خطبهی اول:
ستایش از آن الله است که مردم را در روزی که شکی در آن نیست گرد میآورد. پاک و منزه است و ستایش برای اوست که از آنچه انسان آشکار یا پنهان میکند آگاه است و آنچه را بر قلبش میگذرد و آنچه بر زبان میآورد شمارش میکند.
او را ستایش میکنم و شکرش را به جای میآورم و بسویش بازمیگردم و از او آمرزش خواسته و هدایت را طلب میکنم.
و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله به تنهایی که هیچ شریکی ندارد که عطا و فضلش کامل است و بیدریغ است.
و شهادت میدهم که سرور و پیامبرمان محمد بندهی الله ورسول وی است که بالابرنده و افرازندهی پرچم حق و حقیقت است درود و سلام و برکت خداوند بر او و بر اهل بیت و اصحابش و بر پیروان آنان و بر کسانی که از آنان به نیکی پیروی کنند تا آنگاه که شب و روز در پی هم میآیند. و سلامی بسیار و پاک و مبارک بر آنان باد.
اما بعد.
ای مردم شما و خودم را به تقوای الله توصیه میکنم. پس تقوای الهی را پیشه سازید که دنیا ما را با پندهای خود فرامی خواند و با عبرتهای خویش تذکر میدهد و اهل خود را با نشان دادن تغییر اوضاع و نابودی برخی از ساکنانش و تفاوتهای میانشان از سلامتی و بیماری و جوانی و پیری و بلندی و پستی و فقر و غنا پند میدهد.
هر آنکه به دنیا با چشم زوال پذیری نگاه کند، دنیا در چشمانش کوچک شده و با طلب روزی بدون تکلف گرامی میشود:
«و برای آنچه به دست آوردهاید مغرور و شاد نشوید. الله هر متکبر فخرفروشی را دوست ندارد» [الحدید: ٢٣] .
ای مسلمانان..
اهل این زمانه در جهانی زندگی میکنند که تغییرات ناگهانی در آن بسیار رخ میدهد و در آن مظاهر فرهنگی و دینی و قضایای سیاسی و مسائل اقتصادی و اجتماعی و دیگر عرصههای فعالیت انسانی با هم تداخل داشته و روابط بین المللی در این انقلاب اطلاعات و تکنولوژی ارتباطات در هم تنیده است.
هم اکنون ممکن نیست اهل یک دین یا یک فرهنگ به تنهایی به حل مشکلات و چالشهای جهان امروز بپردازند. بر این اساس لازم است همه به یک درک مشترک برای نگاه به آیندهی بشریت برسند و مانع از وقوع درگیریهای اجتماعی یا تمدنی و یا انتشار دشمنی و نفرت جمعی و کینه ورزی شوند.
به این دلیل خردمندان و رهبران و صاحبان قدرت لازم است موقفی جدی و عملی در این مورد داشته باشند و مسیر پیش روی خویش را مشخص کرده و اهداف آینده را براساس وضعیت کنونی و چالشها و متغیرات آن مشخص نمایند.
تلاش برای اجباری کردن جهانی سازی یا املا کردن یک نمونه مشخص آیا صادر کردن حکمهای از پیش تعیین شده و به تصویر کشیدن چهرهای نادرست از دیگری... همهی اینها طی یک گفتگو و تفاهم مشترک نیاز به مراجعه و بازنگری دارد. گفتگویی که تصویر دیگر و تصور از او را اصلاح کند و میدان وسیعی را برای همکاری در نیکی و تقوا و معروف و عدالت و نیکوکاری و مقاومت فساد و گناه و تجاوز و منکر و ستم و طغیان و ایجاد روحیه همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کند. همینطور برای ابراز مشترکات و ارزشهای میانه روی و سنتهای خداوندی در اختلاف و تعدد مثبت و عمیق گرداندن منافع مشترک:
«ای کسانی مردم ما شما را از یک نر و ماده آفریدیم و شما را ملتها و قبایل مختلف قرار دایدم تا با یکدیگر آشنا شوید» [الحجرات: ١٣] .
گفتگو از اساسهای زندگی بشری و یکی از وسایل رسالتهای آسمانی و از روش انبیای الهی است. قوم نوح دربارهی وی گفتند:
«ای نوح تو با ما جدال کردی و بسیار جدل نمودی» [هود: ٣٢] .
