خطبهی اول:
ستایش مخصوص خداوندی است که دارای عزت و جلال است، آمرزندهی گناهان و پذیرندهی توبه و سختکیفر است. عطا کنندهی هر نعمت و فضلی است و از بین برندهی هر سختی و تنگنا. او را برای نعمتهای فراگیر و کَرَم وسیع و نعمتهای بزرگش ستایش میگویم و از ظاهر و درون گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله و گواهی میدهم که محمد بندهی الله و پیامبر اوست که وی را بشارت دهنده و هشدار دهندهای به سوی انس و جن، و دعوتگری به سوی وی و چراغی روشنگر قرار داده است. درود و سلام و برکات خداوند بر وی و بر اهل بیت نیک و پاک و صحابه و تابعین و کسانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی نمایند...
اما بعد، ای مردم خود و شما را به تقوای الله ـ سبحانه و تعالی ـ سفارش میکنم که شما در این دنیا نیستید مگر مامورانی مکلف که در معرض بلاها و سختیها قرار میگیرید و نعمتها یکی یکی به شما میرسد اما نعمتی نمیآید مگر آنکه دیگری میرود، رد پایی از شما به جای نمیماند مگر آنکه رد پای دیگری پاک میشود و چیز نوی به دست نمیآورید مگر آنکه چیزی دیگری کهنه میشود. ریشههایی گذشتهاند که ما شاخههای آنیم؛ با رفتن ریشه چه سود از بقای شاخه؟
﴿وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا مَتَٰعٞ ٢٦﴾ [الرعد: ٢٦].
«و زندگی دنیا در [برابر] آخرت جز بهرهای [اندک] نیست».
مردم به طور کلی محکوم به تلاش و سختی کشیدن هستند و خداوند نیز همه را در رنج آفریده است، چنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «همهی مردم شب را به صبح میرسانند؛ همه خود را به فروش میرسانند که برخی نفس خود را آزاد میکنند و برخی دیگر هلاکش میسازند».
از میان مردم برخی رنج میکشند و لذت میبرند و برخی درد؛ برخی از سختی به حد ذلت میرسند و برخی به مرز طغیان، اما از میان همهی اینها زیرک کسی است که راه گمراهی و سرکشی را پیش نگیرد و در هر دو حالت نفس خود را کنترل کند و آن را مجبور به ایستادن در برابر درگاه آفریدگار و مولای خود نماید و از او عفو و عافیتِ دین و دنیا و خانواده و مالش را بخواهد، زیرا ترجیح عافیت فطرتی است که خداوند در درون انسانها قرار داده است و برای همین است که هیچکس بلا و درد را دوست ندارد مگر آن کسی که از مزاجی نامتوازن برخوردار است.
ازرش عافیت را درک نمیکند مگر کسی که در دین و دنیای خود آن را از دست دهد، زیرا اگر کسی به مدتی طولانی از آن برخوردار باشد ارزش آن را نخواهد دانست و هنگامی به اهمیت آن پی خواهد برد که آن را از دست دهد، و لباس عافیت از زیباترین لباسهای دین و دنیا است که به واسطهی آن خوشی دنیا و عاقبت نیک در آخرت به دست میآید.
بر همین اساس، مصطفی ـ علیه الصلاة والسلام ـ از روی رحمت بر امت خود و حرص بر هدایت آنان فرموده است: «از خداوند عفو و عافیت بخواهید زیرا کسی پس از یقین، چیزی با ارزشتر از عافیت به دست نیاورده است» [به روایت امام احمد].
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ تنها به گفتن همین سخنان برای امتش اکتفا نکرده بلکه با روش عملی و همیشگی خود بر آن تاکید نموده تا امت وی ارزش این نعمت بزرگ را بدانند. وی که درود و سلام خداوند بر او باد همیشه در دعایش میفرمود: ««اللهم إني أسألُك العافيةَ في الدنيا والآخرة، اللهم إني أسألُكَ العفوَ والعافيةَ في ديني ودُنيايَ وأهلي ومالي» یعنی: «خداوندا من از تو عافیت را در دنیا و آخرت خواهانم. خداوندا من از تو عفو و عافیت را در دین و دنیایم و در خانواده و مالم، خواستارم..» [به روایت ابوداوود و دیگران].
ابن جَزَری ـ رحمه الله ـ میگوید: «آنکه عافیت را به دست آوَرَد در واقع همهی چیزهایی را که از نظر باطن و ظاهر و دین و دنیا امیدش را دارد و دوست میدارد به دست آورده و از آنچه در دنیا از آن در هراس است محافظت شده است».
عافیت، ارزشی است مطلق که قابل تجزیه نیست؛ برای همین کسانی که آن را محدود به عافیت بدن میدانند در اشتباهند. بنابراین هر کس تنها در پی عافیت و سلامت بدنی باشد و در جستجوی عافیت در دین خود نباشد در حق خود زیادهروی نموده و از راه راست منحرف شده است. و هر کس تنها در پی عافیت و سلامت در دین خود باشد و به فکر بدن خود نباشد به خود ستم نموده و چه بسا به سبب ضعف و سستی بدنی، دینداریاش نیز دچار سستی و ضعف شود. برای همین مومن قوی نزد خداوند بهتر و محبوبتر از مومن ضعیف است.
