طلاق بدعتی و طلاق سنتی
از قدیم الأیام تا به امروز علمای فقه همواره طلاق را به طلاق سنتّی و طلاق بدعتی توصیف کردهاند. طلاق سنتی عبارت است از طلاق دادنی که عمل جنسی با وی صورت گرفته و به اصطلاح مدخول بها است در حالت طهر، و در حالی طلاق داده شود که آبستن و غیر بالغه و از سن قاعدگی گذشته (یائسه) نباشد.
و طلاق بدعتی، عبارت است از طلاق دادن زن مدخول بها یعنی عمل جنسی با وی صورت گرفته، و در حالی او را طلاق دهد که در حیض یا حالت نفاس و بعد از زایمان یا در پاکی بعد از قاعدگی باشد که در آن پاکی با وی مجامعت و نزدیکی کرده باشد و آبستنی وی پیدا نشده باشد. این طلاق را بدعتی و ناپسند میدانند. و طلاق زن حامله و طلاق زنی که از حیض ایستاده و طلاق غیر بالغه به هیچ یک از این دو وصف توصیف نمیشود.
حالا که این مطلب را دانستی پس طلاق برابر سنت آن است که زنی را که با وی عمل جنسی صورت گرفت در حالت پاکی، بعد از حیض که با وی نزدیکی جنسی نشده و حامله نیست طلاق داده شود. چون عبدالله بن عمر بزن خود را در حال حیض و قاعدگی طلاق داده بود که حضرت عمرسدرباره آن از پیامبر جسوال نمود و پیامبر جبه وی گفت: «مُرْهُ فَلْیُرَاجِعْهَا ثُمَّ لْیُمْسِکْهَا حَتّی تَطْهُرَ ثُمَّ تَحیْضَ ثُمَّ تَطْهُرَ فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَهَا وَإِنْ شَاءَ طَلَّقَها قَبْلَ أَنْ یُجَامِعَ فَتِلك الْعِدَّةُ التِی أَمَرَ اللهُ أَنْ یُطَلَّقَ لَها النِّسَاءُ»«به پسرت بگو: به وی مراجعت کند و او را به خویشتن برگرداند. سپس او را نگاه دارد تا اینکه از حیض پاک شود و بعد از آن مجددا به حال قاعدگی درآید و از آن هم پاک گردد آنگاه اگر خواست با او ادامه زندگی دهد و او را نگاه دارد و اگر نخواست با وی ادامه زندگی دهد پیش از آن که در این پاکی و طهر با وی نزدیکی جنسی کند او را طلاق دهد این است آن عدهای که خداوند دستور داده است که زنان در آن طلاق داده شوند». (به روایت مسلم و بخاری). و این مطلب اشاره به این آیه دارد که میفرماید: ﴿فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ﴾«زنان را در عده طلاق دهید» که لام در «لعدتهن» به معنی «فی» است همان گونه که در این آیه نیز لام به معنی «فی» است. ﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾[الأنبیاء: ۴۷]. «ما ترازوی عدالت را در روز قیامت مینهیم (و اعمال را به آن میسنجیم)». که ﴿لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾به معنی «في یوم القیامة»است. بعضی (لعدتهن) را به معنی وقتی که عده بعد از آن شروع میشود، معنی کردهاند. برخی بر این عقیده هستند که: طلاق بدعتی واقع نمیشود، که حدیث قبلی عقیده آنان را ردّ میکند. چون پیامبر جبه عمر خطاب سگفت: به عبدالله بگو و دستور ده، که به وی مراجعه کند، چون مراجعه بعد از طلاق است، و اگر طلاق واقع نشده بود مراجعه معنی نداشت.
و اما طلاق بدعتی، آن است که زن را در حال قاعدگی و از روی اختیار طلاق دهد و آن زن از جمله زنانی باشد که حیض و پاکی وی معلوم باشد، و او را بدون عوض طلاق دهد یعنی خلعی نباشد، یا این که او را درحال پاکی بعد از حیض طلاق دهد ولی در آن پاکی با وی نزدیکی جنسی کرده باشد و آن زن از جمله زنانی باشد که حامله میشوند یعنی آئیسه نشده باشد. پس این حالات بیانگر طلاق بدعتی میباشند. حکمت این که چنین طلاقی پسندیده نیست آن است که، طلاق دادن در حال قاعدگی زن موجب میگردد که مدت عده وی طولانی گردد چون باقی مانده ایام حیض جزو مدت عده به حساب نمیآید و این موجب زیان و ضرر زن است.
و اما طلاق دادن زن در پاکی بعد از قاعدگی که با وی نزدیکی صورت گرفته است به آن جهت ناپسند است که، ممکن است بعد از این که معلوم شد زن حامله است، مرد پشیمان گردد. چون انسان گاهی زن را به آن جهت طلاق میدهد که آبستن نیست و اگر بداند که آبستن است طلاق نمیدهد و آن وقت که پشیمان میگردد ممکن است تدارک و جبران آن ممکن نباشد و وقت گذشته باشد و کودکی که متولد میشود دچار زیان میگردد.