خطبهی اول:
حمد و سپاس از آن الله است که هدایتگر به سوی راه راست است. او را سپاس میگویم و او را برای احسان ازلی و فضل فراگیرش ستایش میکنم؛ و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بیشریک است و گواهی میدهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامبر او و امام متقیان و خاتم انبیا است. خداوندا بر بنده و پیامبرت محمد و بر اهل بیت و یاران نیک وی و همهی رهروان راه آنان تا روز قیامت درود و سلام فرست.
اما بعد:
ای بندگان خداوند تقوای او را پیشه سازید و همیشه ایستادن در برابر او را برای حساب و کتاب به یاد داشته باشید:
﴿يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ ٨٩﴾ [الشعراء: ٨٨-٨٩].
«آن روز که مال و فرزند سودی ندارد (٨٨) مگر کسی که قلبی سالم به نزد الله بیاورد».
ای مسلمانان:
نگاه داشتن نفس از آزار دیگران و دور داشتن آن از تجاوز به حقوق، اخلاقی است والا و منقبتی است عظیم برای آنانی که میدانند عاقبت آزار رساندن به مومنان گناهی است آشکار که صاحب آن باید تاوان و سنگینی آن را بر دوش کشیده و در روز محاسبهی اعمال خواری و ذلت آن را تحمل کند. چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨﴾ [الأحزاب: ٥٨].
«و کسانی که مردان و زنان مومن را به سبب کاری که نکردهاند آزار میرسانند در واقع تهمت و گناهی آشکار بر دوش گرفتهاند».
و شکی در این نیست که یکی از بزرگترین انواع آزار رسانی علیه مردان و زنان مومن و از گناهبارترین آنها آزار و اذیت کسی است که تیر زهرآگین تهمت را به سوی کسانی نشانه میرود که خداوند آنان را برگزیده و برای نصرت دین خود و یاری پیامبرش انتخاب کرده است؛ آن اهل بیت و یاران و زنان رسول خدا که مادران مومنانند که این آزار به صورتهای مختلف و در دورانهای گوناگون ادامه داشته است تا این که امروز به صورتی بسیار زشت و متجاوزانه سیرت عایشه صدیقه، دختر ابوبکر صدیق، مادر مومنان، محبوبهی رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را مورد هجوم قرار داده است و با قرار دادن عایشه صدیق به عنوان هدف این تیرهای زهرآگین آن هشدار نبوی را به فراموشی سپرده است؛ هشداری که در توسط ام سلمه چنین روایت شده است که هنگامی که ام سلمه رضی الله عنها خطاب به رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفت: «مردم هدایای خود را روزی که نزد عایشه ـ رضی الله عنها ـ هستی به خدمت شما میآورند؛ به آنها دستور ده که هر جا که هستی برایت هدایای خود را تقدیم کنند» پس رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «مرا در مورد عایشه آزار مده که به خدا سوگند در حالی که در بستر هیچ یک از شما بودم وحی بر من نازل نشده است مگر در بستر عایشه».
چگونه آزار رساندن به وی آزار رساندن به رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به حساب نمیآید در حالی که او محبوبترین انسانها نزد وی بود؟ چنانکه در حدیثی که بخاری و مسلم در صحیح خود از عمرو بن عاص ـ رضی الله عنه ـ روایت کردهاند آمده است که وی از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ پرسید: کدام یک از مردم نزد شما محبوبترند ای رسول خدا؟ فرمود: «عایشه» گفت: پس از او چه کسی؟ فرمود: «پدرش». و این فضل و شرف بزرگ برای آن صدیقه کافی است.
و او کسی است که خداوند متعال وی را به عنوان همسری برای پیامبرش انتخاب نموده است چنانکه در حدیثی که بخاری و مسلم در صحیح خود از عایشه ـ رضی الله عنها ـ روایت نمودهاند ایشان فرمودند: «سه شب در خواب، تو را دیدم که فرشتهای تو را در تکهای از حریر آورد و گفت: این همسر توست، پس پارچه را از چهرهات کنار زدم و ناگهان دیدم که تو هستی و با خود گفتم: اگر این رویا از خداوند باشد آن را عملی خواهد ساخت» و بیشک رویای پیامبران نوعی وحی است.
