فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

قسامه

قسامه

قسامه عبارت است از قسمت‌هایی که درباره خون‌ها خورده می‌شود. و صورت قسامه به این شکل است که، مقتولی در یک محل یافت شود و قاتل آن شناخته نگردد و دلیلی بر قتل وی نیز نباشد و ولّی مقتول قتل او را به شخص معینی یا جماعتی معین نسبت دهد و مدعی آن گردد و قرینه‌ای و علامتی هم باشد که بیانگر صداقت او باشد که آن قرینه و علامت را لوث می‌گویند، (چون طرف را آلوده می‌کند) و شخص ولّی مقتول بر ادعای خویش پنجاه بار قسم می‌خورد که ادعای او درست است، و چون سوگند خورد دیه مقتول واجب می‌شود. اگر قتل عمد باشد بر کسی یا کسانی واجب می‌شود که بر علیه آنان سوگند یاد شده است، و در قتل شبه عمد و قتل خطأ دیه بر عاقله واجب می‌شود. این لوث و علامت راه‌هائی دارد.

از جمله: در میان قبیله‌ای یا قلعه‌ای یا دهی کوچک یا محله‌ای جدا از محل بزرگ، مقتولی یافت شود، و بین مقتول و اهل آن محل یا قبیله عداوت ظاهر و آشکاری باشد که لوث در حق آنان ثابت است.

و از جمله: جماعتی و گروهی در خانه‌ای یا در مسجدی یا در باغی یا راهی یا صحرائی باشند، و مقتول در حال ضعف بر آنان وارد شده یا نیازی داشته باشد، و این جماعت آنجا را ترک کنند، این هم درباره آنان لوث و علامت است.

و از جمله: اگر مردی عادل شهادت دهد که فلان کس، فلان کس را کشت علامت می‌شود و لوث محسوب است. و اگر بندگانی و زنانی گواهی دهند، اگر جدا جدا بیایند و گواهی دهند لوث است، و اگر به یک باره هم گواهی دهند بنابر قول راجح لوث است. اصل و دلیل قسامه آن است که، سهل بن ابی خیثمه گفت: عبدالله بن سهل و محیصه بن مسعود، به سوی خیبر رفتند که آن روز در صلح بود. آن دو نفر از هم جدا شدند و سپس محیصه نزدیک عبدالله بن سهل آمد و او را در خون خویش غلطان دید و مرده یافت، پس او را دفن کرد و به مدینه آمد.

پس عبدالرحمن بن سهل و حویصه و محیصه پسران مسعود، نزد پیامبر جرفتند. عبدالرحمن شروع به سخن گفتن کرد و گفت: مرد بزرگی بود مرد بزرگی بود و او شدیدترین قوم بود، سپس ساکت شد و آن دو نفر سخن گفتند. پیامبر جگفت: آیا قسم می‌خورید تا استحقاق خون قاتل یا رفیق خود را پیدا کنید؟ چگونه قسم بخوریم و حال آنکه ندیده‌ایم و حاضر نبوده‌ایم؟ گفت: یهودیان با پنجاه قسم، خود را تبرئه می‌کنند، گفتند: چگونه قسم کفار را قبول کنیم؟ پس پیامبر جخود دیه او را داد. به روایت شیخین.

و این حدیث مفهوم عام این حدیث را تخصیص داده است که می‌فرماید: «بر مدعی است که اقامه بینه کند و برمدعی علیه است که سوگند یاد کند». (چون در قسامه، اول از مدعی مطالبه سوگند شد). دارقطنی بر این حدیث افزوده است: «مگر در قسامه که اول مدعی قسم می‌خورد». به آن جهت در قسامه یمین و قسم به مدعی حواله می‌شود که، با وجود لوث و علائم جانب او قوی است. و اگر لوثی نباشد یمین و قسم به مدعی علیه حواله می‌گردد برابر قاعده شرعی مستفاده از همان حدیث که: «بر مدعی است که گواه و بینه اقامه کند و بر مدعی علیه است که قسم بخورد».