فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

نام بردن مهریه در نکاح

نام بردن مهریه در نکاح

کلمه مهر و صداق هر دو به معین مهریه و کابین نکاحند، و آن عبارت است از مالی که برای زن بر مرد واجب می‌شود به وسیله بستن عقد نکاح یا به وسیله انجام عمل جنسی. این مهریه و کابین در زبان عربی نامهای فراوانی دارد، از جمله صداق و نحله و فریضه و أجر که این کلمات در قرآن به معنی مهریه وکابین آمده‌اند، و مهر و علیقه و عقر، و این کلمات در حدیث نبوی به معنی مهریه و کابین آمده‌اند، و دلیل شرعی مهریه و کابین قرآن کریم و سنت شریف نبوی می‌باشند. خداوند می‌فرماید:

﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗ[النساء: ۴].

«و بدهید مهریه و کابین زنان را با دل خوش و خوش منشی (و بدون طمع پس گرفتن آن)». کلمه (نحله) در آیه به معنی هبه و بخشش از روی طیب خاطر است، و به آن جهت نحل نامیده شده است چون همان گونه که مرد از زن لذت می‌برد و برخوردار می‌گردد، زن نیز از مرد برخوردار می‌گردد بلکه لذت زن بیشتر است، پس تو گوئی که زن مهریه را به صورت بخششی می‌گیرد بدون مقابله چیزی. و در حدیث نبوی خطاب به مردی آمده است: «الْتَمِسْ وَلَوْ خَاتَمًا مِنْ حَدِيْدٍ»«مهریه و کابین را قرار بده حتی اگر یک انگشتری از آهن هم باشد». و چون مرد خواهان ازدواج با آن زن، آن را نیز نداشت پیامبرجخطاب به وی گفت: «زَوَّجتُکَها بِمَا مَعَك مِنَ القُرآنِ»«آن زن را به ازدواج و نکاح تو درآوردم بر آن مقدار که از قرآن می‌دانی که به وی یاد بدهی» (به هر حال بدون مهریه نبود) حالا که این را فهمیدی بدان که مستحب و پسندیده است که هیچ عقد نکاحی بسته نشود مگر در برابر مهریه و کابین معین، تا به پیامبر جاقتدا شود و از او پیروی به عمل آید، چون پیامبر جبدون مهریه و کابین معین عقد نکاح نمی‌بست، و به علاوه تعیین مهریه و کابین، قطع نزاع و خصومت بین طرفین است. نام بردن از مهریه و کابین رکن و پایه صحت و درستی نکاح نیست یعنی اگر در ضمن عقد نامی از مهریه نبردند نکاح درست است.

و دلیل صحت آن قول خدای تعالی است:

﴿لَّا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ إِن طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ مَا لَمۡ تَمَسُّوهُنَّ أَوۡ تَفۡرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةٗ[البقرة:۲۳۶].

«هرگاه (به عذری) زنان را طلاق دادید پیش از آن که با آنان جماع کرده باشید و دخولی وصورت گرفته باشد و پیش از آن که مهریه‌ای تعیین شده باشید بر شما گناهی نیست».

یعنی دراین طلاق دادن بر شما گناهی نیست مادام که نزدیکی نکرده باشید، و مهریه را نگفته و تعیین نکرده باشید، و دلیل است بر جواز خالی بودن عقد نکاح بستن از گفتن مهریه، مانند این که زن بالغ رشید و بیوه یا دوشیزه باشد، و به ولی خویش بگوید: مرا نکاح ببند بدون مهریه و کابین، و به دنبال آن ولی عقد نکاح او را ببندد و او را به عقد یک نفر درآورد و مهریه و کابین را نفی کند یا از آن سکوت نماید که عقد نکاح صحیح است. مهرالمثل یعنی مهریه مانند امثال خودش با سه چیز واجب می‌گردد.

اول: آن که حاکم مهرالمثل را تعیین کند وقتی که شوهر از پرداخت مهریه تعیین شده خودداری کند یا وقتی که زن و شوهر بر مقدار و اندازه تعیین شده مهریه نزاع و اختلاف دارند.

دوم: آن که خود زن و شوهر مهرالمثل را معین نمایند.

سوم: آن که مرد پیش از آن که حاکم مهریه را تعیین کند و پیش از آن که زن و مرد بر چیزی توافق و تراضی کنند، با زن مرتکب عمل جنسی گردد و دخول صورت گیرد. آنچه در مهرالمثل مورد نظر است و معتبر می‌باشد روزِ بستن عقد است و مهرالمثل آن روز معتبر می‌باشد.

اگر یکی از دو طرف عقد، زن یا شوهر پیش از تعیین مهریه و پیش از آمیزش جنسی بمیرد باز هم مهرالمثل واجب می‌گردد. چون در حدیث بروع دختر واثق آمده است که: وی بدون نام بردن از مهریه با شوهرش ازدواج کرد و شوهرش پیش از آن که مهریه‌ای برای او معین کند مُرد، و پیامبر جحکم کرد: «که وارثان شوهرش مهرالمثل را به او بدهند» به روایت ابوداود و ترمذی و نسائی و دیگران. و ترمذی آن را حدیث حسن صحیح دانسته است. و اگر کسی زنش را پیش از دخول و عمل جنسی و پیش از تعیین مهریه طلاق دهد متعه برای آن زن واجب می‌گردد. یعنی باید مقدار مالی برحسب توانایی خود به آن زن بدهد که دل وی را خوش کند به دلیل این که خداوند می‌فرماید:

«باکی برای شما نیست اگر طلاق دهید زنانی را که با آنان مباشرت نکرده و مهری مقرر نداشته اید ولی آن‌ها را به چیزی بهره مند سازید، دارا بقدر خود، و نادر بقدر خویش، بهره‌ای شایسته او (این بخشش و بهره که به زنان می‌دهید به نیکویی و خوبی باشد) که سزاوار مقام نیکوکاران است» (سوره بقره/ ۲۳۶).

و در آیه بعدی می‌گوید: «و اگر زنان را طلاق دادید پیش از آن که با آن‌ها نزدیکی جنسی کنید در حالی که مهرشان را معین کرده اید (به نام بردن مهریه در عقد نکاح) پس لازم است بر شما که نصف مهریه نام برده شده را به آن‌ها بدهید».

و خداوند پرداخت نصف مهریه و کابین را به زنی که طلاق داده شده است، تخصیص داده به وقتی که مهریه در عقد نام برده شده است، و اما هرگاه در عقد از مهریه نام برده نشده باشد باید به وی متعه بدهد، همان گونه که متعه را بعدا بیان خواهیم کرد و در آیه ۲۳۶ از سوره بقره نیز آمده است.