فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

انجام حج برای زنان

انجام حج برای زنان

هرگاه برای زنان شرایط وجوب حج که قبلا بیان شد تحقق پذیرد انجام اعمال حج بر آنان نیز واجب است. علاوه بر شرایطی که برای وجوب حج در مردان ذکر شد برای زنان واجب است که شوهر یا محرمی همراه داشته باشند. ضابطه و قاعده محرم بودن آن است که زن نسبت به آن شخص نکاحش برای همیشه حرام باشد به سبب نسب یا به سبب خویشاوندی زناشوئی، یا به سبب شیرخوارگی. به روایت از ابن عباس بآمده است که گفت: از پیامبر جشنیدم می‌گفت:

«لَا یَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامرَأَةٍ إِلاّ مَعَها ذَو مَحْرمٍ وَلَا تُسافِرِ المَرأَةُ إِلاّ مَعَ ذِی مَحرَمٍ» فَقالَ رَجُلٌ: یا رَسوُلَ اللهِ إِنَّ امرَأَتی خَرَجَت حاجَّةً وَإِنّی اکتَتَبْتُ فی غَزْوَةِ کَذا وَکَذا. فَقالَ: «اِنطَلِق فَحَجَّ مَعَ امرَأَتِك» (رواه البخاری ومسلم).

«نباید هیچ مردی هرگز با زنی خلوت کند مگر این که محرمی با آن زن باشد، و نباید زن به مسافرت برود مگر همراه محرمی. پس مردی گفت: ای رسول الله همسر من برای زیارت حج بیرون رفته است و من خود برای شرکت در فلان جنگ و جهاد نام نوشته‌ام، پیامبر جگفت: برو با زنت حج را بگزار».

به روایت از یحیی بن عباس آمده است که گفت: «زنی از اهل ری به ابراهیم نخعی نوشت که: من استطاعت حج را دارم و ثروتمندم و هنوز فریضه حج را انجام نداده‌ام و محرمی هم ندارم. ابراهیم به وی نوشت: پس تو از جمله کسانی هستی که استطاعت حج را نداری و خداوند استطاعت راه حج را به تو نداده است». و زنان اگر زنانی دیگر را که مورد اعتماد هستد همراه داشته باشند بنا به قول مشهور کفایت می‌کند و می‌توانند به سفر حج بروند.

سنت‌های حج

اول: سنت است که حاجی به صورت افراد احرام ببندد (تنها به حج احرام بندد که پس از فراغت از آن احرام به عمره بندد و مناسک آن را انجام دهد).

دوم: تلبیه یعنی گفتن: «لَبَّیْكَ اللّهُمَّ لَبَّـیْكَ لَبَّیْكَ لَا شَرِیكَ لَكَ لَبّـَیْكَ إِنَّ الحَمَدَ وَالنِّعْمَـةَ لَكَ وَالمُلْك لَا شَرِیكَ لَكَ». «پروردگارا اینک به خدمت آمدم و فرمانت را می‌برم از آن جهت تو را فرمان می‌برم که تو شریک نداری به حقیقت حمد و ستایش و نعمت و پادشاهی تنها از آن تو است و کسی در آن‌ها با تو شریک نیست».

مستحب است که در حال احرام تلبیه را بگوید، چون خلف از سلف چنین نقل کرده‌اند. و سنت است که در طی مدت دوام احرام این تلبیه را فراوان گوید و در هر حال آن را بگوید و خواه ایستاده یا نشسته و سواره یا پیاده خواه جنابت داشته یا حیض، بویژه در هر بالا رفتنی یا پایین رفتنی مستحب بودنش تاکید بیشتری دارد، و همچنین به هنگام سوار شدن یا پاده شدن و به هنگام اجتماع رفقا و آمدن شب و آمدن روز و در مسجد خیف در منی و در مسجد الحرام نیز مستحب است. و در وقت طواف القدوم و به هنگام سعی بین صاف و مروه مستحب نیست. چون هر دو اذکار و دعاهای خاص خود را دارند. و در طواف الإفاضه و طواف الوداع نباید تلبیه بگوید، چون تلبیه گذشته است و پس از سنگ انداختن به جمره عقبه وقت تلبیه گفتن تمام می‌شود.

برای مردان مستحب است که با صدای بلند تلبیه گویند نه برای زنان. و مستحب است که چون از تلبیه فارغ شد صلوات بر پیامبر جبفرستد و از خداوند طلب رضای او و بهشت را بنماید و از آتش دوزخ به خداوند پناه ببرد، سپس هر دعائی را که می‌خواهد بگوید و نباید در اثنای تلبیه گفتن سخنی دیگر گوید. و مکروه است که بر تلبیه گوینده سلام داد لیکن چون بر وی سلام دهند باید جواب سلام را بدهد.

سوم: طواف القدوم (طواف به هنگام ورود به مکه) چون به منزله درود و سلام و تحیت گفتن به بیت الله الحرام است. و در صحیح مسلم آمده است که پیامبر جبه هنگام ورود به مکه طواف کرد. چنانچه شخصی وارد شونده به مکه طواف عمره را انجام دهد او را به جای طواف القدوم کفایت می‌کند همان گونه که ادای نماز فریضه به جای نماز سنت تحیة المسجد کفایت می‌کند.

چهارم: شب ماندن در مزدلفه (مبیت به مزدلفه) چنانچه بیشتر قسمت شب را در آنجا بماند (مبیت) صورت گرفته است. رافعی چنین گفته است. برخی گفته‌اند: چنانچه لحظه‌ای از نصف دوم شب را در آنجا دریابد (مبیت) صورت می‌گیرد که نوووی آن را ترجیح داده است.

پنجم: دو رکعت نماز سنت طواف فرض، چون پیامبر جگفت: «تنها پنج نماز در در طی شبانه روز فرض است». کسی گفت: آیا غیر از آن‌ها بر من واجب است؟ فرمود: نخیر مگر این که داوطلبانه و به صورت سنت و اضافه بر فرایض باشد».

ششم: ماندن شب‌های عرفه در منی که این شب ماندن هم با ماندن بیشتر شب در آنجا حاصل می‌شود.

هفتم: طواف وداع (خداحافظی) که آخرین عملی است حاجی انجام می‌دهد. چون از عمربن خطاب سروایت شده است که گفت: «آخرین مناسک حج طواف خانه کعبه است» (امام مالک در مؤطا آن را روایت کرده است).