آنچه که عقد جزیه مستلزم آن است
هرگاه عقد جزیه صحیح باشد تنفیذ و اجرای آن مستلزم چند چیز است:
اول: آنچه که بر ما لازم است دو چیز است:
۱- نباید جان و مال آنان مورد تعرض ما قرار گیرد چون به آن جهت جزیه و سرانه میپردازند که خون و مال آنان محفوظ و مصون باشد، و شراب آنان تلف نمیگردد مگر این که آن را آشکار کنند و هرکس آن را تلف کند بدون این که به آن تظاهر کرده باشند او مرتکب عصیان شده و بر وی ضمانتی نیست چون شرعا قیمت ندارد.
۲- بر امام مسلمین لازم است که هرکس به آنان سوء قصد و تجاوز نماید اعم از اهل جنگ یا اهل ذمه یا مسلمان باید از آنان دفاع نماید و سوء قصد را از اهل جزیه دفع کند. این وقتی است که اهل جزیه در سرزمین اسلام باشند یا به صورت انفرادی در سرزمین باشند.
دوم : آنچه عقد جزیه مستلزم آن میگردد و بر آن لازم میشود چهار چیز است:
۱- ادای جزیه چون مزد و اجرتی است که به منظور خواری و ذلت ایشان گرفته میشود که مجبورند ملتزم به احکام اسلام و اجرای آنها در مورد خودشان گردند و از این راه خوار میشوند، چون شدیدترین ذلت و سختترین خواری آن است که بر انسان احکامی اجراء گردد که به آن عقیده ندارد و به ناچاری آن را تحمل کند که خداوند میفرماید:
﴿حَتَّىٰ يُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡيَةَ عَن يَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٢٩﴾[التوبة: ۲۹].
«باید جزیه را به دست خویش و با خواری و اطاعت بدهند».
ولی اگر به زور و با شکنجه و خوار شمردن آنان از ایشان گرفته شود حرام است. ابوداود روایت کرده است که هشام بن حکیم بن حزام مردی را یافت که بر حمص بود و گروهی از قبطیان را برای پرداخت جزیه به میخ کشید. هشام گفت: «این چه کاری است که تو میکنی؟» من از پیامبر جشنیده ام که میگفت:
«إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُعَذِّبُ الَّذِینَ یُعَذِّبُونَ النّاسَ فِی الدُّنْیا».
«به راستی خداوند کسانی را که در دنیا مردم را عذاب میدهند عذاب میدهد».
(مسلم آن را تخریج کرده). و امام شافعی گفته است: جزیه را باید با رفق و ملایمت گرفت.
۲- باید در برابر حکم اسلام تسلیم باشند از قبیل ضمانت جان و مال و آبروی مسلمین، چون مسلمانان به این ضمانت عقیده دارند و اهل جزیه اجرای احکام اسلام بر خویش را پذیرفتهاند و حتی اگر کاری کنند که آن را حرام میدانند مانند زنا و دزدی بر آنان حدّ شرعی جاری میگردد، چون پیامبر ج«زن و مردی یهودی را نزد وی آوردند که مرتکب زنا شده بودند و دستور رجم آنان را داد» به روایت بخاری و مسلم. و اگر اهل ذمه چیزی را انجام دادند که خود معتقد به حرمت آن نبودند مانند، میخوارگی و نکاح با مجوسی و محارم، در این صورت نسبت به اقامه حّد بر آنان اختلاف است. برخی گفتهاند: آری حدّ جاری میشود همانگونه که حنفی مذهب را به خاطر خوردن نبیذ حدّ میزنند با وجود اینکه آن را حلال میداند. و برخی گفتهاند: حدّ نسبت به آنان جاری نمیشود، چون با دادن جزیه، اجازه ماندن بر کفر به آنان داده شده است پس باید به طریق اولی به آنان اجازه ماندن بر چیزی که مباح میدانند داده شود و این قول اصح است.
و فرق بین اهل ذمه و حنفیهایی که به خاطر خوردن نبیذ حد زده میشوند آن است که، چیزی که موجب اجرای حدّ بر میخوار میشود همان چیز به طور قطع در نبیذ خوار نیز موجود است که اسکار است، و به علاوه حنفی اگر حدّ خورد منزجر میگردد ولی ذمی چنین نیست چون او آن را حلال میداند، و به هر حال حق ندارند تظاهر به میخوارگی کنند و اگر چنین کردند تعزیر و تنبیه میشوند.
۳- و نباید اهل ذمه اسلام را جز به نیکویی و خیر یاد کنند، و اگر به اسلام طعنه بزنند منع میشوند و به هر حال به آنان اجازه داده نمیشوند که از اسلام و قرآن انتقاد کنند و به آن طعنه بزنند، و نباید از پیامبر بزرگوار اسلام به بدی یاد کنند و چنان که به پیامبر اسلام جیا یکی از انبیاء الهی ناسزا گویند مورد تعزیر و تنبیه شرعی قرار میگیرند. و اگر در عهد و عقدشان شرط شده باشد که چنین نکنند عقد و عهدشان نیز نقض میگردد. و بر اهل ذمه واجب است که از منکرات و فحشاء امتناع و دوری کنند مانند شرک که میگویند: «الله سومین خدا است» و از اظهار عقیده شان نسبت به مسیح و عزیر إکه شرک است منع میشوند که خداوند بسیار برتر از این شرک است و اگر چنین عقیدهای را اظهار کردند مورد تعزیر و منع واقع میشوند، و لیکن عهد و عقدشان نقض نمیگردد.
۴- نباید اهل ذمه کاری انجام دهند که در آن ضرر مسلمانان باشد مانند این که، به کسانی پناه بدهند که بر نهانیهای مسلمین اطلاع پیدا کنند و آن را به دشمنان اسلام انتقال دهند و جاسوسی کنند، یا اینکه کافران جنگی و دشمنان را بر نهانیهای مسلمانان راهنمائی نمایند، یا از نظر شرع حدّ یا تعزیر دارد انجام بدهند کیفر شرعی آن درباره ایشان اجرا میگردد و هرکس دست به جنگ بزند و عهدش به وسیله آن نقض گردد کشته میشود بدون اینکه او را به جایگاه امن برسانند چون خداوند گفته است:
﴿فَإِن قَٰتَلُوكُمۡ فَٱقۡتُلُوهُمۡ﴾[البقرة: ۱۹۱]. «هرگاه با شما جنگیدند با آنان بجنگید».
بلکه در آن صورت امام مختار است که آنان را بکشد یا به بندگی بگیرد یا منت بر آنان نهد و رهایشان کند یا از آنان فدیه بگیرد چون کافرانی هستند که امان و عهد و پیمان ندارند.