فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

شرط بندی در مسابقه اسب دوانی و تیراندازی

شرط بندی در مسابقه اسب دوانی و تیراندازی

در تیراندازی و اسب دوانی شرط کردن مال جایز است یعنی مسابقه و تیراندازی بر مال و بردن آن جایز است. چون پیامبر جگفته است:

«رِهانُ الخَیلِ طَلقٌ». «گرو اسب دوانی حلال است».

(به روایت ابونعیم در اسماء الصحابه). و به عثمان سگفته شد: «آیا شما در زمان پیامبر جدر مسابقه گرو و شرط بندی می‌کردید؟ گفت: «آری». (به روایت امام احمد و دارقطنی و بیهقی). دلیل این امر آن است که در این کار تشویق است برای آماده شدن برای جهاد و جنگ با دشمن. و گرو و شرط مال بر چهارپایان جایز است به شرط این که ابتدا و انتهای مسافت مسابقه معلوم بوده و رسیدن چهارپایان مسابقه به آن مسافت غالبا ممکن باشد، چون اگر اسبان مسابقه تا بی‌نهایت به مسابقه گذاشته شوند ممکن است که اسب از بین رود و اطمینان نیست که اسب تلف نشود، چون هر یک از مسابقه کنندگان حریص تر است بر این که مال مورد گرو و شرط را ببرد و ننگ باختن و از او پیشی گرفتن را از خود دور سازد. پس اگر مسافت و انتهای آن معلوم نباشد چه بسا به هلاکت اسب و حیوان مورد مسابقه منجر گردد، و به علاوه گواهی دادن بر برنده و پیشی گیرنده غیر ممکن است چون مسافت دور است. و اما در مبارزه، لازم است به مسافتی که تیر به آنجا می‌رسد علم داشته باشد و علم یا به شرط است و یا به اصابت مانند اینکه برای مثال از هر بیست تیر پنج تیر اصابت کند. و در صفت اصابت باید کیفیت‌های زیر تعیین گردد از جمله:

۱- قرع یعنی تنها زدن به هدف.

۲- خرق یعنی این که هدف را سوراخ کند و در آن نماند.

۳- خسق یعنی تیر در هدف بماند.

۴- خرم یعنی هدف را قطع و پاره کند.

۵- مرق یعنی تیر از جانب دیگر هدف نفوذ کند.

هرگاه عقد مسابقه به طور مطلق گفته شد بر قرع حمل می‌گردد که متعارف آن است، یعنی تنها این که تیر به هدف بخورد و بقیه مهم نیست. باید دانست مالی که برای مسابقه معین می‌شود گاهی یکی از مسابقه کنندگان آن را معین می‌کند و می‌پردازد و گاهی هر دو طرف آن را کنار می‌گذارند و می‌پردازند. پس اگر یکی از طرفین مسابق آن را تعیین و تعهد، پرداخت آن را کرده بود که هر یک از طرفین که سبقت گرفت آن مال را تصاحب کند جایز است، چون پیامبر جاز کنار دو گروه از انصار گذشت که مسابقه تیراندازی می‌کردند و گروهی از دیگری پیشی گرفت که پیامبر جآنان را منع نکرد و آنان را به حال خود گذاشت. و اگر مال گرو در مسابقه را، هر دوی مسابقه کنندگان پرداخته بودند بر این که هر یک سبقت گرفت همه مال از آن او باشد این مسابقه شرعا جایز نیست چون پیامبر جگفته است:

«مَنْ أَدْخَلَ فَرَسًا بَیْنَ فَرَسَیْنِ وَقَدْ أَمِنَ یَسبِقَهُما فَهُوَ قُمارٌ وَإِنْ لَمْ یَأمَنْ أَنْ یَسْبِقَ فَلَیْسَ بِقُمَارٍ». «هرکس اسبی را بین دو اسب داخل نماید و مطمئن باشد که اسب او از اسب آنان سبقت می‌گیرد آن قمار است و حلال نیست و اگر اطمینان به پیروزی نداشته باشد قمار نیست». پس هرگاه کسی که اطمینان قطعی به سبقت گرفتن اسب خود داشته باشد و آن را بین دو اسب دیگر داخل نماید و در مسابقه شرکت دهد کار او قمار باشد، به طریق اولی کار کسی که چنین نیست نیز قمار است چون معنی قمار در آن موجود است، برای اینکه به هر حال کار هر دو دائر است بین این که ببرد یا ببازد و این معنی قمار است و مسابقه در پیاده روی و دو و شنا و کشتی جایز است اگر بدون عوض باشد، چون عایشهلروایت کرده است که گفت: «من با پیامبر جمسابقه دو گذاشتیم که من بر وی سبقت گرفتم تا زمانی که من چاق شدم آن وقت با من مسابقه گذاشت و از من پیشی گرفت و گفت این به آن یکی». (ابوداود و نسائی و ابن ماجه و ابن حبان در صحیح خود).

و مسابقه بر چیزی که شایستگی جنگ را ندارد و از ابزار جنگ نیست جایز نیست. چون گاو و سگ و امثال آن‌ها. و مسابقه جنگ قوچ‌ها و آن‌ها را با هم جنگ دادن و همچنین مسابقه جنگ خروس‌ها با هم درست نیست نه به عوض و نه به غیر عوض. و همچنین عقد مسابقه بر بازی شطرنج و طاق و جفت چیزی که در دست است و دیگر بازی‌ها درست نبوده و مسابقه در آن‌ها روا نیست.