ایشان همسر رسول خدا در دنیا و آخرتند چنانکه در حدیثی که ترمذی آن را در جامع خود با سند «جید» از عایشه ـ رضی الله عنها ـ روایت نموده است آمده که جبرئیل تصویر وی ـ یعنی ام المومنین عایشه ـ را در خرقهای از حریر سبز به نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آورد و گفت: این همسر تو در دنیا و آخرت است.
و در مستدرک حاکم با سند صحیح از وی ـ رضی الله عنها ـ روایت است که وی خطاب به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ گفت: «ای رسول خداوند! کدام یک از همسرانت در بهشتاند؟» وی فرمود: «تو یکی از آنهایی».
و رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ وی را از سلام جبرئیل با خبر ساخت؛ در حدیثی که بخاری و مسلم در صحیح خویش از عایشه ـ رضی الله عنها ـ روایت نمودهاند وی گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «ای عایشه! این جبرئیل است و به تو سلام میگوید» عایشه گفت: وعلیه السلام ورحمة الله. تو چیزی میبینی که ما نمیبینیم ای رسول خدا؟
و به سبب کمال محبت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نسبت به عایشه صدیقه و منزلت والایی که وی از آن برخوردار بود وی را از لذتهای مباحی که دوست داشت بهرهمند میساخت. در صحیحین از عایشه رضی الله عنها ـ روایت شده است که وی فرمود: «به یاد میآورم که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در کنار در حجرهی من ایستاده بود و حبشیها در مسجد با نیزه بازی میکردند و او ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ من را با ردای خود پوشانده بود تا به بازی آنان نگاه بیندازم و آن قدر میایستاد تا من خسته شوم». و در روایت نسائی آمده است که ایشان فرمودند: «من به نگاه کردن آنان علاقهای نداشتم بلکه دوست داشتم دیگر زنان از مکانت من نزد او و مکانت او نزد من آگاه شوند».
همچنین از جمله برکات وی بر امت این است که وی ـ رضی الله عنها ـ سبب نزول آیهی تیمم گردید؛ در صحیحین بخاری و مسلم از وی روایت است که گفت:
«به همراه رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در یکی از سفرهایش خارج شدیم تا اینکه به «بیداء» یا «ذات الجیش» رسیدیم گردنبند من پاره شد [و گم شد] . پس رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ برای پیدا کردن آن ایستاد و مردم نیز توقف کردند در حالی که در محلی که توقف کرده بودند آب وجود نداشت. پس مردم به نزد ابوبکر آمدند و گفتند: میبینی عایشه چه کرده است؟ در حالی که مردم در کنار آب نیستند و آب هم به همراه ندارند رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را نگه داشته است». عایشه میگوید: «پس ابوبکر مرا مورد عتاب قرار داد و [در این حال] با دستش به کمرم میزد و من تنها به خاطر حالت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ [که سرش را بر روی زانوی من گذارده بود و خوابیده بود] حرکت نمیکردم، تا آنکه رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آن شب را بدون آب به صبح رساند و خداوند متعال آیهی تیمم را نازل نمود. پس اسید بن حضیر گفت: این اولین برکت شما نیست ای آل ابوبکر! عایشه میگوید: پس شتری را که من بر آن سوار بودم حرکت دادیم و گردن بند را زیر آن یافتیم.
در روایت امام احمد در مسند وی آمده است که عایشه ـ رضی الله عنها ـ فرمود: «هنگامی که از سوی خداوند متعال برای مسلمانان رخصت [تیمم] نازل شد پدرم به من گفت: ای دختر عزیزم به خدا قسم که نمیدانستم که تو اینگونه بابرکتی و خداوند با نگه داشتن مسلمانان توسط تو چه برکت و آسانی برای آنان نازل نمود!».
بانو عایشه ـ رضی الله عنها ـ در احسان به خلق و نیکی به آنان نمونه و والا بود. عروة بن زبیر روایت میکند که معاویه ـ رضی الله عنه ـ یک بار به سوی ام المومنین ـ رضی الله عنها ـ صد هزار درهم فرستاد، پس به خدا سوگند که آن پول را دست نزد تا آنکه همهی آن را به این سو و آن سو بخشش نمود، پس خدمتکار وی گفت: کاش با این برای ما یک درهم گوشت میخریدی، عابشه رضی الله عنها ـ در پاسخ وی گفت: نمیشد پیش از این به من بگویی؟
همچنین از عطاء بن رباح ـ رحمه الله ـ رویت است که معاویه ـ رضی الله عنه ـ برای وی گردن بندی به قیمت صد هزار [درهم] فرستاد پس وی آن را میان همسران پیامبر تقسیم کرد.
