حضانت و سرپرستی
حضانت در لغت به معنی ضم و جمع است و به فتحه حاء خوانده میشود و از حضن گرفته شده که به معنی پهلوی نرم و آرام است، چون زن کودک را در آغوش میگیرد و آن را به خود ضم میکند. و شرعا عبارت است از محافظت کردن از کسی که به حدّ تمییز نرسیده و در کار خود مستقل نباشد، و تربیت کردن وی به گونهای که وی را اصلاح کند و حفظ کردن وی از چیزی که وی را بیازارد.
حضانت خود نوعی ولایت میباشد جز آن برخلاف ولایت، به زنان بیشتر لایق است. چون زنان مهربانتر و راه یافته ترند به تربیت، و شکیباترند بر قیام به تربیت و بیشتر در ملازمت اطفال شدت به خرج میدهند و سخت گیرترند.
در حضانت، زنان بر مردان مقدم میباشند به دلیل آنچه از عمروبن شعیب و او از پدرش و او از جدش روایت کردهاند که زنی به نزد پیامبر جآمد و گفت: ای رسول خدای، به راستی این فرزندم که میبینی تا جنین بود شکم من ظرف او بود، و از پستانم آبیاری شده و سیراب گردیده است و در آغوشم آرمیده است و پدرش مرا طلاق داده و میخواهد او را از من بگیرد، پیامبر جبه وی گفت: «أَنتِ أَحَقُّ بِهِ مَالَم تَنکَحِی». «تا زمانی که نکاح نکردهای تو به وی شایستهتری». (به روایت ابوداود و حاکم و گفت اسناد آن صحیح است).
و زمانی که کودک خردسال باشد و به حدّ تمییز و تشخیص نرسد حکم سرپرستی برای مادر ثابت است نه برای پدر. اگر کودک دارای تمییز باشد او را میان پدر و مادر مخیر میکنند هرکدام را برگزیند به وی داده میشود. چون ابوهریره سروایت کرده است که پیامبر ج«کودک جوانی را (که دارای رشد و تمییز بود) بین پدر و مادرش مخیر نمود» به روایت ابن ماجه و ترمذی که آن را حسن دانسته است و در روایتی از ابوداود و حاکم آمده است: «کودک دست مادرش را گرفت و مادرش او را با خود برد». (حاکم آن را صحیح الإسناد دانسته است).
سنّ تمییز و تشخیص کودک در حدود هفت یا هشت سال است. و علاوه بر تمییز داشتن باید اسباب و وسایل اختیار و انتخاب را بشناسد. چون اختیار و انتخاب بدان جهت به وی داده شده که به بهره و نصیب خودش آشناتر و داناتر است.
و ضابطه و معیار تمییز آن است که بتواند تنها غذا و نوشیدنی خود را بخورد و بیاشامد و محتاج دیگری نباشد، و تنها بتواند قضای حاجت کند و خود را پاک نماید.
از نظر حضانت، مادرِ مادر با وجود پدر و پدر بزرگ حکم مادر را دارد. پس مادر مقدم است و سپس مادرانش به تربیت نزدیکی خویشاوندی، سپس مادر بزرگ پدری و مادرِ مادر بزرگ، سپس مادر بزرگ و مادرِ مادرش قرار دارد، سپس خواهر پدر مادرش، سپس خواهر پدری، سپس خواهر مادری، سپس خاله، سپس عمه قرار دارند.
اگر با این زنان مردان نیز جمع شوند، مقدم مادر است، سپس مادران وی سپس پدر و سپس مادران او و پس از آنها پدر بزرگ سپس خواهران سپس خاله سپس عمه برابر نصّ.
و اما برادران و فرزندانشان، و عموها و فرزندانشان، آنان نیز چون پدر و پدر بزرگ میباشند در حضانت که به ترتیب نزدیکتر در خویشاوندی مقدم میگردند، به ترتیب تقدم در ارث برابر نصّ. و باید دانست که دختران خواهران بر دختران برادران مقدمند همان گونه که خواهر از این بابت بر برادر مقدم است.