دوم از مبطلات روزه:
فرو بردن و داخل کردن چیزی از مجرای پیش و پس انسان است به دلیل همان حدیث ابن عباس بکه گفت: به حقیقت هر چیزی که داخل بدن شود روزه راباطل میکند.
و از این حالت مستثنی است داخل شدن مگس بناگاه به گلوی انسان و داخل شدن گرد و غبار، مانند گرد آرد در حال غربال کردن یا دود بخار و گرد و غبار راه و امثال آن. ابن عباس بگفت: هر چیزی که خارج شود روزه را باطل نمیکند باستثنای بیرون آمدن خون حیض و زایمان و زادن بچه، و به عمد قی کردن، و استمناء و خروج آب منی در اثر آن، با استفاده از این حدیث. پس در قسم اول چون قصدی برای دخول آنها نیست برای روزه زیانی ندارند، و قسم دوم که بیرون میآیند همگی موجب ابطال روزه هستند، چون به صراحت در احادیث بدانها اشاره شده و از آنها نام برده شده، و اما فرو بردن چیزی در جلو و عقب یعنی مجاری معتاد، مبطل است.
و اما گر تزریق در رگ و عضله باشد در آن اختلاف است، برخی گفتهاند: روزه با این گونه تزریق باطل نمیشود. و برخی گفتهاند: این گونه تزریق مبطل روزه است. و کسانی که آن را مبطل دانستهاند به ظاهر حدیث فوق استدلال کردهاند که هر چه داخل بدن شود مفطر است.
«الفِطرُ مِمّا دَخَلَ وَلَیسَ مِمَّا خَرَجَ».
«روزه به چیزی باطل میشود که داخل گردد نه به چیزی که بیرون آید».
سوم از مبطلات روزه: قی عمدی است که دلیل آن گذشت.
چهارم: جماع عمدی و مقاربت جنسی است که دلیل آن میآید.
پنجم: انزال آب منی با مباشرت و از روی اختیار، مانند انزال منی به دست خودش یا دست زنش یا دست کنیزش... چون مقصود اصلی از جماع همان انزال است پس هرگاه جماع حرام و بدون انزال مبطل روزه باشد پس انزال به هر صورت باشد مبطل روزه است، لیکن اگر در اثر احتلام یا تفکر انزال صورت گیرد مبطل روزه نیست.
ششم وهفتم: قاعدگی و زایمان میباشد، چون صحت روزه گرفتم متوقف است بر نبودن آنها پس اگر یکی از آنها در طی مدت روزه حادث باشد و ظاهر گردید روزه باطل میشود، چون عایشه لگفت: «در زمان پیامبر جهرگاه قاعده میشدیم سپس از قاعدگی پاک میگشتیم به ما دستور داده میشد که روزه خود را قضا کنیم و به قضای نماز دستور داده نمیشدیم» چنانچه با وجود حیض روزه درست میبود به قضای آن دستور داده نمیشد. و اما به آن جهت به قضای نماز امر نکرد چون قضای نماز هر ماه مشقت دارد لذا به آن امر نکرد و تخفیف به حال آنان قایل شد.
هشتم: دیوانه شدن، چون پیامبر جگفته است: «از دیوانه قلم تکلیف برداشته شده است».
نهم: مرتد شدن و از دین اسلام برگشتن است، یعنی قطع پیوند اسلام با سخن فتن یا به وسیله کار و فعلی یا به وسیله پیدا کردن عقیدهای چون خداوند فرموده است:
﴿وَمَن يَرۡتَدِدۡ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَيَمُتۡ وَهُوَ كَافِرٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ﴾[البقرة: ۲۱۷].
«هرکس از شما از دین (اسلام) برگردد (و پیوند دینی را بگسلد) و به کافری بمیرد تمام اعمال و کردارش در دنیا و آخرت باطل میشود».
و همچنین خداوند میفرماید: ﴿لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾[الزمر: ۶۵].
«اگر به خداوند شرک بورزی تمام اعمالت باطل میگردد».
و همه انواع کفر یکی هستند و دارای یک حکمند.
دهم: بیهوش شدن که اگر درتمام روز ادامه داشته باشد و یک لحظه به هوش نیاید روزهاش باطل میشود، و اگر تمام روز بیهوشی ادامه نداشته باشد روزهاش صحیح است، برخلاف به خواب رفتن که اگر در تمام روز این به خواب رفتگی ادامه داشته باشد روزه صحیح است، چون اهلیت و شایستگی تکلیف دارد ولی در بیهوشی اهلیت و شایستگی تکلیف باقی نیست.