خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش مخصوص خداوند است، ستایش ویژة اوست که امت‌ها را پدید آورده و از بین می‌برد و خاکستر مردگان را دوباره زنده می‌گرداند، شاکرانه و فرمانبردارانه او را سپاس می‌گویم و و عابدانه و وفروتنانه از او آمرزش می‌خواهم و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بی‌شریک است و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد، بندة خداوند و پیامبر اوست که پروردگارش او را با دین حق، هدایتگر و دعوتگر مبعوث نمود. درود و سلام بسیار و پی در پی خداوند بر وی وی و بر اهل بیت و یاران او باد.

اما بعد:

ای مردم شما و خود را به تقوای خداوند ـ عزوجل ـ سفارش می‌کنم، پس تقوای او را پیشة خود سازید:

﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُۗ [البقرة: ٢٨٢].

«تقوای الله را پیشه سازید و الله شما را علم خواهد آموخت».

با علم، عمل درست خواهد شاد و با عمل حکمت به دست خواهد آمد و با حکمت است که زهد صحیح وجود خواهد داشت و با زهد دنیا شناخته می‌شود و هرکه دنیا را به خوبی بشناسد به آخرت دل خواهد بست و هرکه دل به آخرت بندد توفیق خداوندی را به دست خواهد آورد که توفیق خداوندی بهترین راهبر است و هرکه به قضای خداوندی خشنود شود هیچکس نخواهد توانست او را خشمگین سازد و هرکه به عطای پروردگار قانع شود دچار حسد نمی‌شود و هرکه درهای خیر را در برابر خود گشوده دید شایسته است به سوی آن بشتابد که او نمی‌داند این در کی بسته خواهد شد.

و بدانید که مرگ به همة ما خواهد رسید و قبر همه را در آغوش خود خواهد گرفت و قیامت همة ما را دوباره یکجا جمع خواهد کرد و خداوند است که میان ما داوری خواهد نمود و او بهترین داور است:

﴿فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ ٤٨ [المائدة: ٤٨].

«پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید، بازگشت همه شما به سوی الله است، سپس شما را نسبت به آنچه در آن اختلاف داشتید آگاه خواهد ساخت».

ای مسلمانان، حجاج بیت الله الحرام؛ خداوند عزوجل می‌فرمایند:

﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞۚ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي ٱلۡحَجِّۗ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ يَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُونِ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٧ [البقرة: ١٩٧].

«حج ماه‌هایی مشخص است پس هرکه در این ماه‌ها حج را بر خود واجب گرداند [بداند که] هم‌بستری و گناه و جدل در حج [جایز] نیست و هر آنچه از خیر انجام دید الله آن را می‌داند، و توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه تقوا است و ای خردمندان پروای مرا بدارید».

قواعد رفتار، و معیارهای اخلاقی و آداب برخورد و تعامل با مردم معیار و مقیاسی آشکار از معیارهای پایبندی عملی به دین اسلام و نشانه‌ای از نشانه‌های پیشرفت تمدنی و تعالی انسانی است و آن قواعد و آدابی است که بر روابط میان انسان‌ها حاکم است، از هر طبقه و گروهی که باشند؛ قواعدی که احساس امنیت و محبت و حسن معاشرت و خوشبختی جامعه را در پی دارد.

حاجیان نیز در جمع خود و همچنین دیگر مسلمانان در اجتماع‌های خود، تجلی‌گر مظاهر این رفتار و اخلاق دین خود و پایبندی به تعالیم شریعت خود هستند و هرکه مردم را دوست بدارد آنان نیز او را دوست خواهند داشت و هرکه را با نیکی با آنان رفتار نماید می‌پذیرند.

اخلاق نیک و برخورد خوب یکی زبان انسانی مشترک است که هر کس آن را می‌فهمد و بزرگواران جذب آن می‌شوند و حکیمان به آن گوش فرا می‌دهند.

چهرة باز و بشاش بهترین وسیله را به دست آوردن مردم است و روی خوش کینه‌ها را از بین می‌برد و انسان حکیم کسی است که پیش از آن که مردم را با زبان مورد خطاب قرار دهد با عمل خود با آنان رابطه برقرار می‌کند.

