فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

حکم جماع در روز رمضان

حکم جماع در روز رمضان

هرکس در روز رمضان مرتکب جماع شود کفاره بزرگ (آزادی برده‌ای مؤمن) بر او واجب می‌شود. اگر برده‌ای نیافت باید دو ماه پشت سر هم و بدون فاصله و پی در پی روزه بگیرد، واگر نتوانست دو ماه پی در پی روزه بگیرد باید شصت نفر بینوا و مسکین را اطعام کند. پس این کفاره به ترتیب فوق بر کسی واجب است که روزه‌اش را در ماه رمضان از روی قصد و عمد به علت جماع فاسد گرداند، طبیعتا چنین کسی با انجام مقاربت جنسی گناهنکار است. پس اگر کسی از روی سهو این کار را مرتکب بشود بر او کفاره واجب نیست و گناهکار نیز محسوب نمی‌شود.

چون پیامبر جگفته است: «از امت من خطا و نسیان برداشته شده و مکلف نیستند در آن حال» این کفاره بر زن نیز واجب نیست، چون به مجرد دخول قسمتی از سر آلت مرد (حشفه) در آلت او روزه‌اش باطل می‌شود. و بر مسافر هم اگر به نیت رخصت جماع کند چون افطار برایش مباح است کفاره واجب نیست بنابر قول صحیح، چون مسافر بودنش ایجاد شبهه می‌کند و کفاره را دفع می‌نماید، و اگر کسی گمان نمود که هنوز شب باقی است و به جماع اقدام کرد و بعد معلوم شد که روز است نیز بر او کفاره واجب نیست، چون به وسیله آن گناهکار نمی‌شود. بنابراین وقتی کفاره بزرگ واجب می‌شود که تمام این قیود موجود باشد.

و دلیل آن روایتی است از شیخین: «گویند: مردی به حضور پیامبر جآمد و گفت: هلاک شدم. گفت: چه چیز تو را هلاک کرد؟ گفت: در ماه رمضان با زن خود جماع کرده‌ام. گفت: آیا آن قدر داری که با آن برده‌ای آزاد کنی؟ گفت: نخیر. پس گفت: آیا میتوانی دو ماه پی در پی روزه بگیری؟ گفت: نخیر. پس گفت: آیا آن قدر داری که شصت نفر مسکین را طعام کنی؟ گفت: نخیر. سپس نشست که در آن وقت کیسه‌ای را خدمت پیامبر جآوردند و در آن خرما بود. پس گفت: این خرما را جهت کفاره آن صدقه بده. گفت: آیا کسی هست که از ما فقیرتر باشد تا به وی بدهم؟ کسی را سراغ ندارم که از ما به آن نیازمندتر باشد. پس پیامبر جآن قدر خندید که دندانهایش پدیدار شد سپس گفت: «برو آن را به خانواده‌ات بده». و در روایت بخاری آمده است: «پس بنده‌ای آزاد کرد» و در روایت ابی داود آمده است: «پس کیسه ای پیش پیامبر جآوردند که مقدار پانزده صاع خرما در آن بود».

مراعات ترتیب در کفاره جماع روز رمضان همان گونه که در حدیث گذشت واجب است که اول آزادی برده باشد، اگر ممکن نشد روزه دو ماه، اگر ممکن نشد اطعام شصت نفر مسکین است، چنانچه آن هم ممکن نشد کفاره در ذمه‌اش می‌ماند تا زمانی که به یکی از آن‌ها قادر گردد.

از ظاهر حدیث پیدا است فقیری که کفاره بر وی لازم و واجب شده است، می‌تواند آن را به خانواده محتاج خود بدهد، چون پیامبر جگفت: «برو آن را به خانواده‌ات بده که بخورند». ولی صحیح آن است که این هم مانند زکات و دیگر کفارات جایز نباشد و در ارتباط با ظاهر حدیث هم از چند جهت پاسخ گفته‌اند:

۱- در حدیث چیزی نیست که دلالت بر تملیک فقیر داشته باشد، چون او هیچ چیز نداشت بلکه می‌خواست که چیزی به ملکیت وی درآید تا کفاره‌اش را بدهد، اما چون از تنگدستی خود خبر داد پیامبر جآن خرما را به عنوان صدقه و احسان به وی داد و کفاره در ذمه‌اش مستقر گردید تا زمانی که فراخ دست شود.

۲- احتمال دارد که پیامبر جآن را به ملکیت وی درآورده باشد و به وی دستور داد که آن را برای کفاره‌اش صدقه بدهد، اما چون آن شخص از حال خود خبر داد به وی اجازه داد تا آن را به خانواده‌اش بخوراند چون کفارت وقتی است که انسان کفایت پرداخت آن را داشته باشد و خود محتاج به آن نباشد و حال آن که او محتاج بود.

۳- احتمال دارد که پیامبر جکفاره‌اش را داده باشد و به وی اجازه داده باشد که آن را برای خانواده‌اش خرج و صرف کند، وفایده خبر آن است که غیر شخص هم می‌تواند با اجازه او کفاره‌اش را بپذیرد و بپردازد، و کسی که محتاج است با اجازه بخشنده کفاره می‌تواند آن را برای خانواده‌اش صرف کند. و این جوابها را امام شافعی در «الأم» ذکر کرده است.