فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

صفت شاهد و گواه

صفت شاهد و گواه

از جمله مسلمان بودن است، پس گواهی کافر چه ذمی یا حربی باشد قبول نیست. خواه بر مسلمان گواهی دهد یا بر کافر چون پیامبر جگفت:

«لَا تُقبَلُ شَهادَةُ أَهلِ دِینٍ عَلی غَیرِ دِینِ أَهْلِهِم إِلاّ الْمُسلِموُنَ فَإِنَّهُم عُدُولٌ عَلی أَنْفُسِهِم وَعَلی غَیرِهِم»«گواهی دادن اهل دین بر غیر اهل دین خود قبول نیست مگر مسلمانان که آنان عادلند بر خود و بر غیر خود».

(عبدالرزاق آن را از نظر معنایی مرسل روایت کرده است. و بیهقی به صورت ضعیف آن را روایت کرده است). چون شهادت نفوذ قول و اجرای آن بر غیر است و به منزله ولایت است و کافر شایسته ولایت نیست.

و از جمله: بلوغ و عقل است، پس شهادت کودک اگرچه نزدیک بلوغ باشد و شهادت دیوانه قبول نیست زیرا وقتی که اقرار و سخن کودک و دیوانه در حق خودشان قبول نباشد در حق غیر خودشان به طریق اولی قبول نیست. و به دلیل کلام خداوند که می‌فرماید:

﴿وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِيدَيۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ فَإِن لَّمۡ يَكُونَا رَجُلَيۡنِ فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ[البقرة: ۲۸۲].

«از دو نفر از مردان خودتان گواهی طلبید و اگر دو مرد نبود از یک مرد و دو زن از دیگر گواهانی کهبه گواهی آنان) راضی می‌شوید».

بدیهی است که کودک مرد نیست و کودک و دیوانه از جمله کسانی نیستند که برای گواهی دادن مورد رضایت باشند.

و از جمله: آزادی است، پس گواهی عبد چه بنده صرف باشد و چه مدبر و چه مکاتب یا مادر فرزند باشد پذیرفته نمی‌شود. چون خداوند می‌فرماید:

﴿وَأَشۡهِدُواْ ذَوَيۡ عَدۡلٖ مِّنكُمۡ[الطلاق: ۲].

«دو نفر عادل از خودتان را به گواهی بگیرید».

که خطاب به آزادگان است و این که گفته است: از خودتان باشد، مقصود خروج کافران از شمول عام، نیست زیرا با قید عدالت، کافران خارج می‌شوند و شامل آنان نمی‌گردد. پس «منکم» برای اخراج بندگان از شمول آن است. و به علاوه شهادت، نفوذ قول بر غیر است و به منزله ولایت است و عبد شایسته ولایت بر غیر نیست.

و از جمله: عدالت، چون خداوند می‌فرماید: «دو نفر عادل از خودتان آزادگان مسلمان به گواهی بگیرید» و پیامبر جگفته است:

«لَا تُقْبَلُ شَهادَةُ خائِنٍ وَلَا خائِنَةٍ وَلَا زانٍ وَلَا زانِیَةٍ». «گواهی دادن مرد خائن و زن خائن و مرد زناکار و زن زناکار قبول نیست».

و عدالت شرایطی دارد:

از جمله: باید از گناهان کبیره و زشت دوری کند بر گناهان صغیره و کوچک اصرار وادامه نداشته باشد، و مراد از اصرار بر صغایر دوام داشتن بر ارتکاب گناهان صغیره است. پس اگر بیشتر و اغلب در طاعت باشد گواهی چنین کسی قبول است، و اگر بیشتر و اغلب در معصیت باشد گواهی او پذیرفته نمی‌شود، و مقصود از گناهان کبیره و زشت، یا گناهانی است که موجب حدّ شرعی می‌شوند مانند زنا و می‌خوارگی و دزدی، یا گناهانی که تهدید شدید نسبت به مرتکب آن آمده باشد مانند غیبت و سخن چینی و قذف. و گناه صغیره آن است که گناهش اندک باشد مانند یک بار نگاه و دست زدن و...

و از جمله: داشتن عقیده درست است، پس شهادت اهل بدعت و اهواء که با بدعتشان کافر می‌گردند قبول نیست و اگر بدعت به گونه‌ای نباشد که کافر شوند شهادتشان قبول است.

و از جمله: باید به هنگام خشم و غضب خویشتن دار باشد و کسی که به هنگام خشم و غضب خویشتن دار نیست و خود را کنترل نمی‌کند ممکن است که خشم و غضبش او را به سوی قول ناحق سوق دهد پس گواهی چنین شخصی مورد قبول نیست.

و از جمله: باید حفظ آبرو و شخصیت و مردانگی خود را بنماید. پس کسی که چنین نباشد گواهی او مورد قبول نیست، مانند رقاص و طب زن و کسانی که زباله‌ها را می‌کاوند و کسانی که در حلقه‌های ذکر، با رقصیدن و حرکات سر و اندام‌ها تظاهر به وجد کرده و چون دیوانگان رفتار می‌کنند و امثال اینگونه اشخاص که کرامت و آبرو و شخصیت خود را از دست داده‌اند، و کسی که چنین باشد محققا عقلش مختل است و حیا و شرمش اندک می‌باشد، و کسی که حیا و شرم نداشته باشد در او خیر و نیکی نیست و قولش درباره غیر موثق نمی‌باشد.