ای مسلمانان، ای جمع حجاج:

در دین ما آن اندازه راهنمایی‌ها و توجیهات فراوانی وجود دارد که قادر است شبکه‌ای وسیع از روابط را در دایرة خانواده و جامعه و در دایرة وسیع‌تر جهان اسلام و سپس دایرة وسیع‌تر جامعة اسلامی، شکل دهد و مدیریت کند.

همچنین در نصوص دینی ما آمده است که: «کامل‌ترین مومنان از نظر ایمان بهترین آن‌ها از نظر اخلاق است» [به روایت احمد و ابوداوود و ترمذی].

و در حدیث دیگری آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «اموال شما برای عطا کردن به همه‌ی مردم کافی نیست پس شایسته است که چهره‌ی خود را برای آنان بشاش نمایید و اخلاقتان را نیک کنید» [به روایت ترمذی و حاکم از حدیث ابوهریرة با سند صحیح].

و در حدیثی که امام مسلم از عبدالله بن عمرو بن عاص ـ رضی الله عنهما ـ روایت کرده است آمده که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «هرکه دوست دارد از آتش دور شده و به بهشت داخل شود در حالی مرگش در رسد که به الله و روز قیامت ایمان دارد و طوری به نزد مردم آید که دوست دارد مردم به نزد او آیند».

مردم معادنی متفاوت و دارای طبقات و منزلت‌های گوناگونی هستند و رفتار با همة آن‌ها به یک نحو چیزی است که در زندگی امکان‌پذیر نیست، برای مثال آنچه برای این مناسب است برای آن یکی مناسب نیست و رفتاری که با این گروه مناسب است ممکن است با آن گروه مناسب نباشد و رفتاری که با این یکی خوب است با دیگری زیبا نیست.

همینطور باید آنگونه مردم را مورد خطاب قرار داد که می‌دانند زیرا عقل و خرد انسان‌ها یکی نیست و فهم مردم با هم متفاوت است و طبیعت آنان نیز متفاوت است. پدر و فرزند، همسر و برادر، رئیس و مرئوس، زودفهم و دیر فهم، گرم و سرد، خویشاوند دار و دور از خویشاوندان، مردم و صفاتشان و حالاتشان، در سختی و آسانی، و شادی و غم و در همة این‌ها، خداوند بندگان خود را می‌آزماید...

حکیمان گفته‌اند: اگر خواستی ماهی صید کنی برلبة قلاب خود طعمه‌ای مناسب بگذار، چه بسا کرمی برای این کار مناسب باشد و بهترین گوشت مناسب این کار نباشد!

ای مسلمانان، حجاج بیت الله:

در اینجا قصد داریم بخشی کوچک از سیرة مصطفوی و راه و روش محمدی و سنت نبوی را در انواع معاملات و توجیهات برای گروه‌ها و شخصیت‌های متفاوت به نمایش بگذاریم؛ چرا که او آن برگزیدة خداوند و هدایتگر بشریت است که خداوند او را با این سخن خویش بر دیگر بندگان ویژگی داده است:

﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨ [التوبة: ١٢٨].

«پیامبری از سوی خود شما به نزد شما آمده است که رنج شما بر او سخت است، [به هدایت] شما حریص است و نسبت به مومنان مهربان و دلسوز است».

و خداوند عزوجل فرموده است:

﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَوَكِّلِينَ ١٥٩ [آل عمران: ١٥٩].

«پس به سبب رحمتی از سوی الله بود که با آنان نرمخو شدی و اگر تندخو و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده می‌شدند پس از آنان درگذر و برای آنان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن، پس هرگاه به کاری تصمیم گرفتی بر الله توکل کن زیرا الله توکل کنندگان را دوست دارد».

نخستین چیزی که در این سیرة کریمة نبوی و راه و روش محمدی، انسان را به تامل وا می‌دارد، رفتار ایشان با خانواده و اهل بیت خود است.

محبوب و پیامبر ما محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ انسانی مانند دیگر انسان‌ها بود، لباس خود را می‌شست، گوسفند می‌دوشید و خود کارهای شخصی خود را انجام می‌داد و در مشغولیت‌های خانوادة خود می‌کوشید اما همینکه وقت نماز می‌شد برای نماز خارج می‌شد؛ [به روایت بخاری و ترمذی].

و می‌فرمود: «بهترین شما کسی است که با خانواده‌ی خود بهتر باشد، و من بهترین شما برای خانواده‌ی خود هستم» [به روایت ترمذی و ابن ماجه].

