خطبهی اول:
حمد و سپاس به حق از آن الله است. او که جانها را آفرید و به نیکی خلقتشان نمود. وی را سپاس میگویم که او همواره شایستهی ثنا و شکر است و از روی بندگی گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنها و بیشریک است و گواهی میدهم که پیامبر ما محمد بنده و پیامرسان اوست. او که والاترین انسانها و شکیباترین و نرمخوترین آنهاست... درود و سلام خداوند بر او و بر اهل بیت مبارک وی و اصحاب نیکش و تابعین و آنانی باد که تا ابد به نیکی از آنان پیروی نمایند.
اما بعد...
ای بندگان خداوند... بهترین خصلتی که نصیحتها با آن آغاز گردیده و پایان مییابد، وصیت به تقوای خداوند است:
﴿... وَلَقَدۡ وَصَّيۡنَا ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَإِيَّاكُمۡ أَنِ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ...﴾ [النساء:١٣١].
«... و ما به كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [نيز] به شما سفارش كرديم كه تقوای الله را پیشه سازید...».
ای مسلمانان: اگر چه زندگی در بیشتر عرصهها و انواع داد و ستدها رو به آسانی گراییده است، اما با این وجود بحرانها و چالشهای آن نیز فزونی یافته است... بد اخلاقی در آن انتشار یافته و بیماری خشم و انفعال همه گیر شده و نیکیها و ارزشها در آن بیرنگ گردیده است.
همهی اینها رخ نداده جز به خاطر ضعف یقین و رویگردانی از شریعت که باعث آشکار شدن هواهای درونی و دردهای اخلاقی گردیده که به از بین رفتن خصلتهای نیک و ناپدید شدن آنها منجر گردیده است.
چه بسیار این پدیدهی ملتهب باعث نعرههای حیوانی و حوادث ناگوار گردیده است.. اما باید دانست که این پدیده ماشهی نابودی و ویرانگری است، آثار آن بسیار دردناک و عاقبت آن ناگوار است... چرا نه؟! در حالی که این، اخلاقی است احمقانه و راه روشی است نادرست که به تجاوز و دشمنی و از هم گسیختگی روابط و از بین رفتن همکاری و دوستی میانجامد... این خصلت، «خشم» است که چونان آتشی شعله ور صاحب خود را به هلاکت میکشاند.
برادران و خواهران... بر شما پنهان نیست که فطرت انسانی دارای نسبت ثابتی از خشم و غیرت است که از بین بردن آن سخت است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. چنان که همنشینی با مردم، انسان را در معرض بدیهای آنها و بد زبانیشان قرار میدهد که این باعث میشود انسان دچار خشم و ناآرامیهای درونی گردد...
برادران و خواهران ایمانی... به دلیل بزرگ بودن خطر خشم و مردود بودن این خصلت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در نصیحت خویش از آن برحذر داشته است. از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که مردی به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفت: مرا نصیحت کن. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «خشمگین مشو» آن مرد باز درخواست خود را بارها تکرار کرد. باز رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «خشمگین مشو...» [به روایت بخاری] و در روایت دیگری نزد امام احمد آمده است که آن مرد گفت: هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نصیحتش را گفت به آن فکر کردم و دانستم که خشم، همهی بدیها را در بر میگیرد.
ای عزیزان... کسی که در تاریخ گذشته و وضعیت حال حاضر نظر بیاندازد با دیدن آثار خشم، تلخ کام میگردد. به سبب خشم نعرههای دشمنی و جنایت شنیده شده و نیرنگها و شکایتها فزونی گرفته و خیانتها گسترش یافت. چه چیزی جز خشم فتیلهی بحرانهای اجتماعی و اختلافات خانوادگی را شعلهور ساخته است؟
چه بسیار پیوندهایی که به سبب این خصلت از هم گسسته و چه بسیار ریسمانهایی که بریده شده و روابط مستحکمی که قطع گردیده است. از بزرگترین مهلکاتی که خشم و غضب با خود به ارمغان آورده است میتوان قتل و طلاق و انتقام و تکفیر و بمبگذاری و ویرانگری را نام برد.
این خصلت، چه بسیار خونها که ریخته و چه بسیار زنانی را که بیوه کرده و چه خانههایی را که ویران نموده است.
از بلاها و دردهای مزمنی که بر اثر خشم پدید میآید هیچ مپرس. امام علی بن ابی طالب ـ رضی الله عنه ـ میگوید: «اول خشم دیوانگی است و آخرش پشیمانی و چه بسا که هلاکت انسان در خشمش نهفته باشد».
امام غزالی ـ رحمه الله ـ میگوید: «خشم به مانند شعلهی آتشی است که در قلب به مانند آتش زیر خاکستر پنهان است و تکبری که در قلب ستمگران تندخو موجود است آن را نمایان میسازد».
