هرگاه دو نفر یک چیز را ادعا کردند
هرگاه دو مدعی چیزی را ادعا کردند و بینهای در میان نبود، اگر آن چیز در دست یکی از آن دو بود قول او با سوگند قبول است. چون اشعث بن قیس گفت: بین من و مردی از یهود زمینی مشترک بود و یهودی آن را انکار کرد و او را به حضور پیامبر جبردم که گفت: آیا توبینهای داری؟ گفتم: نخیر. پس به آن یهودی گفت: تو سوگند بخور. گفتم: ای رسول الله، پس او سوگند میخورد و مال مرا برای خود میبرد که خداوند نازل کرد:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا﴾[آل عمران: ۷۷].
«همانا کسانی که عهد خداوندی و قسمهایشان را به بهای اندکی از مال دنیا مبادله میکنند (آنانند بهرهای ندارند)». (به روایت ابوداود و مسلم نیز مانند آن را تخریج و بخاری کامل تر از آن را نقل کرده است).
و اگر چیزی که مورد ادعا است در دست هر دوباشد یا در دست هیچ کدام نباشد هر دو سوگند داده میشوند، و آن چیز بین هر دو مشترک خواهد بود چون پیامبر جبه آن حکم کرده است. و اگر دو نفر مدعیی مالکیت چهارپایی شدند و یکی از آن دو بر آن باری نهاده باشد، سخن صاحب بار قبول است چون تنها او از آن چهارپا انتفاع میبرد، و اگر سه نفر مدعی چهارپایی شدند که یکی آن را میراند و دیگری افسار آن را در دست داشت و سومی برآن سوار بود، اگر سوار سوگند بخورد سخن او قبول است، چون انتفاع در حق او موجود است. و اگر دو نفر در چهارپائی نزاع کنند که در اصطبل یکی از آنها باشد و هر دو بر آن دسترسی داشته باشند آن چهارپا مال هر دو است مشروط بر آن که در اصطبل چهارپایانی دیگر که متعلق به صاحب اصطبل نبوده، موجود باشد، وإلا متعلق به صاحب اصطبل است یعنی اگر چهارپایان غیر مالک در آنجا نباشند مال صاحب اصطبل میگردد. و اگر دو نفر در چیزی نزاع کنند که در ظرفی باشد و یکی دست بر آن چیز و دیگری دست بر ظرف داشته باشد، هر یک چیزی به وی تعلق میگیرد که در دستش میباشد چون هر دو از هم جدا میباشند.