برخی از مردم به اشتباه گمان می‌کنند که مردانگی و شخصیت در چهرة عبوس و در هم کشیده و صادر کردن امر و نهی و دوری از خوش گفتاری با خانواده و گوش ندادن به حرف‌های آنان است.

در حدیثی طولانی که ام زرع روایت کرده است داستان شب‌نشینی و سخن و شوخی میان رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ وهمسرشان عائشه ـ رضی الله عنها ـ آمده است.

از دیگر نشانه‌های رفتار نیک با خانواده مشورت با آن‌ها در مسائل خانوادگی و دیگر مسائل است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَإِنۡ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٖ مِّنۡهُمَا وَتَشَاوُرٖ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِمَاۗ [البقرة: ٢٣٣].

«پس اگر پدر و مارد بخواهند براساس رضایت دو طرف و مشورت با همدیگر کودک را از شیر بگیرند گناهی بر آن‌ها نیست».

و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در داستان صلح حدیبیه با همسرش ام سلمه مشورت نمود و به مشورت او نیز عمل کرد. همچنین در داستان افک با بَریره مشورت کرد که قضیة کوچکی نبود.

بیایید رفتار او را با اشتاهات مردم و غیرت زنانه ببینید؛ هنگامی که یکی از زنان او ظرف پر از غذایی را که دیگر همسر پیامبر برای او فرستاده بود شکست تنها کاری که او ـ علیه الصلاة والسلام ـ انجام داد این بود که با نرمی با وی برخورد کرد و فطرت و طبیعت زنانه را در نظر گرفت و فرمود: «مادرتان دچار غیرت شد» سپس غذا را با دستانش جمع کرد و گفت: «غذایی در برابر غذا، و ظرفی در برابر ظرف» [به روایت بخاری و ترمذی].

حافظ ابن حجر ـ رحمه الله ـ می‌فرماید: «در این حدیث این عبرت است که نباید زنان را برای غیرت در برابر یکدیگر سرزنش نمود زیرا در حالت به علت شدت خشمی که از غیرت سرچشمه می‌گیرد عقل آنان محجوب می‌شود».

برخورد شدید و خشونت و زدن از هر کس بر می‌آید، اما حِلم و بردباری و نرمش و گذشت و تسامح تنها از کسانی که دارای اراده‌ای قوی و اخلاق والا هستند بر می‌آید چنانکه صحابه می‌گویند: «پیامبر شما هیچ‌گاه هیچ زنی و نه هیچ خدمتکاری را نزد [وهرگز کسی را نزد] مگر آنکه در جهاد در راه خداوند باشد» [به روایت احمد و ابوداوود].

اما دربارة رفتار با کودکان می‌توان بسیار از راه و روش نبوی سخن گفت:

از ملاحظات دقیق در مورد رفتار با کودکان این است که آنان تفاوت میان اوقات شوخی و اوقات جدی را نمی‌دانند. کودک گمان می‌کند که همة وقت دیگران از آن اوست و اسلام نیز به این احساس او ارج نهاده است؛ می‌بینیم که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دختر خود را در نماز نیز برمی‌دارد و در هنگام رکوع او را به زمین می‌گذارد و دوباره هنگامی که از رکوع بلند می‌شود او را برمی‌دارد [متفق علیه].

و در جایی دیگر حسمن و حسین ـ رضی الله عنهما ـ در حالی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در نمازند سوار او می‌شوند و آن حضرت ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سجدة خود را طولانی می‌کند تا آنکه کودکان از سیر بازی شوند [به روایت احمد و نسائی].

و حتی یک بار هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در حال خطبه بود حسن ـ رضی الله عنه ـ به منبر بالا رفت و پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ او را در آغوش گرفت و بر سر او دست کشید و فرمود: «این فرزند من آقا است و شاید خداوند به دست او میان دو گروه بزرگ از مسلمانان را اصلاح نماید» [به روایت ابوداوود].

ای مسلمانان:

بهترین راه و آسان‌ترین روش در برخورد با کودکان مهربان و شوخی با آنان و اهمیت دادن به آنان و توجه و عطوفت در حق آنان است و هیچ‌کس نسبت به خانواده‌اش مهربان‌تر از محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نیست.

