فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

فروض و سهام مقدر و معین در کتاب خدا

فروض و سهام مقدر و معین در کتاب خدا

سهام و فروض معین و مقدر در کتاب خداوند شش می‌باشند:

نصف و ربع و ثمن و ثلثان و ثلث و سدس و صاحبان این فروض و سهام اصنافی هستند از جمله کسانی که نصف و یک دوم می‌برند پنج کسند:

اول: دختر که هرگاه تنها باشد، خداوند می‌گوید:

﴿وَإِن كَانَتۡ وَٰحِدَةٗ فَلَهَا ٱلنِّصۡفُ[النساء: ۱۱].

«اگر تنها یک دختر باشد نصف (ترکه میت) را می‌برد».

دوم: دختر پسر، وقتی که دختر صلبی میت نباشد به اجماع علما نصف ترکه را می‌برد.

سوم: خواهر پدر و مادری، هرگاه تنها باشد نصف ترکه میت را می‌برد. چون خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَهُۥٓ أُخۡتٞ فَلَهَا نِصۡفُ مَا تَرَكَۚ[النساء: ۱۷۶].

«و اگر خواهری داشته باشد نصف ترکه را می‌برد».

چهارم: شوهر نیز از همسرش که فوت کرده است، اگر فرزندی نداشته باشد نصف ترکه را می‌برد چون خداوند می‌فرماید:

﴿۞وَلَكُمۡ نِصۡفُ مَا تَرَكَ أَزۡوَٰجُكُمۡ إِن لَّمۡ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٞ[النساء: ۱۲].

«اگر همسرانتان فرزند نداشته باشند، نصف ترکه آنان مال شما است».

پنجم: خواهر پدری، وقتی که خواهر پدر و مادری نداشته باشد، به دلیل ظاهر آیه. پس برابر نص اگر فرزند نداشته باشد چنین است، و فرزند پسر نیز اگر اسم ولد و فرزند بر آن اطلاق شود نص شامل آن هم می‌شود، و دلیل شمول بر آن قرآن است که می‌فرماید: «ای فرزند آدم» و همچنین فرمایش پیامبرجکه می‌فرماید: «من فرزند عبدالمطلب می‌باشم». و اگر مندرج در نص هم نباشد فرزند پسر، به منزله خود پسر است چون در ارث و تعصیب بر آن اجماع منعقد است.

و از جمله آن‌ها کسانی هستند که یک چهارم ترکه میت ارث می‌برند و آنان دو کسند:

اول: شوهر با وجود فرزند و فرزند پسر میت.

دوم: همسر و پسران، وقتی که میت فرزند و فرزند پسر نداشته باشد، و دلیل هر دو، قول خدا است:

﴿فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٞ فَلَكُمُ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَكۡنَۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصِينَ بِهَآ أَوۡ دَيۡنٖۚ وَلَهُنَّ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَكۡتُمۡ إِن لَّمۡ يَكُن لَّكُمۡ وَلَدٞ[النساء: ۱۲].

«اگر همسران مرده شما فرزند داشته باشند شما یک چهارم از ترکه آنان (ارث) می‌برید بعد از انجام وصیتی که کرده‌اند یا بعد از پرداخت دینی که بر ذمه آن‌ها است، و اگر شما مردید و فرزندی نداشتید همسرانتان از شما یک چهارم (ارث) می‌برند».

و از جمله: کسانی هستند که یک هشتم ارث می‌برند. این یک هشتم سهم و فرض همسر و همسران است با وجود بودن فرزند میت، یا وجود فرزند پسر میت. و دلیل آن قول خدا است:

﴿فَإِن كَانَ لَكُمۡ وَلَدٞ فَلَهُنَّ ٱلثُّمُنُ مِمَّا تَرَكۡتُم[النساء: ۱۲].

«اگر (شما فوت کردید و) فرزندی داشتید همسران شما یک هشتم ارث از شما می‌برند». و اجماع بر این منعقد است.

و از جمله: کسانی که دو سوم ارث می‌برند و این دو سوم سهم و فرض چهارکس است: دو دختر میت، و دو دختر پسر میت، و دو خواهر پدر و مادری میت و دوخواهر پدری میت.

و اما دو دختر به دلیل قول خدای تعالی:

﴿فَإِن كُنَّ نِسَآءٗ فَوۡقَ ٱثۡنَتَيۡنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ[النساء: ۱۱].