خوشبخت نیز ـ چنانکه ابن جوزی رحمه الله میگوید ـ کسی است که در برابر خداوند فروتنی نماید و از او عافیت و سلامت بخواهد، زیرا وی به هر حال عافیت مطلق را به دست نخواهد آورد، و بلا و سختی، ناگزیر است. برای همین است که انسان خردمند همیشه از خداوند عافیت را میخواهد تا آنکه عافیت و سلامتی بر همهی امور و کارهایش غالب گردد.
بندگان خداوند:
هر خردمندی که با دیدهی بصیرت بنگرد متوجه خواهد شد که عموم مردم بیش از هر چیز به عافیت و سلامت بدن اهمیت میدهند و برای به دست آوردن این نعمت، وقت و تلاش صرف میکنند و همدیگر را به آن یادآوری نموده و از خداوند آن را خواهانند، اما در همین حال از ارزش عافیت در دین و سلامت آن از آفتها و ابتلاها غفلت میورزند، زیرا ضعف در دینداری باعث ضعف افراد میشود.
هرگاه بنده از به دست آوردن عافیت در دین خود کمکاری نماید خود را در خطر هلاکت و سرگردانی قرار داده است، و مصیبت و زیان هنگامی بیشتر خواهد بود که انسان گناه خود را علنی کند، یعنی خداوند او را بپوشاند اما او خودش را رسوا سازد و از رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ در حدیث صحیح وارد شده است که فرمودند: «همهی امت من در عافیتاند مگر مُجاهِران»، یعنی کسانی که گناه میکنند، سپس آن را علنی ساخته و برای مردم بیان میکنند.
کمبود عافیت در دین با انحراف از شریعت خداوند است، که یا با طغیان شهوت حیوانی است که صاحب خود را به قهقرا میکشاند، و یا با طغیان شبههای در دین است که انسان را به انحراف کشانده و او را به صف دشمنان دین و باز دارندگان از راه خداوند ملحق میسازد.
پیامبر ما ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ ما را از عوامل از بین برندهی عافیت در دین، برحذر داشته و فرموده است: «فتنههایی رخ خواهد داد که در آن نشسته، بهتر از ایستاده است و ایستاده، بهتر از رونده و رونده، بهتر از دونده؛ هرکه با آن روبرو شود، هلاکش کند» [به روایت بخاری و مسلم].
و از جمله چیزهایی که پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به حسن بن علی ـ رضی الله عنهما ـ یاد داده بود، این بود که در دعا و قنوتش بگوید: «اللهم اهدِني فيمن هدَيت، وعافِني فيمن عافَيت». یعنی: «خداوندا مرا در میان کسانی که هدایت نمودی هدایت ده و در میان کسانی که عافیت دادی، عافیت عطا کن» [به روایت امام احمد و اصحاب سنن].
از بزرگترین نمودهای فقدان عافیت در دین این است که انسان مفسد باشد نه مصلح، اهل مسخره باشد نه جدیت، و تیشهای باشد برای ویران ساختن جامعه، نه عامل آبادی و بنا، و او را نیابی مگر در حال تمسخر یا در حال پیریزی روشها و سنتهایی که دین و فطرت خداوندی را مخدوش میسازد تا گناه خود و گناه کسانی را که تا قیامت به روش او عمل میکنند به دوش کشد.
در سنت نیز احادیثی وارد شده است که نشان دهندهی نسبت دادن کارها به کسانی است که آن را نخستین بار در میان مردم جا انداختهاند و چنین کسانی تا روز قیامت گناهِ کار خود را که باعث شده است دیگران مرتکب اخلال در شریعت خداوند شوند، بر دوش خواهند کشید. چنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «کسی از روی ستم کشته نمیشود مگر آنکه فرزند آدم بخشی از گناه آن را بر دوش خواهد داشت؛ زیرا او نخستین کسی بود که قتل را پایهریزی کرد» [به روایت بخاری و مسلم].
خدا رحمت کند امام مالک را که یکی از شاگردانش را چنین نصیحت نمود: «مردم را بر دوش خود مگذار» یعنی گناه آنان را بر دوش مکش. و میفرماید: «با هر چه بازی میکنی، دینت را به بازی مگیر».
بنابراین بترسند کسانی که خشتی بر ساختمان فتنه و فسادِ دین و اخلاق میافزایند، بترسند و برحذر باشند از اینکه بیآنکه بدانند، گناهان خود و همچنین گناهان کسانی که گمراه کردهاند بر دوش کشند.
و بترسند همهی کسانی که فریب زرق و برق باطل را خوردهاند، زیرا حق آشکار است و روشن، هر چند بر روی آن پرده کشند، و باطل، تاریک است و مبهم، و هر کس زیر پایش را بنگرد هیچگاه بر خار گام نخواهد گذاشت.
هر آنکه عافیت را به دست آورد خداوند را سپاس گوید زیرا هر کس در پی سلامت و عافیت باشد راه گمراهی در پی نمیگیرد و آن همچون دژی است محکم در سختیها و انسان پس از یقین نعمتی بزرگتر از عافیت به دست نیاورده است.
خداوند من و شما را به واسطهی قرآن بزرگ برکت دهد و با آیات و ذکر حکیم سود رساند. آنچه را گفتم اگر صحیح بود از سوی خداوند و اگر خطا بود از نفس بود و از شیطان، و از خداوند آمرزش میخواهم که او بسیار آمرزنده است.