تصرف مفلس
مفلس کسی است که موعد دیون و وامهای او سر رسیده و مبلغ و مقدار آنها بیش از مال و دارائی او باشد که حاکم خود بر او حجر مینهد، یا به تقاضای طلبکاران بر او حجر مینهد. بنابراین تصرف مفلس در مالی که نسبت به آن بر وی حجر نهاده شده درست نیست وإلا فائده حجر بر وی از میان میرود. و دلیل عدم تصرف مفلس آن است که پیامبر جبر معاذ سحجر نهاد که در مال خود تصرف نکند و مال او را فروخت و دیون وی را بازپرداخت یعنی برای پرداخت وامهای او مالش را فروخت». دارقطنی و بیهقی و حاکم. زمانی پیامبر جمیوههایی را خریده بود که دچار آفات شده بود و بدهی او فراوان گردید پیامبر جگفت: بر وی صدقه کنید که میزان صدقات به آن اندازه نشد که برابر وامهای او گردد و آنها را مستهلک نماید، پیامبر جبه طلبکارانش گفت: هرچه را که یافتید و بهره تان شد بگیرید و جز این چیزی دیگر ندارید». (مسلم و غیر او آن را تخریج کردهاند).
اما هرگاه مفلس چیزی را به صورت سلم و پیش فروش فروخت یا چیزی را با بهای تعهدی در ذمهاش خرید این دو معامله صحیح میباشند، چون در آن ضرری برای طلبکاران نیست. و همچنین طلاق دادن و طلاق خلعی او و نکاح کردن او و قصاص نمودن و اسقاط قصاص همه اینها از او صحیح و درست میباشند، چون این چیزها تعلقی به مال ندارند و چیزی را از طلبکاران فوت نمینمایند و در این موارد چیزی را از دست نمیدهند.