خطبه های حرمین

فهرست کتاب

خطبه‌ی اول:

خطبه‌ی اول:

ستایش از آن الله است...

﴿فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا أُوْلِيٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۚ يَزِيدُ فِي ٱلۡخَلۡقِ مَا يَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ١ [فاطر: ١].

«پديدآورنده آسمان و زمين است [و] فرشتگان را كه داراى بال‌هاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه‏اند پيام‏آورنده قرار داده است. در آفرينش هر چه بخواهد مى‏افزايد زيرا الله بر هر چيزى تواناست».

و گواهی می‌دهم که معبودی به حق نیست جز الله که تنها و بی‌شریک است و گواهی می‌دهم که محمد، بنده و پیامبر اوست و بهترین انسانی است که نماز گزارده و روزه گرفته و حج کرده است، رسالت را به انجام رساند و امانت را پاس داشت و برای امت خیرخواهی نمود و در راه الله آنگونه که حق آن است به جهاد برخواست.

درود و سلام خداوند بر وی و بر اهل بیت پاک و بر اصحاب گرامی وی و همه‌ی آنانی باد که تا قیامت به نیکی از آنان پیروی نمایند.

اما بعد... خود و شما را تقوای الهی و ژایبندی به شریعتش در پنهان و آشکار سفارش می‌کنم و شما را به چنگ زدن به سنت محمد مصطفی توصیه می‌نمایم و برحذر باشید از تفرقه و اختلاف و تکروی، زیرا که دست خدا با جماعت است و هرکه تکروی نماید به تنهایی نیز وارد آتش شود:

﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥ [النساء: ١١٥].

«و هركس پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد و [راهى] غير راه مؤمنان در پيش گيرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به دوزخش كشانيم و چه بازگشتگاه بدى است».

حجاج بیت الله الحرام: ‌سخن درباره‌ی نمادی جاودان و بنایی است استوار و قبله‌ای برای همه‌ی مسلمانان در مشرق‌های زمین و مغرب‌هایش... نمادی که زمانه بر آن گذشته و نسل‌ها یکی پس از دیگری بر آن گذشته‌اند... این نماد کعبه است... خانه‌ی محرم خداوندی... این بنیان تاریخی که مکانی بود در کنار آب زمزم که جز مادری دلسوز که با فررزند شیرخواره‌اش در آن صحرای لم یزرع بدون هیچ مونس و همدمی مهاجرت نموده بود... و خداوند آن دو را با عنایت و محافظت خود در امان داشت تا از نی هجرت سرزمین و بنای به وجود آورد که دل‌های مردمان بدان گرایش یابد و تا آنکه مرحله‌بنا از نقطه‌ی صفر آغاز شود و در نهایت به این جمع ملیونی برسد.

آری تا آنکه از سختی سفر و مشقت آن و از دردها و ناخوش‌هایش دریاهایی شکل گیرد... آری این تپه‌ها و دشت‌هایی ست که پیامبران خداوند آن را طی نموده‌اند و صدای خود را برای لبیک گفتن به خالقشان بلند کرده‌اند تا آنکه دعوت پدرشان ابراهیم را لبیک گویند. او که خداوند چنین به وی فرمان داده بود:

﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧ لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِيمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۖ فَكُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡبَآئِسَ ٱلۡفَقِيرَ ٢٨ [الحج: ٢٧-٢٨].

«در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى‏آيند به سوى تو روى آورند (٢٧) تا شاهد منافع خويش باشند و نام الله را در روزهاى معلومى بر دام‌هاى زبان‏بسته‏اى كه روزى آنان كرده است ببرند پس از آن‌ها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد».

این موسم بزرگ ما را به یاد موسی کلیم الله می‌اندازد آنجا که از در حال حج لبیک گویان از وادی پایین می‌آمد: «لبيک اللهم لبيک. لبيک لا شريك لک لبيک. إن الحمد والنعمة لک والملک. لا شريک لک».

این همان تلبیه‌ی بزرگی است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم درباره‌ی آن می‌گوید: «هیچ لبیک گویی لبیک نمی‌گوید مگر آنکه هر آنچه از سنگ و درخت در سمت راست و چپ وی قرار دارد به لبیک گفتن می‌پردازد..» [به روایت ابن ماجه].

و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید: «اما موسی گو اینکه اکنون دارم او را می‌بینم که دارد لبیک گویان از وادی پایین می‌آید» [به روایت بخاری و مسلم].