برادران و خواهران ایمانی... عجیب این است که این خصلت تند و ویرانگر هیچ کس را رها نکرده است، نه پیر و نه جوان نه کوچک و نه بزرگ، بلکه همه از جام تلخ آن نوشیدهاند و چه بسا که خشمشان به علت کوچکترین مسائل و پوچترین اسباب رخ داده است.
برخی از مردم هستند که در حماقت و عصبانیت پیشتازند و اگر مسالهای بر آنها گران تمام شود عربده کشیده و تغییر چهره داده و سرخگون میشوند و برخی از آنها هستند که اگر به مراد خویش نرسند خشمگین میشوند و منفعل شده و غرش میکنند... و چه بسا سخنان ناشایست به زبان رانده و چهره در هم کشیده و رخ عبوس میکنند...
برخی حتی اگر غذایشان دیر شود بر افروخته و کارهای احمقانه انجام داده و مشت و لگد میپرانند و یا تهدید به طلاق کرده و شکیبایی را فراموش کرده و آرامش را از دست میدهند.
همهی این کارهای عجیب و غریب علتی ندارد جز خشم کور و عدم تسلیم در برابر تقدیر خداوند و تسلیم شدن در برابر هوای نفس و سستی اخلاق و بیادبی...
ای امت مسلمان: از گنجهای سنت و سخنان بهترین پیامبران دربارهی نیروی حقیقی و جوانمردی واقعی، این سخن پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است که میفرماید: «قوی آن نیست که پشت دیگران را به زمین میزند بلکه قوی آن است که نفس خود را در هنگام خشم کنترل میکند» [به روایت بخاری و مسلم].
به عبدالله بن مبارک گفته شد: اخلاق را برای ما در یک کلمه تعریف کن. گفت: «ترککردن خشم».
چه سخن جامعی و چه لفظ نوآورانهای! زیرا که بدون این اخلاق مصیبتی بدتر را نمیتوان تصور کرد و بالاتر از پاداش شکیبایی و حلم نمیتوان پاداشی زیباتر را تصور نمود و از عمر بن عبدالعزیز ـ رحمه الله ـ روایت است که گفت: «رستگار شد آنکه از هوای نفس و خشم و طمع در امان ماند».
ای امت مسلمان: خشم خصلتی است درونی در انسانها که مفری از آن نیست و دلیل آن این سخن خداوند متعال است که میفرماید:
﴿... وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ يَغۡفِرُونَ ٣٧﴾ [الشورى: ٣٧].
«... و آنان هنگامی که خشمگین شوند میبخشند».
اینها همان انسانهای کامل نجیب و برگزیدهای هستند که نه عیب جویی ناکسان آنان را برانگیخته میسازد و نه با سخنان ناشایست از کوره به در میروند بلکه خشم خود را فروبرده و هیجان درون را فرو نشانده و با شکیبایی و بردباری خویش با انسانهای خشمگین برخورد کرده و آنها را به سوی فضیلت و بزرگواری سوق میدهند و این همان راه و روش رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است.
ای مسلمانان. این آفت مهلک گاهی نکوهش میشود و گاهی از نظر شرعی ستوده شده است... اگر از حد طبیعی خود خارج شده و از مقاصد شریعت خارج شود و باعث ناراحتی دیگران شود آنگاه چونان آتشفشانی بر سر روابط انسانی فرود خواهد آمد...
اما خشم ستوده شده آن است که پایههای حق و دین را محکم کند، که این از صفات سرور پیامبران است که در صورت زیر پا نهاده شدن محارم خداوند خشمگین میگردید. از ام المومنین عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: «هیچگاه رسول خدا برای ظلمی که به وی شده بود انتقام نمیگرفت مگر آنکه حرامی از حرامهای خداوندی زیر پا نهاده میشد که در آن صورت برای خداوند انتقام میگرفت» [به روایت مسلم].
ای امت گذشت و بخشش... چه بسیار پیش میآید که انسان در عرصهی زندگی و برخورد با دیگران و عرصهی کار و فعالیت و در جامعه با انسانهایی برخورد میکند که به بر انگیخته نمودن مشکلات و تحریک دیگران و گسترش درگیریها مشغولند... و بسیار پیش میآید که این خصلت به مطبوعات و رسانهها و دادگاهها و مراکز پلیس نیز کشیده میشود... همچنین آنچه در خانوادهها و سایتهای اینترنتی و تالارهای گفتگو و دیگر عرصههای بحث و جدل و در دنیای شایعات و اختلافات و درگیریها رخ میدهد.
