خطبهی اول:
ستایش مخصوص خداوند است، او را حمد گفته و از او یاری جسته و آمرزش میخواهیمو از بدیهای نفس خود و اعمال بدمان به الله پناه میبریم. الله هرکه را هدایت کند او گمراهگری نخواهد داشت و هرکه را گمراه سازد او هدایتگری نخواهد یافت، و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بیشریک است و گواهی میدهم که محمد، بنده و پیامبر اوست. درود و سلام و برکات خداوند و بر او و بر اهل بیت و یاران او باد.
اما بعد:
بهترین سخن، کتاب خداوند است و بهترین راه و روش، راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ است و بدترین کارها نوآوری در دین است و هر نوآوری در دین بدعت است و هر بدعتی گمراهی است.
سپس بهترین توصیه، توصیهی به تقوای خداوند است که در هر قلبی جای گرفت آن قلب به سلامت گرایید و به هر عقلی فرونشست برتری یافت و کسی از آن بهره نگرفت مگر آنکه راه صلاح را در پیش گرفت:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١﴾ [الأحزاب: ٧٠-٧١].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الله را پیشه سازید و سخنی استوار گویید (٧٠) تا کارهای شما را برایتان به صلاح آورد و گناهانتان را بیامرزد و هرکه از الله و رسول وی اطاعت کند بیتردید پیروزی بزرگی به دست آورده است».
ای مسلمانان:
همهی انسانها برای دست یافتن به زندگی آرام و سعادتمند تلاش میکنند و همهی تواناییهای خود را برای دوری از اسباب شقاوت و بدبختی و عذاب صرف میکنند. اگر به خیری دست یافتند به هر وسیلهای در حفظ آن میکوشند و نسبت به از دست دادن یا کم شدن آن نگران میشوند.
چه بسا امتهایی که در امنیت و آرامش به سر میبردند و ثمرات همه چیز به سوی آنان سرازیر بود و روزیشان از هر سو به آسانی به آنان میرسید. نه قلبی از ترس به تپش میافتاد و نه کسی از گرسنگی رنج میبرد... اما، ناگهان اوضاع آنان در یک چشم به هم زدن از این رو به آن رو شد، نعمتهای زائل شدند و عافیت از بین رفت و سختیها و دردها نازل شدند.
چه بسیار، تاریخ سخن از حکومتها و ملتها و افرادی گفته است که در پی عذاب یا عقوب، از بیخ و بن برکنده شدند و اثری از آنان نماند و نه سلاح به داد آنان رسید و نه نیرویی که داشتند. از دست هر بشری میتوان در رفت یا آسیب او را دفع نمود، اما هیچ پناهگاه و راه فراری از پروردگار نیست مگر به سوی خود او، زیرا اوست که نیروند و قاهر است، عزیز و قادر است و اوست آن بزرگی که بزرگتر از او نیست.
خداوند را با بندگانش روزها و سنتهایی است؛ کجایند عاد و ثمود؟ کجایند فراعنهی قدرتمند؟ کجایند آنان که کشورگشایی میکردند و کوهها را میتراشیدند و اسباب قدرت را در دست داشتند؟ همین که خداوند را فراموش کردند خداوند نیز عذاب خود را بر آنان نازل کرد و تنها اثری از آنان باقی ماند و داستان و عبرتی شدند برای تاریخ:
﴿فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّيۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ ٤٠﴾ [العنكبوت: ٤٠].
«و هر يك [از ايشان] را به گناهش گرفتار [عذاب] كرديم از آنان كسانى بودند كه بر [سر] ايشان بادى همراه با شن فرو فرستاديم و از آنان كسانى بودند كه فرياد [مرگبار] آنها را فرو گرفت و برخى از آنان را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم و [اين] خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد بلكه خودشان بر خود ستم مىكردند».
سنتهای خداوندی با کسی شوخی ندارد و هیچ فرد و جامعهای از مصونیت ذاتی برخوردار نیست و هرگاه امتی در فراهم کردن عوامل دفاع در برابر مصیبتها کمکاری نمیکند مگر آنکه باید پذیرای نتایج این کمکاری باشد و خوشبخت کسی است که با دیگری پند گیرد و هیچ امتی در صورت فراهم شدن اسباب عذاب خداوندی، از آن در امان نخواهد بود و در صورت پی گرفتن این راه و باز کردن درهای گناه در امان نخواهد بود.
