خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

الحمدلله، ستایش تنها از آنِ خداوندی است که شکافنده‌ی صبح است و اوست که شب را زمانی برای آسایش گردانده است، او که قائم به روزی بندگان است و همه‌ی آنان نیازمند اویند، تنها او بی‌نیاز است و جاودانگی از آن اوست و دیگران فنا می‌شوند. ستایشش را گفته و و او را برای نعمت‌های فراگیر و آشکار و پنهانش سپاس می‌گویم و گواهی می‌دهم که معبودی به حق جز او نیست که تنها و بی‌شریک است، گواهی کسی که توحید او را محقق ساخته و در قیامت در امان خواهد بود، و گواهی می‌دهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده‌ی الله و پیامرسان اوست که به سوی او دعوت نمود و دین را برپا داشت و در راه خداوند به حق جهاد نمود و هیچ سستی و ضعفی به خود راه نداد... درود و سلام و برکات خداوند بر وی و بر اهل بیت و یاران پاک و اصحاب نیک او باد که سروران و امامان مایند، و بر تابعین و همه‌ی کسانی که تا قیامت به نیکی پیروی آنان کنند...

اما بعد:

ای مردم، خود و شما را به تقوای الله سفارش می‌کنم، پس پروای الله را داشته باشید و از غفلت بپرهیزید و از آرزوهای دروغین دوری کند که مرگ در کمین است و چه نزدیک است فاصله‌ی بین مرگ و زندگی... اجل، عمرهای طولانی را قطع نموده و گذشت شب و روز بناهای سترگ را فرو آورده است که آنچه روزی حال بود اکنون خبر است و عبرت...

﴿مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ [يوسف: ١١١].

«سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد».

پس برای روز حساب آماده شوید که آن، روزی است بس طولانی، و حسابی است بس سنگین و حاکمِ آن بس عادل است:

﴿يَوۡمَئِذٖ يَصۡدُرُ ٱلنَّاسُ أَشۡتَاتٗا لِّيُرَوۡاْ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٦ فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨ [الزلزلة: ٦-٨].

«آن روز مردم به حالت پراکنده برآیند تا [نتیجه‌ی] کارهای خود را ببینند (۶) پس هرکه هم‌اندازه‌ی ذره‌ای کار نیک انجام دهد [نتیجه‌ی] آن را خواهد دید (۷) و هرکه هم‌اندازه‌ی ذره‌ای بدی انجام دهد [نتیجه‌ی] آن را خواهد دید».

ای مسلمانان:

سخن از داستانی است آشنا و پدیده‌ای که در جوامع به وضوح دیده می‌شود؛ مشکلی که در همه‌ی ملت‌ها و عصرها و تمدن‌ها وجود داشته است؛ مساله‌ای که هیچ جامعه‌ای تهی از آن نیست و هیچ حکومتی هرچند پیشرفته و ثروتمند باشد از آن در امان نیست.

سخن از مساله‌ای است که دارای ابعاد اجتماعی گسترده و پژواک‌های رفتاری است. مشکلی که صِرفِ وجودِ آن در یک ملت یا حکومت عیب نیست بلکه به فراموشی سپردن و سهل انگاری در مورد آن یا بررسی نکردن اسباب و سعی نکردن در علاج آن عیب است و ایجاد مسئولیت می‌کند؛ آن مساله مشکل فقر و فقرا است.

بشریت از زمان‌های دور و طی دوره‌های پی در پی تاریخی با فقر آشنا است و همه‌ی انسان‌ها با ملت‌ها و مذاهب متفاوتشان و اندیشمندان و سیستم‌های حکومتی متفاوت سعی در حل این مشکل و کم کردن اندوه و درد فقرا داشته‌اند؛ گاه با نرمش و گاه با خشونت، گاه با نصیحت و پند و گاه با نظریه‌پردازی و ایده‌آل گرایی و گاه با مبادی افراطی چپ‌گرا و راست‌گرا، و این به جز نعره‌های ویرانگری است که برخی از بدخواهان با استفاده از مشکل فقر برای برانگیختن تعصبات طبقه‌ای و طائفه‌ای سر می‌دهند. بلکه می‌توان گفت که افکار و مبانی ویرانگر معمولا لانه‌های خود را در شرایط فقر و محرومیت بنا می‌کنند.

