که اقدام به نشر فحشا در میان مومنان می‌کنند این حقیقت را خواهند فهمید؟!

راست فرمود خداوند متعال که:

﴿وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖ ٣٠ [الشورى: ٣٠].

«و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [الله] از بسیاری درمی‌گذرد».

﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡكُم مُّصِيبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَيۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِكُمۡۗ [آل عمران: ١٦٥].

«آیا چون به شما [در نبرد احد] مصیبتی رسید [با آنکه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید گفتید این [مصیبت] از کجا [به ما رسید] ؟ بگو آن از خود شما است».

همیشه پایبند به تقوا و کار نیک باشید و تاثیر آن را در سلامتی بدنی و آرامش روحی و رفاه زندگی و خوشخبتیِ خود ببینید. از خداوند برکت بخواهید و اسباب آن را رعایت کنید:

﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢ [آل عمران: ١٣٢].

«و از الله و پیامبر اطاعت نمایید امید است که مورد رحمت قرار گیرید».

خداوندا برای ما در قرآن عظیم برکت نِه و ما را به راه راست خود هدایت کن. این سخن را گفته و از خداوند متعال برای خود و شما آمرزش می‌خواهم.