برای همین، خداوند متعال بسیار این امت را با ذکر مصیبت اقوام گذشته پند داده است و آنانی را که در امن و امان هستند از مکر کسانی که ارزش خداوند را آنگونه که باید پاس نمیدارند و به امر و نهی وی اهمیت نمیدهند، برحذر داشته است:
﴿أَفَأَمِنَ ٱلَّذِينَ مَكَرُواْ ٱلسَّئَِّاتِ أَن يَخۡسِفَ ٱللَّهُ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ يَأۡتِيَهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَشۡعُرُونَ ٤٥ أَوۡ يَأۡخُذَهُمۡ فِي تَقَلُّبِهِمۡ فَمَا هُم بِمُعۡجِزِينَ ٤٦ أَوۡ يَأۡخُذَهُمۡ عَلَىٰ تَخَوُّفٖ فَإِنَّ رَبَّكُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٌ ٤٧﴾ [النحل: ٤٥-٤٧].
«آيا كسانى كه تدبيرهاى بد مىانديشند ايمن شدند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو ببرد يا از جايى كه حدس نمىزنند عذاب برايشان بيايد (٤٥) يا در حال رفت و آمدشان [گريبان] آنان را بگيرد و كارى از دستشان برنيايد (٤٦) يا آنان را در حالى كه وحشتزدهاند فرو گيرد همانا پروردگار شما رئوف و مهربان است».
همچنین خداوند عزوجل میفرماید:
﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن يَأۡتِيَهُم بَأۡسُنَا بَيَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ ٩٧ أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن يَأۡتِيَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ يَلۡعَبُونَ ٩٨ أَفَأَمِنُواْ مَكۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا يَأۡمَنُ مَكۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩ أَوَ لَمۡ يَهۡدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ ١٠٠﴾ [الأعراف: ٩٧-١٠٠].
«آيا ساكنان شهرها ايمن شدهاند از اينكه عذاب ما شامگاهان در حالى كه به خواب فرو رفتهاند به آنان برسد (٩٧) و آيا ساكنان شهرها ايمن شدهاند از اينكه عذاب ما نيمروز در حالى كه به بازى سرگرمند به ايشان دررسد (٩٨) آيا از مكر خدا خود را ايمن دانستند [با آنكه] جز مردم زيانكار [كسى] خود را از مكر خدا ايمن نمىداند (٩٩) مگر براى كسانى كه زمين را پس از ساكنان [پيشين] آن به ارث مىبرند باز ننموده است كه اگر مىخواستيم آنان را به [كيفر] گناهانشان مىرسانديم و بر دلهايشان مهر مىنهاديم تا ديگر نشنوند».
در امان دانستن خود از تدبیر خداوندی، گناهی از گناهان کبیره است. از ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: «گناهان کبیره اینهایند: شرک آوردن به خداوند، و در امان دانستن خود از مکر خداوند، و نومیدی و یاس از رحمت خداوند» [به روایت طبرانی و بیهقی].
برای همین عارفترین بندگان نسبت به خداوند و پارساترین آنان ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ هنگامی که ابری میدید یا بادی میوزید چهرهاش تغییر مییافت، هنگامی که علت را از او جویا شدند فرمود: «چه چیز مرا از این ایمن میدارد که در آن عذابی باشد. زیرا اقوامی با باد عذاب شدند و قومی دیگر عذاب را به چشم خود دیدند و گفتند: «این ابری است که بر ما خواهد بارید» [الأحقاف: ٢٤]» [متفق علیه].
ای مسلمانان:
پیامبر ما ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ امت خویش را نسبت به مصیبتهایی که میترسید بر آنان نازل شود و همچنین از اسبابی که منجر به آن میشود هشدار داده و فرموده است: «ای جمع مهاجرین! پنج آفت است که به خداوند پناه میبرم از آنکه به آن مبتلا شوید: فحشا در قومی آشکار نمیشود تا آنکه آن را علنی انجام دهند مگر آنکه طاعون و بیماریهایی در میان آنان شیوع مییابد که در گذشتگانشان نبوده است، و ترازو و پیمانه را کم نمیگیرند مگر آنکه با خشکسالی و گرانی و ستم حکام عذاب میبینند، و زکات اموالشان را نمیدهند مگر آنکه باران بر آنها باز داشته میشود و اگر حیوانات نبودند هرگز باران بر آنها نمیبارید، و پیمان خدا و و رسول را زیر پا نمیگذارند مگر آنکه خداوند دشمنی از غیر خودشان بر آنها مسلط میگرداند که برخی از آنچه دارند را از آنها بگیرد، و اگر حاکمانشان به کتاب خدا حکم نرانند و از آنچه خداوند نازل نموده هر چه را دوست داشنتد اجرا کنند، خداوند شدت و خشم آنها را میان خودشان قرار خواهد داد» [به روایت ابن ماجه و حاکم. حاکم آن را صحیح دانسته و ذهبی با وی موافقت نموده است].