اما در اسلام که دین عقیده و شریعت است، و دین عبادت و معاملات، و دین و دولت است و دینی است که بیان همه چیز را در خود دارد:

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ ٨٩ [النحل:٨٩].

«و این کتاب را بر تو نازل نمودیم که بیان کننده‌ی همه چیز است و هدایت و رحمت و بشارتی است برای مسلمانان».

دینی که مردمان را از تاریکی‌ها به سوی نور و از ستم به سوی عدل و از فقر به سوی بی‌نیازی بیرون می‌برد. دینی که دنیا را به واسطه‌ی دین اصلاح می‌کند:

﴿فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشۡقَىٰ ١٢٣ [طه: ١٢٣].

«پس هرکه از هدایت من پیروی کند نه گمراه می‌شود و نه نگون‌بخت می‌گردد».

﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ [إبراهيم: ١].

«این کتابی است که آن را به سوی تو نازل نمودیم تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور خارج گردانی».

برادران و خواهران:

از جمله ثوابت دین ما این قاعده است که: هر مشکلی حلی دارد و هر دردی دوایی؛ آنکه درد را آفریده است دوای آن را نیز آفریده است و آنکه بیماری را تقدیر کرده است علاج آن را نیز مقدر ساخته است؛ بنابراین، بیماری تقدیر خداوند است و علاج و شفا نیز با تقدیر اوست، و اگر فقر یک تقدیر و بلا است، مقاومت در برابر آن و تلاش در جهت رهایی از آن نیز تقدیر و علاج است.

اسلام به هدف صیانت از جامعه و خانواده و اشاعه‌ی روح برادری و سلامت دین و اخلاق، حقوق فقرا را اقرار نموده و آن را تضمین کرده است و بیش از چهارده قرن پیش به دفاع از آن برخواسته است.

ای مسلمانان:

فقر از دیدگاه اسلام بلا و مصیبتی است که مسلمانان را به پناه بردن از آن امر نموده و آنان را به تلاش در راه رهایی از آن رهنمون شده است. در هیچ آیه‌ای از کتاب خدا و هیچ حدیث صحیحی در سنت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ مدح و ستایشِ فقر نیامده است، بلکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از فقر به خداوند پناه برده و آن را همراه کفر قرار داده و فرموده است: «خداوندا از کفر و فقر به تو پناه می‌برم» [به روایت ابوداوود و دیگران].

و در حدیث دیگر از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت است که در دعای خود می‌فرمود: «خداوندا به تو پناه می‌برم از فقر و کمی و خواری، و به تو پناه می‌برم از آنکه ستم بورزم یا بر من ستم روا دارند» [به روایت ابوداوود و نسائی و ابن ماجه و حاکم از ابوهریره].

و عمر ـ رضی الله عنه ـ می‌فرماید: «اگر فقر مردی بود او را می‌کشتم».

قرآن کریم نیز این حقیقت را یادآوری می‌کند که گرسنگی عذابی است که خداوند برخی از امت‌های گذشته را به سبب کفرِ نعمت گرفتار آن می‌کرد:

﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ ١١٢ [النحل: ١١٢].

«و الله شهری را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان می‌رسید پس [ساکنانش] نعمت‌های الله را ناسپاسی کردند و الله هم به سزای آنچه انجام می‌دادند طعم گرسنگی و ترس را به [مردم] آن چشانید».

و در مقابل، خداوند بر قریش منت می‌نهد زیرا آنان را از گرسنگی و ترس در امان داشته است.

در حدیث نیز آمده است که «چه بسا شخص به سبب گناهی که انجام می‌دهد از روزی محروم می‌شود» برعکس آن نیز درست است؛ غنا و ثروت نعمتی است که خداوند به هر کس از بندگانش که بخواهد عطا می‌کند و بلکه خداوند بر محبوب و خلیلش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به سبب غنا منت نهاده و فرموده است:

﴿وَوَجَدَكَ عَآئِلٗا فَأَغۡنَىٰ ٨ [الضحى: ٨].

«و تو را تنگدست یافت و بی‌نیاز گردانید».

و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در دعای خود هنگامی که از خداوند هدایت و تقوا درخواست نمود در کنار آن غنا و بی‌نیازی نیز خواست و فرمود: «اللهم إني أسألُك الهُدى، والتُّقَى، والعفافَ، والغِنَى» یعنی: «خداوندا از تو هدایت و تقوا و عفت و بینیازی خواهانم» [به روایت امام مسلم].

رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ برای عبدالرحمن بن عوف و برخی دیگر از صحابه ـ رضی الله عنهم ـ دعای برکت در تجارت نمود و برای خادم خود انس ـ رضی الله عنه ـ چنین دعا نمود که: «خداوندا مال او را بسیار کن» و در حدیثی دیگر فرمودند: «هیچ مالی به اندازه‌ی مال ابوبکر به من سود نرساند» [به روایت احمد و ابن ماجه از ابوهریره].

و نزد بخاری چنین آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در دعای خود فرمودند: «اللهم إني أسألُك علمًا نافعًا، ورِزقًا طيِّبًا، وعَمَلاً صالحًا مُتقبَّلاً» یعنی: «خداوندا من از تو علمی سودمند و رزقی پاک و عملی صالح و پذیرفته شده خواهانم» کافی است این سخن خداوند متعال که می‌فرماید:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢ [النوح: ١٠-١٢].

«پس به آنان گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است (۱۰) تا برای شما از آسمان باران پی در پی فرستد (۱۱) و شما را با اموال و فرزندان یاری کند و برایتان باغ‌ها قرار دهد و برای شما نهرها پدید آورد».

ای جمع دوستداران:

حال که اینگونه است، می‌توان گفت که فقر حالتی است که انسان در آن از برآورده ساختن نیازهای خود مانند غذا و لباس و مسکن و آموزش و اشتغال ناتوان است. فقر یعنی نداشتن درآمد یا کافی نبودن آن که در نتیجه فقیر از محقق ساختن خواسته‌های خود و زندگی محترمانه محروم می‌شود.

در حالت فقر، انسان فقیر نمی‌تواند زندگی مناسبی داشته باشد و در پی آن مشکلات فراوانی از جمله بیماری‌ها و سوء تغذیه و مرگ و میر بالا و سطح پایین آموزش و کار کودکان بروز می‌یابد.

آری ای برادران و خواهران. این حق فقیر است که شرایط مناسبی برای وی فراهم شود تا بتواند به ادای فرائض خداوند بپردازد و از پس نیازهای زندگی برآید و از محرومیت و رنج در امان باشد.

ای مسلمانان:

نخستین مساله‌ای که برای حل این مشکل و علاج و کم کردن آثار آن مورد توجه قرار می‌گیرد درخواست از هر مسلمان توانا برای تلاش در جهت کسب روزی است که ناگزیر نیاز به ایجاد فرصت‌های شغلی مورد نیاز دارد. کار، نخستین وسیله و سلاح برای از بین بردن این مشکل است. کار، ـ به اذن خداوند ـ باعث جلب مال و باعث آبادی زمین است. کار و اشتغال، اساسِ اقتصاد و تولید و بی‌نیازی و پاکدامنی و ثروت است. کار، تلاشی شرعی و گرامی است که بنده به واسطه‌ی آن به آبادسازی زمینی برمی‌خیزد که خداوند وی را برای آبادسازی آن خلیفه گردانده است.

دین ما بر این تاکید دارد که خداوند زمین را آفریده و در آن برکت قرار داده و روزی‌ها را در آن مقدر ساخته و بر رو و زیر آن برکات و خیرات فراوانی نهاده که برای زندگی آسان و رفاه همه‌ی بندگان کافی است.

﴿وَلَقَدۡ مَكَّنَّٰكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَكُمۡ فِيهَا مَعَٰيِشَۗ قَلِيلٗا مَّا تَشۡكُرُونَ ١٠ [الأعراف: ١٠].

«و قطعا شما را در زمین قدرت عمل دادیم و برای شما در آن وسایل معیشت نهادیم [اما] چه کم سپاسگزاری می‌کنید».

﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ كَثِيرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِيلٗا ٧٠ [الإسراء: ٧٠].

«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آن‌ها را بر بسیاری از آفریده‏های خود برتری آشکار دادیم».

و همچنین از رهنمودهای اسلام است که این خیرات و برکات و روزی‌های قرار داده شده در زمین جز با تلاش و کار به دست نمی‌آیند:

﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَيۡهِ ٱلنُّشُورُ ١٥ [الملك: ١٥].

«اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانيد پس در فراخنای آن رهسپار شوید و از روزى [خدا] بخورید و رستاخیز به سوی اوست».

﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ [الجمعة: ١٠].

«پس همینکه نماز به پایان رسید در زمین پراکنده شوید و روزی الله را بجویید».

﴿وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ [المزمل: ٢٠].

«و [عده‌ای] دیگر در زمین سفر می‌کنند [و] در پی روزی الله هستند».

بنابراین هر کس به تلاش بپردازد و به جستجوی روزی خداوند در زمین حرکت کند شایسته‌ی به دست آوردن آن است اما هرکه نشست و تنبلی پیشه کرد و تنها به آرزو بسنده کرد شایسته‌ی حِرمان است و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «اگر شما آنگونه که شایسته است بر خداوند توکل می‌کردید بی‌شک همانطور که پرندگان روزی داده می‌شوند روزی داده می‌شدید که صبح گرسنه از لانه بیرون می‌روند و شب سیر به لانه باز می‌گردند».

برادران و خواهران گرامی:

کار، در اسلام یک عبادت است و هرچه نفع آن به مردمِ بیشتری برسد و تاثیر آن بیشتر باشد نزد خداوند بهتر است، و درهای کار و تلاش در اسلام باز است و هر کس می‌تواند هر کاری را که مناسب توانایی‌ها و مهارت و تجربه و موهبت اوست برگزیند چنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «تاجر راست‌کردار به همراه پیامبران و صدیقان و شهدا است» [به روایت ترمذی و حاکم با سند حسن].

و می‌فرماید: «هیچ کس غذایی بهتر از دسترنج خود نخورده است» [به روایت بخاری] و می‌فرماید: «مسلمانی نیست که درختی یا کِشتی بکارد و پرنده یا انسانی از آن بخورد مگر آنکه برای وی صدقه‌ای خواهد بود» [به روایت بخاری].

اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نیز در خشکی و دریا به تجارت می‌پرداختند و در نخلستان‌های خود به کار مشغول می‌شدند و آنان الگوی ما هستند. از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ پرسیده شد: کدام کسب بهتر است؟ فرمود: «کار شخص با دستان خود و هر خرید و فروش پاکی» [به روایت احمد].

اما نزد برخی از مردم نوعی نگاه به کار وجود دارد که باید کمی درباره‌ی آن سخن بگوییم زیرا رابطه‌ای مستقیم با قضیه‌ی مورد بحث دارد:

نگاه اول: موضع‌گیری اشتباهی است که از دوران جاهلیت نخست تا امروز همچنان وجود دارد و آن کوچک شمردن کار یا برخی از انواع کارها است، به ویژه نزد عرب که صنایع دستی و برخی حرفه‌ها را کوچک و خوار می‌شمارند که این نه از دین است و نه از اصالت و خرد.

دین شما ارزش کار را ـ هر کار حلالی که باشد ـ والا قرار داده است و بیکارگی و ناتوانی و وابستگی به دیگران را زشت دانسته و نسبت به آن هشدار داده است. بنابراین هر شغل حلال، کاری است شریف و بزرگ و محترم که صاحب آن دارای اجر است و در حدیث صحیح آمده است که: «اگر یکی از شما طناب خود را بردارد و بسته‌ای هیزم بر پشت خود بیاورد و آن را بفروشد و با آن از رو زدن در برابر مردم بی‌نیاز شود برای او بهتر است که از مردم درخواست کمک کند که شاید به او بدهند یا ندهند».

آری! حتی هیزم شکنی یک کار شریف است. آیا پس از شنیدن این سخن نبوی باز هم کسی می‌تواند این شغل را کم و حقیر به شمار آورد؟

پیامبران خدا که بهترین بندگان او و برگزیدگان اویند همه چوپانی کرده‌اند و موسی ـ علیه السلام ـ چوپان بود و برای ده سال نزد آن مرد صالح کار کرد و پیامبر ما ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ برای قریش چوپانی می‌کرد و برای بازرگانی به سفر می‌رفت.

در میان ائمه‌ی اسلام و علمای آن روغن‌فروش و قفل‌ساز و کفاش و شیشه‌ساز و خراز و هیزم‌شکن و گچ‌کار و خیاط و پارچه فروش و ساعت‌ساز و صاحبان دیگر حرفه‌ها بوده‌اند، و همین شرف کافی است که آنان اسوه‌ی ما هستند.