بله ای حجاح خانه‌ی خدا... این موسم بزرگ پیامبران خداوند را به یاد ما می‌آورد که در حال حج «لا إله إلا الله» و «لبیک اللهم» گویانند. بیهقی در سنن خود از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت می‌کند که گفت: «موسی بن عمران لبیک گویان با ٥٠ هزار تن از بنی اسرائیل در حالی که دو عبای قطوانی بر تن داشت حج نمود»

همچنین بیهقی از ابن عباس رضی الله عنهما روایت می‌کند که وی گفت: «در مسجد «خیف» هفتاد پیامبر نماز گذارده‌اند» همچنین نزد بیهقی از عروه روایت شده که وی گفت: «هیچ پیامبری نیست مگر آنکه حج خانه‌ی خدا را انجام داده است».

این طیف‌ها حال ما را به گذشته متصل می‌سازد و در دورانمان احساس افتخار و عزت را نسبت به این دین و قبله‌ی آباد مسلمانان به وجود می‌آورد و این پایان کار نیست...

زیرا نسل‌هایی در پی هم خواهند آمد که به این سرزمین رسیده و در عرصه‌ی آن به تکبیرو تهلیل خواهند پرداخت. مانند این است که طیفی ما را در بر می‌گیرد آنگاه که این سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را به یاد می‌آوریم که فرمود: ‌«قسم به آنکه جانم در دست اوست عیسی بن مریم یا برای حج و یا برای عمره از «فَجّ الروحاء» تهلیل خواهد گفت» [به روایت مسلم] که این حج عیسی علیه السلام در آخر الزمان و پس از نزول وی خواهد بود.

این آن خانه‌ی آباد است، خانه‌ی آبادی که هیچگاه از نمازگزاران و طواف کنندگان و سعی کنندگان و لبیک گویان خالی نخواهد شد. در هر لحظه کسانی آن را آباد خواهند کرد و در هر ثانیه‌ای دل‌ها اشتیاق‌ها به سوی آن روی خواهند آورد.

این، خانه‌ای است که در حفظ و امان خداوند است... خانه‌ای که خداوند مکر و نیرنگ ابرهه را از آن برگرداند و علیه وی پرندگان ابابیل را به عنوان نشانه عبرتی برای همه‌ی آنانی فرستاد که قصد توطئه یا الحاد در حرم دارند:

﴿وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ٢٥ [الحج: ٢٥].

«و هركه بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود او را از عذابى دردناک مى‏چشانيم».

ای حجاح خانه‌ی خداوند. شما هم اکنون قدم در نسکی نهاده‌اید که در آن فضایی روحانی حس میشود و از خلال آن نسماتی ایمانی به مشام می‌رسد که شما را به خداوند نزدیک‌تر می‌سازد و از گناه دورتر...

انفاس برادری و عدل و مساوات شما را لمس می‌کند. پروردگارتان را در این نسک با زبان‌هایی گوناگون فراخواهید خواند و او با شنیدن زبانی از زبان دیگر غافل نشده و با دعای کسی از دعای کس دیگری غافل نخواهد گردید. بلکه او دعای این یکی را شنیده و گناه دیگری را می‌آمرزد و اشک این را دیده و مناجات آن یکی را گوش خواهد داد:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَخۡفَىٰ عَلَيۡهِ شَيۡءٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ ٥ ... [آل عمران: ٥].

«در حقيقت هيچ چيز در زمين و نه در آسمان بر الله پوشيده نمى‏ماند».

ای حجاح بیت الله الحرام، بیایید از موسم حج نقطه‌ی آغازی بسازیم برای ترجمه‌ی عملی حکمت‌ها و اسرار آن در میان مسلمانان در گوشه و کنار جهان... تا هر کدام از ما حاجیان با وجود تفاوت زبان‌ها و رنگ‌ها در درون خود معنای وحدت و همبستگی و برادری و عدالت را حمل نماییم.

شاید این بسیار مشکل باشد که حاکم همه‌ی مسلمانان یکی باشد و یک قدرت و یک نظام حکومتی واحد همه‌ی آنان را در جهان به زیر چتر خود درآورد که این بسیار مشکل و دشوار است مگر آنکه خداوند بخواهد...

اما مسلمانان همگی از این ناتوان نیستند که وحی را که در قرآن وسنت نمود یافته است به عنوان سلطان و رهبر خود در نظر بگیرند. تا آنکه این سخن باری تعالی را محقق سازیم که فرموده است:

﴿... لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ... [الحج: ٢٨].

«... تا شاهد منافعی برای خود باشند...».

و چه سودی بزرگ‌تر از آشنایی و الفت با استفاده از رابطه‌ی کتاب و سنت؟

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١٣٦ [النساء: ١٣٦].

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به الله و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتاب‌هايى كه قبلا نازل كرده ایمان آورید و هركس به الله و فرشتگان او و كتاب‌ها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است».

خداوند من و شما را به واسطه‌ی قرآن و سنت و آیات و ذکر حکیم سود رساند... این سخن را گفته و برای خود و شما و دیگر مردان وزنان مومن از خداوند متعال از هر گناه و معصیتی آمرزش می‌خواهم که او بس غفور و مهربان است.