آشکار شدن فحشا در میان مسلمانان و در رسانهها، و کمفروشی و فریب در معاملات و ندادن زکات و خیانت در امانت و زیر پا گذاشتن پیمانها و حاکم گردان هوای نفس و زیر پا نهادن شریعت اسباب مصیبتهای عمومی هستند که اگر بر قومی نازل شوند کسی از آن در امان نخواهد ماند.
از دیگر اسباب عذابهای عمومی آن چیزی است که مصطفی ـ صلی الله علیه وسلم ـ در این حدیث به آن اشاره نموده است، آنجا که میفرماید: «در این امت خسف (یعنی در زمین فرو رفتن) و مسخ (یعنی تغییر یافتن به جانواران) و سنگباران رخ خواهد داد» مردی از مسلمانان پرسید؟ ای رسول خدا! آن کی خواهد بود؟ فرمود: «هنگامی که زنان خواننده و آلات موسیقی آشکار شوند، و خمر نوشیده شود» [به روایت ترمذی].
ابن قیم ـ رحمه الله ـ میگوید: «مسخ ناگزیر در این امت رخ خواهد داد که در میان دو گروه خواهد بود: نخست، علمای بد که بر خدا و رسول وی دروغ میبندند، کسانی که دین خدا و شریعت او را تغییر دادهاند و خداوند نیز همانطور که دین او را دچار تغییر کردند چهرهی آنان را دچار تغییر خواهد کرد، و دوم، مجاهران، کسانی که فسق و فجور و گناه را علنی میکنند. و هر کس از آنان که در دنیا دچار مسخ نشود، در قبر یا در روز قیامت مسخ خواهد شد».
ای مومنان:
در یک جامعه همهی افراد مسئولیند و همه امر به پیشگیری از مصیبتهای همگانی شدهاند، هر کس بر حسب جایگاهی که دارد. خداوند عزوجل فرموده است:
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗۖ﴾ [الأنفال: ٢٥].
«از فتنهای كه تنها به ستمكاران شما نمیرسد بترسید».
ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ میگوید: «خداوند مومنان را چنین امر میکند که منکر را در میان خود به رسمیت نشناسند و آن را عادی ندانند که مبادا عذاب خداوند همهی آنان را در بر گیرد و صالحان نیز دچار همان چیزی شوند که دیگر مردم دچار آن شدهاند و همه یکجا هلاک شوند و در پایان همه براساس نیتهایشان مبعوث شوند».
بندگان خداوند:
دور ماندن از این مصیبتهای عمومی ممکن نیست مگر با دوری از اسباب آن، و ستمگری یکی از بزرگترین اسباب مجازاتهای عمومی است که به سبب آن امتهای گذشته و نسلهای پیشین هلاک شدند و به سبب آن است که حکومتها سقوط میکنند و شهرها نابود میشوند:
﴿وَتِلۡكَ ٱلۡقُرَىٰٓ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَعَلۡنَا لِمَهۡلِكِهِم مَّوۡعِدٗا ٥٩﴾ [الكهف: ٥٩].
«و [مردم] آن شهرها چون بيدادگری كردند هلاكشان كردیم و براى هلاكتشان موعدی مقرر داشتیم».
﴿وَكَمۡ قَصَمۡنَا مِن قَرۡيَةٖ كَانَتۡ ظَالِمَةٗ وَأَنشَأۡنَا بَعۡدَهَا قَوۡمًا ءَاخَرِينَ ١١﴾ [الأنبياء: ١١].
«و چه بسیار شهرها را كه [مردمش] ستمكار بودند در هم شكستیم و پس از آنها قومی ديگر پدید آوردیم».
خداوند عزوجل مهلت میدهد اما رها نمیکند. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «همانا خداوند به ستمگر مهلت میدهد اما همینکه وی را گرفتار سازد دیگر از دست وی رهایی نخواهد یافت» سپس این آیه را قرائت نموده که: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ ١٠٢﴾ [هود: ١٠٢]. «این گونه بود [به قهر] گرفتن پروردگارت وقتی شهرها را در حالی كه ستمگر بودند [به قهر] میگرفت آری [به قهر] گرفتن او دردناک و سخت است» [به روایت بخاری].
