حکم اسیران کافر
اسیران کافر دو نوع میباشند:
اول: نوعی که به محض اسیر شدن، بنده و برده میشوند و آزادی خود را از دست میدهند که زنان و کودکانند.
دوم: نوعی که با اسارت، بنده و برده نمیگردند که مردان بالغ میباشند. اما نوع اول کشتن آنان حرام است و همچنین کشتن دیوانگان نیز حرام است مگر اینکه این نوع خود جنگ کنند، چون پیامبر جاز کشتن آنها نهی کرده است. از ابن عمر بآمده است که پیامبر ج«در یکی از جنگهایش زنی را یافت که کشته شده بود چون او را دید منکر کشتن زنان و کودکان شد» به روایت شیخین. پس هرگاه کودکی یا زنی اسیر شد نام بندگی و عبد بر آن مینشیند و عبد و کنیزند. چون پیامبر جاسیران را همانند مال غنیمت تقسیم میکرد و دیوانه نیز حکم کودک را دارد. کنیز بودن زنان وقتی است که اهل کتاب باشند، پس اگر زنان اسیر، اهل کتاب نباشند مانند دهریون و بت پرستان اگر از قبول اسلام خودداری کنند به نظر امام شافعی باید کشته شوند.
و اما نوع دوم از اسیران که مردان بالغ هستند، امام مسلمین نسبت به آنان بین چهار چیز مخیر است که هر کدام را خواست انتخاب کند:
آنان را بکشد یا به صورت برده درآورد یا برآنان منت گزارد و آزادشان کند یا آنان را با مال یا مردان معاوضه کند. هرکدام را که مصلحت تشخیص دهد انجام میدهد. و دلیل جواز قتل و کشتن مردان اسیر اگر آن را مصلحت بداند قول خدای تعالی است که میگوید:
«پس بکشید مشرکان را...» و پیامبر جعقبه بن أبی معیط و نضر بن الحارث را به سختترین شیوه کشت و آنان را زندانی کرد تا آن که مردند، و این واقعه در جنگ بدر پیش آمد. و دلیل این که میتوان آنان را برده و بنده ساخت، آن است که پیامبر جبنی قریظه و بنی المصطلق و هوازان را بنده و برده ساخت. و دلیل جواز منت نهادن و آزاد کردن، قول خدای است که میگوید:
﴿فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً﴾[محمد: ۴].
«یا بعداً (که جنگ پایان یافت برآنان) منت نهید (و آزادشان کنید) یا بهای آنان (را در برابر آزادی بگیرید)».
و پیامبر جدر روز جنگ بدر بر أبی العاص بن الربیع منت نهاد و بر أبوعزّه جمحی نیز منت نهاد. و مسلمانان ثمامه بن أثال را اسیر کردند و او را به ستونی از ستونهای مسجد بستند که پیامبر جاو را آزاد ساخت. و دلیل جواز فدیه گرفتن و آزادی اسیر در برابر عوض همان قول خدای است: «بعد از اتمام جنگ یا منت بر اسیر نهید و آزادش کنید و یا در برابر آزادی وی فدیه بگیرید» و پیامبر جدر برابر آزادی اسیران بدر فدیه گرفت و در برابر مال آنان را آزاد کرد.
و اگر اسیر بنده باشد در رابطه با او نمیتوان میان چهار حکم مخیّر بود، بلکه به طور یقین و معین باید او را بنده ساخت. و هرکس پیش از اسارت و دست یافتن بر وی مسلمان شود خون و مالش محفوظ است و کسی حق تعرض به او را ندارد. چون پیامبر گفته است: «به من دستور داده شده است که با مردمان کافر بجنگم تا این که کلمه توحید را بگویند پس هرگاه آن را گفتند به راستی خون و مال خود را حفظ کرده اند». به روایت شیخین. و چنین کسی که اسلام آورد فرزندان کوچکش را نیز از اسارت و بردگی حفظ میکند و به تبعیت پدرشان به اسلام آوردن آنان حکم میشود و مسلمان تلقی میشوند. و بنا به قول صحیح مسلمان شدن پدر بزرگ نیز موجب حفظ فرزندان کوچک پسرش میشود. و دیوانگان نیز حکم بچهها و کودکان را دارند. و همچنین اگر زن هم پیش از دست یافتن بر وی مسلمان شود نفس خود و کودکان خردسال خود را حفظ میکند و همچنین مالش را، اما در مورد فرزندان بزرگسال اسلام آوردن پدر و مادر موجب حفظ آنان نمیشود، چون اسلام آوردن آنان از اسلام آوردن والدین مستقل است.