و دربارهی ابراهیم آمده است که:
«و قومش با وی حجت آوری کردند. گفت: آیا با من در مورد خداوند حجت آوری و جدل میکنید در حالی که او مرا هدایت نموده است؟» [الأنعام: ٨٠] .
و همینطور:
«آیا ندیدی آن را که با ابراهیم در مورد پروردگارش حجت آوری و جدل نمود؟» [البقرة: ٢٨٥] .
و دربارهی یوسف چنین آمده است که:
«ای یاران زندانی من آیا خدایان گوناگون بهترند یا الله یگانهی قهار؟» [یوسف: ٣٩] .
و دربارهی پیامبران ـ که درود و سلام خداوند بر وی و دیگر پیامبران باد ـ در کتاب خداوند آمده که:
«و با آنان به روشی که بهتر است جدال و گفتگو کن» [النحل: ١٢٥] .
بندگان خداوند! این برای آن است که اختلاف انسانها در واقع مدخل و خواستگاهی است برای شناختن و ارتباط و همکاری میان آنها و بلکه این اختلاف باعث رقابت و مسابقه در همکاری و آبادانی زمین و انجام وظیفه خلیفگی انسان در زمین است.
الله متعال بشر را گوناگون آفرید ـ ملتها و قبیلههایی مختلف ـ تا با یکدیگر آشنا شوند و همکاری کنند نه برای این که با یکدیگر به کشمکش بپردازند و از هم جدا گردند...
پیامبران الهی همه برای این آمدهاند تا به وظیفهی هدایت انسانها و اصلاح و سعادت آنها بپردازند و آنان را به روشهای خیر و راههای تقوا و عبادت الهی راه نما شوند. و تا آن که آنان را به مسیر انسانیت و ارزشهای نگهدارندهی خیر و تعاون و عدالت در روابط انسانی راهنمایی کنند.:
«ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و به همراه آنان کتاب و ترازو را نازل نمودیم تا مردم [در امور و روابط خود] براساس عدل بپا خیزند» [الحدید: ٢٥] .
برادران من! گفتگو تنها یک فراخوان خالی برای تفاهم نیست. بلکه گفتگویی است دارای ارکان و اساسهایی مشخص. گفتگو نیتهای پنهان و افکار مخفی را که دیر یا زود خود را آشکار کرده و گفتگو را از محتوای واقعی خود ـ یعنی صداقت و وضوح و تجرد ـ تهی مینماید رد میکند.
بندگان خداوند! گفتگو تلاشی است برای شناخت صادقانه از طرف مقابل و برای درک نقاط اختلاف و تفاوت و فهمیدن مقدار نزدیکی و دوری از یکدیگر.
گفتگو تلاشی است در مجالهای مختلف اندیشه و براساس اهداف نیک و ارزشهای برگرفته از رسالت پیامبران و فطرت خدایی:
«از [احكام] دين آنچه را كه به نوح درباره آن سفارش كرد براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقهاندازى مكنيد» [الشوری: ١٣]
گفتگو مبادلهی اندیشهها و حقایق و اطلاعات و مهارت هاست که باعث ازدیاد معرفت شده و دایره فهم مشترک را در جوی از احترام و برخورد نیکو و گفتگوی براساس روش نیک و به دور از شک اندازی و حمله و تجریح، و بلکه براساس اشاعهی روحیه تفاهم و همگرایی و در عرصهی منافع عمومی برای همهی بشریت، وسیع میگرداند.
برادران من! گفتگو روشی است متمدن و کنشی است فرهنگی که بر نقاط مشترک مثبت بین تمدنها تاکید میکند. گفتگو در جهت تثبیت مشخصهی اساسی فرهنگ انسانی و در جهت پاسخ به تغییر و استفاده از کنش و واکنش برای غنای روابط انسانی است و تا آنکه انسانها از یکدیگر بهره ببرند.
گفتگو... گفتگوی پخته از خواستگاه آمادگی هر طرف برای فهمیدن دیگری برمیخیزد. گفتگوی مفید از پیش داوری دوری میکند. و آماده است تا حق را بجوید و آن را در چارچوب تفاهم و عدالت و رغبت مشترک برای قبول ارزش انسانی صحیح برای ایجاد همکاری تمدنی، قبول کند.
گفتگویی که بر مبدأ همکاری و تعاون در برابر نژادپرستی و نفی دیگری و دوری از نعرههای برتر اندیشی و دعوت صادقانه و جدی برای حمایت کرامت بشری و حقوق آن استوار است.