پس از ستم به بندگان خداوند و خوردن حق کارگران و ضعیفان و حقوق عمومی که زیان آن به بسیاری از مردم میرسد، برحذر باشید.
از دیگر انواع ستمگری ترک یاری مظلوم و دست کشیدن از کمک کردن به اوست، زیرا این باعث عقوبت خداوندی است. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «مردم اگر ستمگر را ببینند و او را از ستم کردن باز ندارند نزدیک است که خداوند همهی آنها را به عقوبت خود دچار سازد» [به روایت ترمذی. وی آن را حسن و صحیح دانسته است].
و شدیدترین ستمها ستمی است که باعث از بین رفتن دین یا جان یا آبرو یا مال شود.
ای مومنان:
امر به معروف و نهی از منکر جامعه را از عذاب خداوندی ایمن میسازد، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا مُصۡلِحُونَ ١١٧﴾ [هود: ١١٧].
«و پروردگار تو بر آن نیست که مردم شهرها را در حالی که مردم آن مصلحند هلاک سازد».
چه بزرگ است برکت مصلحان، و چه بد است رفتار مردم با آنان!
همچنین از جمله سنتهای خداوند در بندگانش ایت است که اگر منکری در میان آنها همه گیر شود و آن را تغییر ندهند، عقوبت خداوندی شامل همهی آنها خواهد شد و عذاب به همه خواهد رسید. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «خداوند عزوجل همهی مردم را با گناه برخی از آنها عذاب نمیدهد مگر آنکه مردم منکر را در میان خود ببینند و قادر به انکار آن باشند و آن را انکار نکنند که اگر اینگونه انجام دهند خداوند هم آن گروه اندک را عذاب خواهد کرد و هم عموم مردم را» [به روایت امام احمد. حافظ ابن حجر آن را حسن دانسته است].
همچنین از نعمان بن بشیر ـ رضی الله عنه ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت است که فرمود: «مثال کسی که حدود خداوند را رعایت میکند و کسی که آن را زیر پا میگذارد مانند گروهی است که برای نشستن در کشتی قرعهکشی نمودند، پس برخی در بالای آن سوار شدند و برخی پایین آن، آنانی که در پایین بودند مجبور بودند برای برداشتن آب بر کسانی که بالا هستند عبور کنند، پس با خود گفتند: کاش [برای برداشتن آب] سوراخی در قسمت خودمان ایجاد میکردیم و کسانی را که بالا هستند اذیت نمیکردیم. حال اگر آنانی که بالا هستند کاری به کار آنها نداشته باشند تا آنچه را میخواهند انجام دهند، همگی هلاک خواهند شد، و اگر از کار آنها جلوگیری کردند همگی نجات خواهند یافت» [به روایت بخاری].
و از زینب بنت جحش ـ رضی الله عنها ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که فرمود: «لا إله إلا الله، وای بر عرب از شری که نزدیک است. امروز از سد یاجوج و ماجوج به مانند این باز شده است» و انگشت ابهام و انگشت کنار آن را حلقه کرد. زینب میگوید: گفتم ای رسول خدا! آیا ما هلاک میشویم در حالی که صالحانی در میان ما هستند؟ فرمود: «آری اگر بدیها زیاد شود» [متفق علیه].
امام احمد و ترمذی از حذیفة بن یمان روایت کردهاند که رسول خداـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست؛ یا به معروف امر میکنید و از منکر باز میدارید، یا آنکه نزدیک است خداوند عذابی به سوی شما فرستد سپس او را دعا کنید و شما را استجابت نکند».
و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «قومی نیست که در میانشان گناه انجام میشد و آنان توانایی این را دارند که آن را تغییر دهند ولی دست به ایجاد تغییر نمیزنند مگر آنکه نزدیک است خداوند آنان را به عذابی همهگیر از سوی خود گرفتار سازد» [به روایت ابوداوود].
از جملهی اسباب عذاب عمومی، کفران نعمت است:
﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ ١١٢﴾ [النحل: ١١٢].
«و الله شهری را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان میرسید پس [ساكنانش] نعمتهای الله را ناسپاسی كردند و الله هم به سزاى آنچه انجام میدادند طعم گرسنگی و هراس را به [مردم] آن چشانید».
