فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

مهریه و کابین حدّ و اندازه معین ندارد

مهریه و کابین حدّ و اندازه معین ندارد

مهریه و کابین از نظر شرع حدّ معینی ندارد، و هر چیزی که بتواند بهای کالا قرار گیرد خواه عین و ذات اشیاء یا منفعت باشد می‌تواند مهریه و کابین واقع شود. چون در صحیحین (مسلم و بخاری) آمده است که پیامبر جبه مردی که می‌خواست ازدواج کند گفت: «چیزی برای مهریه قرار دادن طلب کن حتی اگر یک انگشتر آهنی باشد» و سرانجام به آن مرد گفت: «آن زن را به عقد نکاح و ازدواج تو درآوردم بر آن که مهریه‌اش آن باشد که مقدار قرآنی که می‌دانی به وی یاد دهی» و در آن دلیل است برای مبالغه در اندکی مهریه، و این که منفعت نیز می‌تواند مهریه واقع شود.

و در حدیث عامر بن ربیعه آمده است که: «زنی از بنی فزاره ازدواج کرد و مهریه‌اش یک جفت کفش سرپایی بود، و پیامبر جبه وی گفت: ای زن! راضی می‌شوی که یک جفت کفش به تو بدهد، یعنی راضی هستی که زن وی بشوی و او یک جفت کفش به تو بدهد؟ آن زن گفت: آری. پیامبر جآن را جائز دانست و حکم را تنفیذ کرد» (به روایت ابن ماجه و ترمذی که گفته: حسن است).

پیامبر جگفته است: «علائق را (مهریه و کابین) بدهید. گفتند: علائق چیست؟ فرمود: (مهریه) که طرفین عقد و خانواده آنان به آن راضی می‌شوند و بر آن توافق می‌کنند» آنچه که گفته شد: درباره زن رشید و هوشیار و سید و ارباب کنیز بود.

اما اگر ولی، محجور علیها را عقد کند، حق ندارد مهریه را از میزان مهرالمثل کمتر نام ببرد، و مستحب و پسندیده است که مهریه کمتر از ده درهم نباشد، چون بعضی مهریه را واجب می‌دانند و با تعیین آن مقدار، خلاف در وجوب آن برطرف می‌شود و ابوحنیفه آن را واجب می‌داند.

و مستحب است که مقدار مهریه و کابین از میزان مهریه زنان پیامبر جبیشتر نباشد که پانصد درهم است، و اما این که مهریه أم المومنین أم حبیبه لدختر ابوسفیان چهارصد دینار بود آن کار، پیامبرجنبود که این مبلغ فراوان را نام ببرد بلکه نجاشی پادشاه حبشه با کرامت و جوانمردی از مال خود آن را پرداخت کرد، به خاطر احترام و بزرگداشت پیامبر جخدایش بیامرزد.