اما با وجود همهی این فضیلتها، وی از ثنا و مدح دیگران میترسید و خود را از آن دور میداشت. بخاری در صحیح خود روایت کرده است که ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ در حالی که عایشه ـ رضی الله عنها ـ در بیماری مرگ بود از وی اجازهی ورود خواست، پس عایشه گفت: میترسم که ثنای من را بگویند، به وی گفته شد: وی پسرعموی رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و از بزرگان مسلمین است. عایشه گفت: به وی اجازه دهید. پس ابن عباس به وی گفت: خود را چگونه میبینی؟ گفت: به خیرم اگر تقوا پیشه سازم. ابن عباس گفت: تو ان شاءالله بر خیر هستی؛ همسر رسول خدایی که جز تو با هیچ دختر باکرهای ازداوج نکرد و پاکی و برائتت از آسمان نازل گردید... پس هنگامی که ابن زبیر به نزد عایشه ـ رضی الله عنها ـ آمد به وی گفت: "ابن عباس به نزدم آمد و ثنا و تمجید من را گفت در حالی که دوست داشتم ای کاش فراموش شده بودم [و کسی من را نمیشناخت]».
همچنین از جمله برکاتی که خداوند در زندگی وی قرار داده است این علم فراوانی است که از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت نموده و این فقهی است که مردم از وی فرا گرفتند و همچنین فضائل بیشمار دیگری است که خود وی روایت نموده و فرموده است: «رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در خانهی من و در شب و روزی که نوبت من بود و در حالی که سر بر سینهی من داشت وفات نمودند».
عایشه ـ رضی الله عنها ـ میگوید: «در بیماری وفات آن حضرت عبدالرحمن بن ابوبکر بر وی وارد شد در حالی که مسواک تازهای در دست داشت پس رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به وی نظر انداخت تا آنکه گمان کردم آن را میخواهد، پس آن مسواک را گرفتم و آن را با دندان نرم و مرطوب کردم و به او دادم پس با آن چنان خوب مسواک کرد که تا آن هنگام ندیده بودم، سپس خواست آن را به سوی من بلند کند و به دست من بدهد اما از دستش افتاد، سپس من همان دعایی را خواندم که جبرئیل برای او دعا میکرد و او در هنگام بیماری آن را میخواند اما در آن بیماری آن دعا را نخوانده بود. سپس رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نگاهش را به آسمان دوخت و گفت: «در کنار رفیق بلند جایگاه» و جان به جان آفرین تسلیم کرد. پس سپاس خداوندی را که در آخرین روز زندگی وی، آب دهان من و او را یکجا کرد (یعنی بر روی مسواکی که رسول الله با آن مسواک زد)» [به روایت امام احمد با سند صحیح].
همهی اینها منقبتها و فضیلتهایی است بس بزرگ که شایسته است میان مسلمانان منتشر شود تا بدین ترتیب حق ام المومنین ادا شده و به دفاع از وی برخواسته شود و تا آنکه هشداری باشد از آزار دادن رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در مورد عایشه رضی الله عنها ـ که خداوند سبحان همهی کسانی را که چنین گناه بزرگی را مرتکب شده باشند به شدت هشدار و وعید داده و فرموده است:
﴿وَمِنۡهُمُ ٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلنَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٞۚ قُلۡ أُذُنُ خَيۡرٖ لَّكُمۡ يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَيُؤۡمِنُ لِلۡمُؤۡمِنِينَ وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡۚ وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ رَسُولَ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٦١﴾ [التوبة: ٦١].
«و از جملهی آنان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگويند او زودباور است بگو [او] گوش خوبى برای شماست به الله ايمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور میکند و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند رحمتی است و کسانى كه پيامبر خدا را آزار میرسانند عذابی پر درد [در پيش] خواهند داشت».
خداوند متعال من و شما را با رهنمونهای قرآن و سنت پیامبرش سود رساند، این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و همهی مسلمانان از خداوند بزرگ آمرزش میخواهم که او بسیار آمرزنده و مهربان است.