برادران و خواهران! گفتگو نزد مسلمانان از خواستگاه ایمان به الله و پیامبرش محمد ـ صلی اله علیه وسلم ـ و سپس براساس علم و بصیرت و حکمت استوار است که این از منبع دین و سماحت آن سرچشمه گرفته است و تطبیق عملی سیرت پیامبرمان محمد صلی الله علیه وآله وسلم و دعوت وی میباشد و براساس روشی است که امامان هدایت و دعوتگران آن طی مسیر گهربار تاریخ اسلامی به نمایش گذاشتهاند که:
«به راه پروردگارت با حکمت و موعظهی نیک دعوت کن و با آنان به روشی که بهتر است گفتگو کن...» [النحل: ١٢٥] .
«به بندگانم بگو سخنی را که بهتر است بگویند که شیطان در بین آنان دشمنی ایجاد میکند» [الإسراء: ٥١] .
«با اهل کتاب مجادله نکنید مگر به روشی که بهتر است مگر با آنانی که ستم نمودهاند...» [العنکبوت: ٤٦] .
فرهنگ گفتگو فرهنگی است رسوخ یافته در خاطرهی امت مسلمان و روابط میان مسلمانان و دیگران در سیر تاریخی این تمدن همیشه رنگ گفتگو به خود گرفته است.
هم اکنون چرا روش گفتگو را انتخاب نکنیم در حالی که خردمندان ناصح میدانند امروزه بشریت در سیاست و اقتصاد و اخلاق با چه بحرانهایی دست و پنجه نرم میکند و میداند که در اثر دوری از هدایت دین و رسالتهای الهی با چه چالشهای ویرانگری مواجه است این چالشها را میتوان در فروپاشی خانواده دید که خود باعث گرفتار شدن بشریت زیر پنجههای رذائل و ظلم و ترور و هتک حقوق بشر و از بین بردن محیط زیست گردیده که بشر به حکم خلیفه بودن خود در زمین مامور به حفظ و آبادسازی آن بود:
«او شما را از زمین به وجود آورد و شما را در آن آبادگر ساخت» [هود: ٦١] .
«و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید» [الأعراف: ٥٦] .
چرا برای کمک به قضایای عادلانهی ملتهای مظلوم و حقوق مشروع انسانها و دفاع از آن و همکاری برای تحقیق حق و از بین بردن باطل، به گفتگو روی نیاوریم؟
گفتگویی برای تحقق ارزشهای اخلاقی و و یاری حق و حقیقت و صلح و ایستادن در برابر سلطه و ستم و فساد و ضرررسانی و بیبندوباری و نژاد پرستی و تعصبات پوچ و برای محکوم کردن راههای زشت سلطه و تسلط...
که گرامیترین مردم نزد خداوند و نزد مومنین باتقواترین آنهاست. پیامبرمان محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «ای مردم... پرودرگارتان یکی است و پدرتان یکی است. هیچ عربی بر عجم و هیچ عجمی بر عرب و هیچ سرخی بر سیاه و هیچ سیاهی بر سرخ برتری ندارد مگر براساس تقوا».
بندگان خداوند! خداوند متعال بندگانش را براساس فطرتی سالم سرشته است:
﴿فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ﴾ [الروم:٣٠].
آن فطرت سالم و مستقیم که خیر ار دوست داشته و از بدی متنفر است و از عدالت و یاری مظلوم دفاع میکند. برای این لازم است که انسانها را به فطرت خدایی بازگرداند. تا آنان را از بدیها و نگون بختیهایی که آیندهی بشر را تهدید میکند نجات یابند.
و تا آنکه اخلاق حفظ شود و انسانها از ستم و ترور و خشونت و غلو و بیبند و باری در امان بمانند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«بنابراين به دعوت پرداز و همان گونه كه مامورى ايستادگى كن و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مامور شدم كه ميان شما عدالت كنم الله پروردگار ما و پروردگار شماست اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست ميان ما و شما خصومتى نيست الله ميان ما را جمع مىكند و عاقبت به سوى اوست» [الشوری: ١٥] .
پروردگار من و شما را بوسیله قرآن و سنت مورد منفعت قرار دهد. این سخن را میگویم و از پرودرگار برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناهی مغفرت میخواهم. پس از او آمرزش بخواهید که او آمرزندهی مهربان است.