«اگر وارثان زن دو کس و بالاتر از دو کس بودند آنان دو سوم ماترک (میت ارث می‌برند)». و گاهی گفته می‌شود: ظاهر آیه دلیل است برای بیشتر از دو زن، پس چرا آن را؟ و آن سبب، آن است که زنی از انصار نزد پیامبر جآمد و دو دختر همراه داشت و گفت: ای رسول خدای، این‌ها دختران سعد بن ربیع می‌باشند که پدرشان در جنگ احد همراه شما بود و شهید شد، و عمویشان مال پدرشان را نزد خود نگه داشته و برای خود برده است و این دو دختر شوهر نکرده‌اند (و کسی طالب همسری آن‌ها نیست) و مالی هم ندارند. پیامبر جگفت: «خداوند در این مورد حکم می‌کند». و این آیه به دنبال آن نازل شد که پیامبر جآن زن و همچنین عموی دختران را فرا خواند و گفت: «به دختران دو سوم مال پدرشان، و به مادر دختران یک هشتم ارث بده و باقی مانده آن را خودت بردار». برخی گفته‌اند: کلمه «فوق» در آیه زاید است همان گونه که خداوند می‌فرماید:

﴿فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ[الأنفال: ۱۲].

«از بالای گردنها بزنید».

و برخی گفته ا ند: یعنی دو و بیشتر. و باز هم دلیل آورده‌اند که پیوند خواهران به میت ضعیف تر است از پیوند دختران به میت، و حال آن که سهم دو خواهر دو سوم قرار داده شده است پس سهم دختران به طریق اولی آن است. و دو دختر پسر میت، به دلیل این که آن‌ها به منزله دو دختر میت می‌باشند وقتی که تنها وارث باشند. و اما دو خواهر پدر و مادری یا پدری و بیشتر از دو تا، به دلیل قول خدای:

﴿فَإِن كَانَتَا ٱثۡنَتَيۡنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ[النساء: ۱۷۶].

«اگر وارثان زن دو کس بودند آنان دو سوم ماترک ارث می‌برند».

جابر سگوید: «بیمار بودم و هفت خواهر داشتم پیامبر جبر من وارد شد (به عیادت من آمد) گفتم: ای رسول خدا، مال را چه کار کنم و حال آن که جز کلاله [۱۵]کسی از من ارث نمی‌برد؟» پیامبر جبیرون رفت سپس برگشت و گفت: «همانا خدای بزرگ درباره خواهران تو چیزی نازل کرده و حال آنان را بیان داشته، و دو سوم ترکه شما را ارث برایشان قرار داده است».

و جابر سگفت: «درباره من آیه کلاله نازل شد» پس این مطلب روشن شد که در آیه دو نفر مراد است».

و از جمله کسانی هستند که یک سوم ارث می‌برند، و این سهم و فرض دو کس است: سهم مادر، وقتی که ار ارث حجب و منع نشود. و سهم دو نفر یا بیشتر از برادران و خواهران مادری، که مذکر و مؤنث آنان با هم مساوی می‌باشند.

و اما برای مادر، وقتی است که میت، فرزند و فرزند پسر (نوه از پسرش) و دو نفر یا بیشتر از برادران و خواهران پدر مادری یا پدری یا مادری نداشته باشد. چون خداوند می‌گوید:

﴿فَإِن لَّمۡ يَكُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن كَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ[النساء: ۱۱]. «اگر میت فرزند نداشت و پدر و مادر از او ارث می‌بردند و وارث او پدر و مادر بودند مادرش یک سوم از آن ارث می‌برد و اگر برادرانی داشت مادرش یک ششم ارث می‌برد». و قبلا گفته شد: که فرزند پسر (نوه از پسر) چون خود پسر است و به این جهت به دو برادر اکتفا کردیم با وجود این که در آیه «إخوة» به صیغه جمع آورده شده است که می‌فرماید: «اگر مرده برادرانی داشت ...» چون جمع گاهی بر دو نیز اطلاق می‌شود. و ابن عباسباز ابن عفان سپرسید: چگونه با وجود دو برادر سهم مادر را یک ششم قرار می‌دهی و حال آن که دو برادر إخوة نیستند یعنی جمع نیستند؟ عثمانسگفت: من نمی‌توانم چیزی را که پیش از من بوده و در شهرها جریان داشته و مردم بر مبنای آن از هم ارث برده‌اند رد کنم و نپذیرم. و اشاره کرد به آن که مردم در آن اجماع داشته‌اند پیش از آن که ابن عباس مخالفت را ظاهر کند.

باید دانست که مادر یک سوم باقی مانده از سهم شوهر و همسر را در دو صورت ارث می‌گیرد:

صورت اول: شوهر با وجود پدر و مادر میت، که شوهر نصف ترکه و مادر یک سوم باقی را که یک ششم است می‌گیرد، و دو سوم باقی مانده که دو ششم می‌شود از آن پدر است.