اما نگاه دوم: برخی از مردم به این دلیل که در سرزمین و شهر خودشان کاری پیدا نکرده‌اند دست از کار می‌کشند. سبحان الله! این‌ها بیکاری و نیازمندی و محرومیت را بر سعی و تلاش و عفت و بی‌نیازی ترجیح می‌دهند؟ مگر ندانسته‌اند که زمین خداوند گسترده است و روزیِ خداوند در گردش بر روی زمین و تلاش در گوشه و کنار آن است؟ روزیِ خداوند محدود به مکانی خاص نیست.

ما در این سرزمین مبارک می‌بینیم بسیاری از برادران خود را که از کشورهای دوست و برادر، از جاهایی دور آمده‌اند و به همراه ما در آبادانی این سرزمین مشارکت می‌کنند و در راه به دست آوردن روزی خود و خانواده و فرزندانشان تلاش می‌کند و خوش آمده‌اند!

خدا می‌داند چه خوشحال می‌شویم وقتی می‌بینم فرزندان ما با این برادران در کسب و کار به رقابت شریف و برادرانه برمی‌خیزند:

﴿۞وَمَن يُهَاجِرۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُرَٰغَمٗا كَثِيرٗا وَسَعَةٗۚ [النساء: ١٠٠].

«و هرکه در راه الله هجرت كند در زمین اقامتگاه‌هاى فراوان و گشایش‌ها خواهد یافت».

﴿وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ [المزمل: ٢٠].

«و [عده‌ای] دیگر در زمین سفر می‌کنند [و] در پی روزی الله هستند».

از یک مادر مسلمان سبب دوری فرزندانش از هم را پرسیدند، در پاسخ گفت: همتشان آنان را از هم دور کرده است.

نگاه سوم: برخی از مردم با تکیه بر صدقات و زکات و کمک‌های مردم دست از کار و تلاش کشیده‌اند. و چه بسا برخی خود را به ثروتمندان و صاحب‌منصبان نزدیک می‌کنند که کارشان شبیه به گدایی است. توانایی کار دارند اما درخواست عطایا و کمک می‌کنند در حالی که صدقه و زکات برایشان جایز نیست.

اسلام برای بیکاره‌ها و تنبل‌ها حقی در صدقات و خیرات مسلمانان قرار نداده است تا کسانی که توانایی کار و کسب حلال دارند رو به فعالیت و تلاش آورند و هیچ بنده‌ای درِ گدایی و سوال را بر خود نگشود مگر آنکه خداوند دری از فقر به روی وی باز می‌کند.

خداوندا به تو پناه می‌بریم از ناتوانی و تنبلی، و از ترس و بخل، و از گناه و زیان، و از غلبه قرض و قهر مردان، و از فقر تنها به تو پناه می‌بریم. خداوندا ما را با حلالت از حرام بی‌نیاز کن و با طاعتت از معصیتت، و ما را به واسطه‌ی فضل خود از دیگران بی‌نیاز گردان.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

﴿وَلَمَّا فَتَحُواْ مَتَٰعَهُمۡ وَجَدُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ رُدَّتۡ إِلَيۡهِمۡۖ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مَا نَبۡغِيۖ هَٰذِهِۦ بِضَٰعَتُنَا رُدَّتۡ إِلَيۡنَاۖ وَنَمِيرُ أَهۡلَنَا وَنَحۡفَظُ أَخَانَا وَنَزۡدَادُ كَيۡلَ بَعِيرٖۖ ذَٰلِكَ كَيۡلٞ يَسِيرٞ ٦٥ [يوسف: ٦٥].

«و هنگامی که [برادران یوسف] بارهای خود را گشودند دریافتند که سرمایه‌شان بدانها بازگردانيده شده است. گفتند ای پدر [دیگر] چه می‌خواهیم این سرمایه‌ی ماست كه به ما بازگردانیده شده است، قوت خانواده‌ی خود را فراهم و برادرمان را نگهبانی می‌کنیم و [با بردن او] یک بار شتر می‌افزاییم و این [پیمانه اضافی نزد عزيز] پیمانه‌ای ناچیز است».

خداوند من و شما را به واسطه‌ی قرآن عظیم و راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناهی از خداوند آمرزش می‌خواهم، پس از او آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.