مشغولیت‌ها و بسیار بودن وظائف و مسئولیت‌ها نباید انسان را از چنین رفتاری با خانواده‌اش باز بدارد زیرا این نیز از جملة مسئولیت‌ها و وظائف انسان است.

انس ـ رضی الله عنه ـ می‌گوید: ابراهیم فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در روستاهای نزدیک مدینه نزد دایه بود و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در حالی که ما با او بودیم به راه می‌افتاد و داخل آن خانه می‌شد و او را بر می‌داشت و می‌بوسید سپس باز می‌گشت [به روایت مسلم].

واژه‌های کلیدی رفتار با کودکان این‌ها هستند: بوسه‌ای از روی مهربانی، آغوشی گرم، بازی کودکانه، که همة این‌ها زبانی است ساده و کم‌هزینه اما دارای تاثیری بس بزرگ.

بیچاره آن سنگدلان خشک و خشن مانند این مرد که هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را در حال بوسیدن نوه‌اش حسن بن علی ـ رضی الله عنهما ـ دید گفت: مگر شما کودکان خود را می‌بوسید؟ من ده فرزند دارم که تاکنون یکی از آن‌ها را نبوسیده‌ام. اینجا بود که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «آیا من می‌توانم کاری انجام دهم وقتی خداوند رحمت و مهربانی را از قلب‌های شما برداشته است؟».

بلکه حتی رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ اگر در حال نماز صدای گریة کودکی را می‌شنید برای مراعات حال مادرش و برای آنکه دچار فتنه نشود نماز را کوتاه می‌کرد.

ای جمع دوست‌داران، ای حجاج بیت الله:

اما تعامل و رفتار با خدمتکاران و کارگران را این سخن انس ـ رضی الله عنه ـ دربارة رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به تصویر می‌کشد، آنجا که می‌فرماید: رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را ده سال خدمتگذاری کردم و هیچگاه برای کاری که انجام دادم نگفت چرا آن را انجام دادی؟ و برای کاری که نکردم هیچگاه نگفت چرا آن را انجام ندادی؟

به این داستان که برای خود انس ـ رضی الله عنه ـ رخ داده است توجه کنید: انس ـ رضی الله عنه ـ برای انجام یکی از کارهای رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از خانه بیرون رفت، اما کودکان را دید که در بازار به بازی مشغولند و با آن‌ها مشغول بازی شد زیرا خود وی کودک و در سن آن‌ها بود. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ که تاخیر انس را دید برای یافتن او خارج شد و او را در حال بازی با کودکان یافت.

انس می‌گوید: ناگهان رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ مرا از پشت سر گرفت، به او نگاه کردم و او در حالی که می‌خندید فرمود: «انس کوچولو! آیا آنجا که گفتم رفتی؟» گفتم: بله! خواهم رفت ای رسول خدا!

این درسی است که باید از پیامبر آموخت؛ درس انسانیت، نرمخویی و نرمی در صدا زدن کودکان: ایشان انس را «انس کوچولو» نامید و نه او را به تندی سرزنش کرد، چه رسد به آنکه بر سرش داد بزند یا آنکه او را مورد کتک و خشنونت قرار دهد.

همچنین هنگامی که مردی شکایت خدمتکارش را به نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ برد و گفت: او بدی می‌کند و ستم می‌ورزد، آیا او را بزنم؟ فرمود: «هر روز هفتاد بار او را ببخش» [به روایت احمد و ابوداوود و ترمذی].

آری ای مسلمانان:

از جمله جاهایی که آداب رفتار بزرگوارانه خود را به نمایش می‌گذارد، موضعی است که مردم در معاملات و خرید و فروش و وام گرفتن از یکدیگر به نمایش می‌گذارند، چنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «خداوند رحمت کند بنده‌ی آسانگیر را هنگامی که می‌فروشد، هنگامی که می‌خرد، هنگامی که به آسانی قرض خود را ادا می‌نماید، و هنگامی که قرض خود را به نیکی و نرمی از مردم می‌خواهد» [به روایت بخاری].

﴿وَإِن كَانَ ذُو عُسۡرَةٖ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيۡسَرَةٖۚ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٨٠ [البقرة: ٢٨٠].

«و اگر [بدهکارتان] تنگدست باشد تا هنگام گشایش به او مهلت دهید و اگر او را ببخشید این برایتان بهتر است اگر می‌دانستید».