صورت دوم: همسر با وجود پدر و مادر میت، که همسر یک چهارم و مادر یک سوم باقی مانده را که یک چهارم است می‌برد، و پدر باقی مانده را که نصف و دو چهارم است می‌گیرد. و ابن سریج می‌گوید: بنا به ظاهر آیه در هر دو صورت یک سوم کل ترکه را مادر می‌برد.

و اما این که یک سوم سهم و فرض، دو نفر یا بیشتر از برادران و خواهران از فرزندان مادر است به دلیل قول خدای است که می‌فرماید:

﴿فَإِن كَانُوٓاْ أَكۡثَرَ مِن ذَٰلِكَ فَهُمۡ شُرَكَآءُ فِي ٱلثُّلُثِ[النساء: ۱۲].

«اگر بیشتر از آن بودند همگی با هم در یک سوم شریک هستند».

و این آیه درباره فرزند مادر نازل شده است.

و از جمله کسانی هستند که یک ششم ارث می‌برند، و این یک ششم سهم و فرض هفت کس است.

اول: سهم مادر همراه با فرزند میت، یا همراه با فرزند پسر میت یا همراه با دو نفر یا بیشتر از برادران و خواهران میت به دلیل قول خدای: «پدر و مادر میت از او یک ششم ارث می‌برند اگر میت فرزندی داشت» (نساء: آیه ۱۱). و باز هم می‌فرماید: «اگر میت برادرانی داشت مادرش یک ششم ارث یم برد» (نساء: آیه ۱۲). و قبلا گفته شد که: فرزند پسر به منزله پسر است. و درباره لفظ إخوة به صورت جمع جواب داده شد که دو نفر را هم در بر می‌گیرد.

دوم: سهم یک ششم از آن جدّه نیز هست هنگامی که مادر میت با وی نباشد خواه این جدّه، مادر مادر میت باشد یا مادر پدر میت اگرچه بالاتر برود. چون قبیصه بن ذویب گفت: جدّه‌ای (مادر بزرگی) به نزد ابوبکر سآمد و از سهم خود در میراث سوال کرد. ابوبکر سگفت: «من در کتاب خدای تعالی سهم الإرث تو را نمی‌بینم و در سنت رسول الله جنیز چیزی درباره آن سراغ ندارم پس فعلا برگرد تا درباره سهم الإرث تو از مردم سوال کنم». ابوبکر سدر این باره از مردم نظر خواست که مغیره بن شعبه سگفت: «من اطلاع دارم و حاضر بودم که پیامبر جبه مادر بزرگ نیز یک ششم ترکه میت را داد». ابوبکر گفت: آیا کس دیگری هست که این را دیده باشد؟ محمد بن مسلمه برخاست و همان سخن مغیره را تصدیق کرد، و سرانجام ابوبکر سیک ششم سهم الإرث را به وی داد. و در زمان عمر بن خطاب سنیز مادر بزرگی نزد وی آمد که از سهم الإرث خود سوال کرد، و عمر بن خطاب سبه وی گفت: سهم ارث تو در کتاب خدا نیامده است و آنچه تا به حال حکم شده است برای غیر تو است، و من هم نمی‌توانم که بر سهام فرایض چیزی بیفزایم و برو تو نیز یک شش سهم ارث خودت را بگیر، و اگر با هم دو نفر جمع شدید این یک ششم بین شما دو نفر مشترک باشد و هر یک از شما دو تا مادر بزرگ تنها باشد یک ششم تنها مال او است.

و از زید سروایت شده است که پیامبر جسهم مادر بزرگ (جدّه) را یک ششم ارث قرار داد. اگر با وی مادر میت نباشد و هرگاه دو مادر بزرگ با هم جمع شوند و در یک سطح باشند به دلیل همان اثری که نقل شد، یک ششم میان آن‌ها مشترک است.

و اگر یکی از این دو مادر بزرگ (جدّه) به میت نزدیکتر بود از نظر خویشاوندی از آن دیگری، اگر این خویشاوندی از جهت مادر میت بود و نسبت به وی بود، مانند مادر مادر میت، مادر بزرگ دورتر را از جهت پدر از دو جهت ساقط می‌کند، مثل این که مادر مادر مادر میت با مادر پدر پدر میت با هم جمع شوند (که اولی دومی را ساقط می‌کند) چون مادربزرگ مادر میت، به سبب مادر میت به میت نزدیک می‌شود و نزدیکتر دورتر را ساقط می‌کند. و خویشاوندی نزدیکتر از جهت پدر میت، مانند مادر پدر میت و مادر پدرمادر میت که اولی دومی را ساقط نمی‌کند [۱۶]بلکه هر دو در یک ششم شریک می‌باشند. چون پدر، مادر بزرگ از جهت مادر را حجب نمی‌کند و این که مادر بزرگ پدری که از طریق پدر به میت نسبت خویشاوندی پیدا می‌کند که مادر بزرگ مادری را ساقط و حجب نکند، شایسته تر است.