در چنین مواضع ملتهبی لازم است که خشم کنترل شده و به زنجیر کشیده شود تا آنکه خرد حاکم گردیده و باید به شکیبایی متوسل شد تا به درجات والا دست یافت. چه بسیار رخ داده است که آتشفشان خشم برخی را از حالت طبیعی خارج ساخته و باعث گردیده تا سوار مرکب حماقت شده و در پی جنجال رفته تا به شهرت دست یابد.
چنین کسی آرا و افکار عجیب را طرح میکند تا استثنایی جلوه دهد و تکروی میکند و به هر دری میزند تا رای خود را به کرسی نشاند تا مردم را در دینشان به فتنه اندازد. او نه به مقاصد شریعت توجه خواهد کرد و نه به منافع امت و همگرایی جامعه، و با به دیوار زدن اصول گفتگو راه را برای دشمنان شریعت و دشمنان ملت برای ضربه زدن به ثوابت و وحدت کلمه، فراهم مینماید.
عحیب است! ببین چگونه هوای نفس و خشم سرکش اینان را به درههای هلاک کشانده است؟ رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به أشجِّ عبد القیس چنین فرمود: «در تو دو خصلت وجود دارد که خداوند آنان را دوست دارد: شکیبایی و تأنی» [به روایت امام مسلم در صحیح خود از روایت ابن عباس].
گفته شده که نه دهم عقل در چشم پوشی و نادیده گرفتن است. چه بسا که شخص عالم و دعوتگر و امر کنندهی به نیکیها و بازدارندهی از بدیها، از سوی خفاشان تاریکی و قلم به دستان نادان دچار آزار و اذیت و طعنه و عیبجویی شود... او در این حال تنها در شکیبایی و بردباری ماوای امن خواهد یافت...
شایستهترین افراد برای در پی گرفتن این اخلاق کسانی هستند که برای مردم قدوه و الگویند مانند علما و دعوتگران و امرکنندگان به معروف و ناهیان از منکر... در حدیث صحیح آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «قاضی در حالی که خشمگین است به قضاوت نپردازد» [ابن حبان در صحیح خود].
چه بسیار پیش آمده که انسان غیرتمند سخنانی میشنود یا کارهایی را میبیند که ممکن است در پی آن دچار خشم شود اما به این نصیحت کامل رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گوش میسپارد که: «خشمگین مشو، خشمگین مشو...» و به دنبال آن با آرامش و امید به آینده چشم از بدیها پوشانده و به گفتار نیک و کردار نیک میپردازد...
دوستداران گرامی... با وجود همهی سختیها و زخمهایی که امت اسلامی با آن مواجه است و با وجود همهی چالشهای پیش رو که خوشههای خشم صهیونیستها علیه مقدسات امت و مسجد الاقصی تنها یک زنجیره از این سلسلهی مکر بزرگ دشمنان است... با وجود همهی اینها برای آنکه امت اسلامی آن کمال مورد نظر را به دست آورد و به شکوه گذشتهاش دست یابد لازم است که افراد این امت درون خود را به شکیبایی وصبر و تانی آراسته گردانده و در دورهای که بدبینی و یاس فراگیر شده است به خوشبینی و امید پناه ببرند تا آنکه خداوند نصرت و تایید خود را مقرر گرداند.
این چنین، انسان مومن همچنان در حرکات و سکنات و سخنان و رفتارش در برابر ترکشهای خشم مقاومت میکند تا آنکه تیردان خشم به پایان رسد و آتش این ترکشها را با آب شکیبایی سرد میکند و بر باقیماندهی آن دلوی از آب عفو و بخشش میریزد...
اما بعد... برای آنکه این امت از مشکلات خود و از بدیها رهانیده شده و آکندهی از خوبیها و نیکیها گردد باید ـ بیهیچ تردید ـ این نصیحت مصطفی ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را در برابر خود قرار دهد که: «خشمگین مشو» و این نصیحت را همیشه در همهی امور شعار و دستور العمل خود بگرداند تا خیر دنیا و آخرت را به دست آورد.
بالاتر از این سخن، سخن خداوند متعال است که میفرماید:
﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ ٣٤ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ ٣٥ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٦﴾ [فصلت: ٣٤-٣٦].
«خوبی وبدی یکسان نیست. [بدی] را با آنچه بهتر است دفع کن. آنگاه کسی که میان تو و او دشمنی است گو اینکه دوستی یکدل میگردد (٣٤) و این خصلت را به دست نمیآورد مگر آنان که صبر پیشه کردند و آن را به دست نمیآورد مگر صاحب بهرهی بزرگ (٣٥) و هر گاه دمدمهای از شیطان به تو رسید پس به الله پناه ببر که همانا او بسیار شنوا و داناست».
خداوند من و شما را با قرآن بزرگ و با راه و روش سید المرسلین سود رساند... این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و همهی مسلمانان از هر گناهی از خداوند بزرگ بلندمرتبه آمرزش میخواهم. پس از او آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.