و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «هرکه دوست دارد خداوند وی را از سختی‌های روز قیامت نجات دهد بر وامداری که دچار مشکل است آسان گیرد یا قرض را از او بردارد» [به روایت امام مسلم].

ای جمع حجاج:

اما دربارة رفتار و برخورد با مکر فریبکاران و خیانت خیانتکاران و کفر کافران خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است:

﴿وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِيلٗا مِّنۡهُمۡۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱصۡفَحۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣ [المائدة: ١٣].

«و تو همواره از خیانتی از سوی آن‌ها آگاه می‌شوی مگر اندکی از آنان [که خیانتکار نیستند] پس آنان را ببخش و از آنان چشم‌پوشی کن. همانا الله نیکوکاران را دوست می‌دارد».

اگر انسان مسلم نگاهی به پیمان‌هایی که پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ با غیر مسلمانان بسته است بیندازد انواع و اقسام تسامح و جدال نیک و عفو و گذشت را مشاهده خواهد کرد که او را به تعجب وا خواهد داشت چنانکه در فتح مکه می‌فرمایند: «هرکه وارد خانه‌ی ابوسفیان شود در امان است، هرکه در را بر خود ببندد در امان است و هرکه سلاح را به زمین اندازد در امان است».

و خطاب به قریش با آن تاریخ سیاه و ستمگرانه‌شان با رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و یارانش و شکنجه‌ای که در حق مستضعفان روا داشته بودند، در روز فتح چنین فرمود: «فکر می‌کنید با شما چه خواهم کرد؟» گفتند: برادری بزرگوار و برادرزاده‌ای بزرگوار، فرمود: «به شما چنان می‌گویم که یوسف به برادرانش گفت: «امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست، الله شما را بیامرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است» بروید که شما آزادید».

و هنگامی که به او گفتند تا علیه مشرکان نفرین کند فرمود: «من لعنت کننده مبعوث نشده‌ام بلکه به عنوان رحمت برانگیخته شده‌ام» [به روایت مسلم].

و بعد، ای بندگان خداوند:

ترازوی در اختیار شماست که تفاوتی در اندازه‌گیری‌اش نیست و معیاری است که کم و زیاد نمی‌کند، برای دیگران همان چیزی را بپسندید که برای خود می‌پسندید و برای دیگران همان چیزی را بد بدارید که برای دیگران بد می‌دارید و همانطور که دوست دارید در حق شما نیکی کنند، شما نیز در حق دیگران نیکی کنید و برای مردم همان چیزی را راضی باشید که برای خود راضی هستید، و به مردم چیزی نگویید که دوست ندارید به شما بگویند، به مردم ستم نکنید همانطور که ستم را در حق خود دوست ندارید و در حق اهل خیر و آنانی که اهل خیر نیستند خوبی کنید که اگر آنان اهل خیر نباشند شما اهل آن باشید.

بندگان خداوند:

چه بسیار بلاهای که به واسطة یک نیکی از مسلمانی دفع گردیده است و چه بسا غم و غصه‌ای که به سبب نیکی از بین رفته و یا محتاجی را از تنگنا نجات داده است و هرکه در دنیا نیکی پیشه کند در بهشت به زیر سایة نعمت در آید و بهترین مردم کسی است که بیشتر امر به معروف نماید و از منکر نهی کند و بیشتر صلة رحم به جای آورد و هر کس با مردم رفت و آمد کند و بر اذیت‌شان صبر پیشه کند بهتر از کسی است که با مردم رفت و آمد نداشته باشد و بر آزارشان صبر نکند.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ ٣٤ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ ٣٥ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٦ [فصلت: ٣٤-٣٦].

«نیکی و بدی برابر نیستند تو به سوی آنچه بهتر است میل نما، آنگاه آنکه میان تو و او دشمنی وجود دارد چنان می‌شود که گویا دوستی یکدل است (٣٤) و این (خصلت) را جز کسانی که شکیبایند به دست نمی‌آورند و این خصلت را جز صاحب بهره‌ای بزرگ به دست نخواهد آورد (٣٥) و اگر از سوی شیطان دمدمه‌ای به تو رسید به الله پناه ببر که همانا او بسیار شنوا و داناست».

خداوند متعال من و شما را با قرآن بزرگ و راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناهی از خداوند آمرزش می‌طلبم، پس از او آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.