سوم: سهم یک ششم از آن دختر پسر میت با دختر صلبی میت است، و دلیل آن آنست که از ابوموسی اشعری درباره سهم ارث دختر میت با دختر پسر میت و خواهرش پرسیدند که گفت: «دختر میت نصف و خواهرش هم نصف آن را می‌برند و برو به نزد ابن مسعود س و از او سوال کن» به نزدیک ابن مسعود سرفت و از او سوال کرد و جواب شنید و گفت: من گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نیستم. چون عبدالله بن مسعود سجواب داد که من بدان گونه در آن حکم می‌کنم که پیامبر جدر آن حکم کرده است: دختر میت نصف ترکه و دختر پسر میت یک ششم ترکه را می‌برد و باقی مانده از آن خواهرش می‌باشد.

ما به نزدیک ابوموسی برگشتیم و قول ابن مسعود سرا به وی خبر دادیم که گفت: «تا زمانی که این عال بزرگ امت در میان شما باشد از من سوال و پرسش مکنید» و اگر دختران پسر میت از یکی بیشتر باشند همگی به طور برابر در سهم یک ششم شریک می‌باشند، و اگر دختران صلبی میت دو سوم ترکه میت را تکمیل کنند چیزی به دختران پسر میت نمی‌رسد، (و لیکن وصیت به نفع آنان واجب است همان گونه که بعدا بیان می‌شود).

چهارم سهم یک ششم از آن خواهران پدری است با وجود خواهر پدر مادری، چون خواهران از نظر درجه مساوی هستند ولی قرابت خواهر پدر مادری برتر است. پس خواهر پدری یا خواهر پدر مادری مانند دختر پسر است با دختر میت، و یک خواهر پدری و خواهران پدری در سهم یک ششم برابرند مانند دختران پسر میت که در سهم یک ششم برابر بودند.

پنجم: سهم یک ششم از آن پدر میت است با وجود فرزند میت یا فرزند پسر میت (نوه از پسرش) چون خداوند می‌فرماید:

﴿وَلِأَبَوَيۡهِ لِكُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُۥ وَلَدٞ[النساء: ۱۱].

«هر یک از پدر و مادر میت یک ششم ترکه میت را می‌گیرند اگر میت فرزندی از خود به جای گذاشته بود».

و مراد از فرزند در این آیه پسر است و پسر پسر را نیز به وی ملحق کردیم همان گونه که قبلا گفته شد.

ششم: سهم یک ششم از آن یک فرزند مادری است خواه مرد یا زن باشد چون خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَهُۥٓ أَخٌ أَوۡ أُخۡتٞ فَلِكُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ[النساء: ۱۲].

«اگر مرده برادر یا خواهری داشت هر یک، یک ششم ارث می‌برند».

و این آیه درباره فرزند مادر میت نازل شده است، به دلیل قرائت سعد بن أبی وقاص و ابن مسعود که خوانده‌اند: ﴿وَلَهُۥٓ أَخٌ أَوۡ أُخۡتٞمِن أمکه (مِن أمٍّ) را به آن افزوده‌اند، و قرائت شاذ نیز حکم خبر و روایت حدیثی دارد.

هفتم: سهم یک ششم از آن جد (پدر بزرگ) است، وقتی که پدر میت با وی نباشد به اجماع.

[۱۵] کلاله: جز مادر و پدر و فرزندان. و گفته شده: کلاله آن است که از دو نه فرزند ماند نه پدر. «لسان التنزیل». [۱۶] مادر مادر میت فقط به وسیله مادر حجب می‌شود. مادر پدر میت به پدر و مادر میت حجب می‌شود و نزدیکترین جدّه از هر طرف باشد دورترین جدّه را از همان طرف حجب می‌کند، مانند حجب شدن مادر پدر پدر میت به وسیله مادر پدر و نزدیکترین جدّه از طرف مادر دورترین جدّه را از طرف مادر دورترین جدّه را از طرف پدر حجب می‌کند مثلا مادر مادر پدر به مادر حجب می‌شود و نزدیکترین جدّه از طرف پدر دورترین جدّه را از طرف مادر حجب نمی‌کند بلکه هر دو در شریک خواهند بود. راه دین ج ۲ / ۲۸۹ و ۲۹۰