فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

سه طلاقه به یک لفظ واحد:

سه طلاقه به یک لفظ واحد:

اگر کسی به زنش گفت: أنت طالق ثلاثاً تو سه طلاقه هستی، و هر سه طلاق تو با هم واقع شود، هر سه طلاق او واقع می‌شود، و اگر گفت: أنت طالق و قصد و نیت دو طلاق یا سه طلاق را کرد، طلاق برابر نیت و قصد او واقع می‌شود، و نیت او معتبر است به دلیل حدیث رکانه که پیامبر جوی را سوگند داد و گفت: «تو را به خدای سوگند تنها یک طلاق را اراده کردی؟».

و اگر سه طلاق به یک لفظ، یک طلاق به حساب می‌آمد، سوگند دادن پیامبر جفائده‌ای در بر نمی‌داشت و لازم نبود او را سوگند دهد، چون اگر هر سه را هم گفته بود یکی به حساب می‌آمد. ولی او را سوگند داد چون اگر هر سه را هم گفته بود یکی به حساب می‌آمد، ولی او را سوگند داد پس سه طلاق یکی به حساب نمی‌آید، و اگر سه طلاق را با یک لفظ گفت سه طلاق می‌شود. و این است مذهب جمهور علمای اسلام از تابعین و بسیاری از اصحاب پیامبر جو همچنین مذهب پیشوایان چهارگانه اهل سنت و دلیلشان در این باره چند چیز است:

اول: قول خدای تعالی: ﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُ[البقرة:۲۳۰] «اگر او را طلاق داد ( طلاق سوم) برای شوهرش حلال نیست بعد از آن طلاق مگر این که با شخص دیگر ازدواج و نکاح کند» و جای دیگر می‌گوید: ﴿وَإِن طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ[البقرة: ۲۳۷]. «اگر زنان خویشتن را طلاق دادید پیش از آن که با آنان جماع کرده باشید». و جای دیگر می‌گوید: «و بر شما گناهی نیست اگر زنانتان را.....» این که یک طلاق باشد یا دو طلاق یا سه طلاق و از ظاهر آیه: ﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِبر می‌آید که جایز باشد سه طلاق را یا دو طلاق را به یک باره واقع کند یا به دفعات متفرقه، که برابر گفته او واقع می‌شود.

دوم: سخن ابن عمر ببه پیامبر جدر داستان زنش که پرسید: «یا رسول خدا به من خبر ده اگر او را سه طلاقه کرده بودم آیا حلال بود برایم که به وی مراجعت کنم؟ و پیامبر جگفت: نخیر. او از شما به طور کامل جدا می‌شد و بائنه می‌گشت و مراجعت تو به وی معصیت می‌شد». (به روایت دارقطنی).

سوم: از عباده بن صامت سروایت شده است که گفت: «پدر بزرگم زنی را داشت و او را هزار طلاق داد و گفت: هزار طلاقت بیفتد، و عباده به حضور پیامبر جرفت و آن را برای پیامبر جذکر نمود. پیامبر جبه عباده گفت: «مَا اتَّقَی اللهَ جَدُّك أَمَّا ثَلاثٌ فَلَهُ وَأَمَّا تِسْعُمِأَتِهِ وَسَبْعٌ وَتِسْعُونَ فَعُدْوَانٌ وَظُلْمٌ إِنْ شَاءَ اللهُ عَذَّبَهُ وَإِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ»«پدر بزرگت تقوای خدا نداشته و او حق سه طلاق دارد و ۹۹۷ طلاق دیگر ظلم و ستمی است از او که بدان گناهکار می‌گردد، خداوند اگر بخواهد عذابش می‌دهد و اگر بخواهد او را می‌آمرزد». (عبدالرزاق آن را در مصنف خود بیان کرده است). و در روایتی دیگر آمده است: «همانا پدرت تقوای خداوند نداشته که برایش خروج از گناه قرار دهد و او را نجات دهد زنش با سه طلاق از او جدا می‌شود و مطلقه بائنه می‌گردد برخلاف سنت و بقیه طلاقها گناه است و در گردن وی می‌ماند».

چهارم: امام شافعی در کتاب (أم) گفته است: «بر مرد حرام نیست که زنش را دو طلاقه کند (به یک بار) یا سه طلاق گوید (به یک بار)، چون خداوند طلاق را مباح کرده است» و چیزی که مباح باشد حرام و ممنوع نیست بر صاحبش. و او گفته است که: عویمر عجلانی در حضور پیامبر جزن خود را سه طلاق گفت، پیش از آن پیامبر جبه وی دستور طلاق دادن بدهد و پیش از آن که پیامبر جخبر دهد که با عمل ملاعنه‌ای که با زنش کرده است طلاق او واقع شده است و دیگر نیازی به طلاق دادن نیست. اگر گفتن سه طلاق با یک لفظ و به یک بار، حرام و ممنوع می‌بود پیامبر جاو را از آن منع می‌کرد تا به وی و جماعت حاضر اعلام کند که سه طلاقه به یک بار حرام است.

و فاطمه دختر قیس حکایت کرده است که شوهرش او را به صورت طلاق بائن، طلاق داد و خدا داناتر است که مقصود فاطمه آن بود که، او را به یکباره سه طلاقه کرده است، و ما سراغ نداریم که پیامبرجاز گفتن سه طلاق به یک لفظ نهی کرده باشد. و رکانه نیز زنش را به صورت قطعی طلاق داد و نیتش چند طلاق بوده است، و سراغ نداریم که پیامبر جاز طلاق قطعی و مطلق که مراد از آن سه طلاق باشد نهی کرده باشد، و عبدالرحمن بن عوف سنیز زنش را با یک لفظ سه طلاقه کرد.