گرسنگی و ترس، شبحی است که همهی زندگان از آن در هراسند. خداوند در این آیه میفرماید: «پس به نعمتهای خداوند کفر ورزیدند» و نفرمود: به خود خداوند کفر ورزیدند؛ زیرا این کفران نعمت است که سبب گرسنگی و ترس، و سبب فتنهها و ناآرامیها است و همانا نعمت با شکر منعم است که پایدار میماند.
خداوند متعال عطا نمود و عطای کامل ارزانی داشت، و نعمت داد و افزون عطا نمود:
﴿وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ﴾ [إبراهيم: ٣٤].
«و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد، و اگر نعمت الله را شماره کنید نمیتوانید آن را به شمار آورید».
و خداوند متعال که قادر به همه چیز است چنین وعده و وعید داده است که:
﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡۖ وَلَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ ٧﴾ [إبراهيم: ٧].
«و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد اگر شکر نمودید بیتردید [نعمت] را برای شما افزون میکنم و اگر کفر ورزیدید همانا عذاب من شدید است».
از دیگر نمونههای کفران نعمت، اسراف و تبذیر و بیحرمتی به غذا و سرکشی و مباهات به چیزهایی است که مایهی جلب خشم خداوند است.
ای مسلمانان:
همچنین از اسباب جلب عذاب عمومی، غفلت و غرق شدن در لهو و بیهودگی است. در مسند از عقبة بن عامر ـ رضی الله عنه ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت شده است که فرمودند: «اگر دیدی خداوند به بندهای با وجود گناهانش چیزهای دوستداشتنی از دنیا را میدهد، بدان که این استدارج است» سپس رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ این آیه را تلاوت نمودند:
﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤﴾ [الأنعام: ٤٤].
«پس هنگامی که آنچه به آن پند داده شده بودند را فراموش کردند درهای همه چیز را بر آنها گشودیم تا آنکه به آنچه داده شده بودند شاد و مغرور گردیدند، به ناگاه [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند».
حسن بصری ـ رحمه الله ـ میگوید: «قسم به پروردگار کعبه که این قوم مورد مکر خداوندی قرار گرفتند؛ نخست حاجتشان به آنان داده شد، سپس به عذاب خداوند گرفتار شدند».
قتاده میگوید: «امر خداوند، آن قوم را غافلگیر کرد و خداوند هیچ قومی را به عذاب خود دچار نمیکند مگر هنگام مستی و غفلت و در اوج نعمت».
پس نسبت به خداوند فریب نخورید که جز فاسقان کسی فریفته نمیشود و از خوشگذرانی و دنیا پرستی و رقابت بر آن دوری کنید که آن همان دردی است که امتهای پیشین گرفتار آن شدند و همان چیزی است که پیامبر ما ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ امت خود را نسبت به آن هشدار داده و گفته است: «به خدا سوگند از فقر بر شما نمیترسم ولی از این میترسم که دنیا بر شما گشوده شود چنانکه بر کسانی که پیش از شما بودند گشوده شد و برای آن همانند شما با یکدیگر مسابقه دادند، و شما را همانطور که آنان را هلاک کرد، هلاک کند» [متفق علیه].
و در جای دیگری میفرماید: «از جمله چیزهایی که از آن بر شما میترسم این است که زیباییهای دنیا و زینت آن بر شما گشوده شود» [متفق علیه].
از دیگر اسباب عقوبتهای عمومی انتشار فحشا و زنا و اسباب فسق و فجوری است که به فحشا منجر میشود. خداوند عزوجل میفرماید:
﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِكَ قَرۡيَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِيرٗا ١٦﴾ [الإسراء: ١٦].
«هرگاه اراده نمودیم که شهری را هلاک سازیم، خوشگذرانهای آن را وادار نمودیم تا در آن به انحراف بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد و آن را یکسره نابود سازیم».
و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «فحشاء در میان قومی ٱشکار نمیشود به طوری که آن را علنی انجام دهند مگر آنکه طاعون و بیماریهایی منتشر میشود که در میان پیشینیان آنها سابقه نداشته است» [به روایت ابن ماجه و حاکم].
ای مومنان، امنیت خود را پاس بدارید و از خشم خداوند بترسید و از اسباب خشم او دوری کنید باشد که تقوای پیشه کنید.
خداوند برای من و شما در قرآن عظیم برکت دهد و با آیات و ذکر حکیم سود رساند. این سخن خویش را گفته و از خداوند بزرگ برای خود و شما آمرزش میخواهم...