فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

نخستین چیزی که فرا گرفتن آن واجب است

نخستین چیزی که فرا گرفتن آن واجب است

نخستین چیزی که واجب است هرکس یاد بگیرد شناختن حلال و حرام از نظر شرع است. چون دانستن حلال بر انجام طاعت و فرمانبرداری از خدا و دوری از نافرمانی و معصیت خدا کمک می‌کند، خداوند پاک است و جز عمل و کردار پاک را نمی‌پذیرد و خداوند مؤمنان را به همان چیزهائی دستور داده است که به پیامبران مرسل فرموده است، و می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ[المؤمنون: ۵۱].

«ای رسولان من، از روزی حلال بخورید».

و ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ[البقرة: ۱۷۲].

«ای مؤمنان از روزی حلال و پاکی که روزی شما گردانیدیم بخورید».

هر کس کسبش حلال و پاک باشد عملش نیز پاک و رو به فزونی است، و هرکس کسبش حلال و پاک نباشد خوف آن است که عملش نیز پذیرفته نشود. خدای تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ ٢٧[المائدة: ۲۷].

«به راستی خداوند تنها (اعمال) متقیان را قبول می‌کند».

شاعر چه نیکو گفته است:

«إِذا حَجَجْتَ بِمالٍ أَصلُهُ سُحْتُ
فَما حَجَجتَ وَلکِن حَجَّتِ العیُر»

«هرگاه با مالی که اصل آن حرام است به حج بروی تو به حج نرفته‌ای بلکه این شتر است که به حج رفته است».

به حقیقت حج از بزرگترین اعمال بندگان خدا است چون پیامبر جفرمود:

«أَفْضَلُ الأَعْـمالِ عِنْدَاللهِ إیمانٌ لاشَك فیهِ وَغَزوٌ لَا غَلُولَ فیهِ وَحَجٌّ مَبْـرُوْرٌ». (رواه ابن حبان فی صحیحه).

«برترین اعمال نزد خدا ایمانی است که درآن شک نباشد و جهادی است که در آن خیانت و دزدی از مال غنایم نباشد و حجی است که مقبول باشد»

و پیامبرجگفته است:

«مَن حَجَّ فَلَم یَرفَث (یتکلم بالفحش) رَجَعَ کَهَیئِتَهِ یَومَ وَلَدَتهُ أُمُّهُ»(أخرجه الجماعة).

«هرکس حج را انجام دهد و سخن ناشایست نگوید وقتی که از سفر حجش برگردد آن گونه از گناهانش پاک می‌گردد که گویی تازه از مادر زاده باشد».

وجوب حج فوری نیست یعنی لازم نیست که همان روز که انسان استطاعت یافت حتما همان روز به آن اقدام کند بلکه واجبی است که مهلت دارد و وقت آن تنگ نیست، و به اصطلاح شرع واجب فوری نیست بلکه با تراخی و تاخیر واجب است و مهلت دارد. لیکن بهتر است که هر چه زودتر به آن مبادرت ورزید چون پیامبر جگفته است:

«مَن مَلَك زاداً وَراحِلَةً تُبَلِغُّـهُ إِلی بَیتِ اللهِ وَلَم یَحُجَّ فَلا عَلَیهِ أَن یَمُوتَ یَهُـودِیًّا أَو نَصْرانِیّاً». (أخرجه الترمذی).

«هرکس مالک زاد و توشه و وسیله نقلیه و سواری باشد که بتواند به خانه خدا برود و نرود و حجش را به جای نیاورد بر وی باکی نیست که یهودی یا نصرانی بمیرد».

یعنی با آنان فرقی ندارد چون به سبب سستی از انجام ان درمانده است. باز پیامبر فرموده:

«مَن لَم یَحْبِسهُ مَرَضٌ أَو حاجَةٌ ظاهِرَةٌ أو سُلطانٌ جائِرٌ فَلَم یَحُجَّ فَلیَمُتْ إِن شاءَ یَهُودِیاً أَو نَصرانیّاً»(أخرجه أحمد).

«هرکس بدون موانع بیماری یا احتیاج ظاهری یا ممانعت سلطان ستمکار از ادای فریضه حج خودداری کند و مرگش فرا رسد مرگ او با مرگ یهودی و نصرانی فرق ندارد».