فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد دوم

فهرست کتاب

اعمال واجب حج

اعمال واجب حج

قبلا از ارکان حج سخن گفتیم و اینک اعمال واجب حج را بیان می‌کنیم. فرق بین واجبات و ارکان آن است که وجود مناسک و عبادت حج متوقف بر وجود ارکان است و هر رکنی تحقق نپذیرد با خون قربانی جبران نمی‌شود، لیکن وجود مناسک و عبادت حج متوقف بر واجبات نیست و هریک از آن‌ها که ترک شود با یک قربانی جبران می‌شود.

چیزهایی که برای احرام واجب است سه چیز می‌باشد:

اول: بایستی در میقات معین احرام بسته شود چنانچه حاجی بدون احرام از میقات بگذرد و بخواهد مناسک را انجام دهد بر وی لازم است که پیش از انجام مناسک حج به میقات برگردد و احرام بسته آن وقت مناسک را انجام دهد، اگرچه احرام هم بسته باشد لازم است که پیش از شروع در مناسک به میقات برگردد. چنانچه به میقات بر نگشت یا بعد از شروع مناسک به میقات برگشت بر او لازم است که خون بریزد یعنی قربانی کند و حتی اگر از روی فراموشی یا از روی نادانی وعدم آگاهی از میقات بدون احرام گذشته باشد باز هم باید حیوانی سر ببرد، لیکن در این صورت گناهکار نمی‌شود. بهتر است که از اول میقات احرام ببندد تا باقی میقات را در حال احرام طی کند مگر در میقات «ذی الحلیفة» که در آنجا بهتر است از همان مسجدی که پیامبر جاز آنجا احرام بست احرام ببندد.

باید دانست که میقات خود دو نوع است یک میقات زمانی و دیگر میقات مکانی.

میقات زمانی و مدت زمانی که برای حج وجود دارد ماه‌های شوال و ذوالقعده و ده شب اول ذی الحجه است که آخرین شب آن شب عید قربان است بنا به قول صحیح، چون خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞ[البقرة: ۱۹۷].

«(عبادت) حج (باید) در چند ماه معلوم و مشخص انجام گیرد».

و ﴿۞يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَهِلَّةِۖ قُلۡ هِيَ مَوَٰقِيتُ لِلنَّاسِ وَٱلۡحَجِّ[البقرة: ۱۸۹].

و «از تو سوال می‌کنند درباره ماه‌ها و هلالهای ماه، بگو: آن‌ها برای آن هستند که مردم اوقات خود و زمان (عبادت) حج را به آن بشناسند».

واما عمره: تمام سال برای آن جایز است، فقط حج است که باید حتما در آن میقات زمانی ویژه صورت گیرد، چون علما اتفاق دارند بر این که عمره درتمام فصول و ماه‌های سال جایز است.

و اما میقات مکانی: یعنی محلی که باید از آنجا احرام بست. برای کسانی که در مکه مقیم هستند خواه اهل مکه باشند یا نباشند خود مکه میقات مکانی است. برخی گفته‌‌اند: مکه و دیگر نقاط سرزمین حرم است پس احرام بستن اهل مکه و کسانی که در مکه هستند از در خانه شان شروع می‌شود، و اما برای کسانی که مقیم مکه نیستند اگر منزلشان بین مکه و میقات شرعی واقع باشد میقات مکانیشان همان روستا و محل سکونتشان است، یا همان محل چادر و زندگی بدوی است که در آن سکونت دارند.

چنانچه منازلشان آن سوی میقاتهای شرعی واقع باشد، میقاتشان همان میقاتهای شرعی است که از آنجا عبور می‌‌کنند، و میقاتهای شرعی پنج محل است:

اول: ذوالحلیفة و میقات کسانی است که از مدینه شریفه عازم مکه هستند که در فاصله ده مرحله از مکه واقع است.

دوم: جحفه (اکنون به رابغ تبدیل شده است) و میقات کسانی که از شام و مصر و مغرب عازم مکه هستند.

سوم: یلملم و میقات کسانی است که از یمن عازم مکه هستند.

چهارم: قرن و میقات کسانی است که از سرزمین نجد عازم مکه هستند. پیامبر جبر میقات بودن این چهار محل تصریح کرده است در حدیثی که در آخرش آمده است:

«هُـنَّ لَهُنَّ وَلِمَن آتی عَلَیهِنَّ مِن غَیرِهِنَّ مِمَّن أرادَ الْحـَجَّ أَوِ الْعُمْرَةَ».

«این چهار محل میقات کسانی است که در آنجا سکونت دارند یا کسانی که از آنجا عبور می‌کنند و اراده و قصد حج و عمره را دارند».

پنجم: ذات عرق میقات کسانی است که از عراق و خراسان عازم مکه هستند و این هم نزد اکثر علما به تصریح پیامبر جمیقات است، و برخی گفته‌اند: با اجتهاد عمر خطاب سمیقات قرار داده شده است.

پس هر کس بدون احرام از میقات بگذرد و اراده انجام مناسک حج را داشته باشد و از میقات گذشته و احرام ببندد این عملش حرام است، و بر وی لازم است که خون بریزد و باید یک گوسفند یک ساله یا یک بز دو ساله سر ببرد. چون پیامبر جگفته:

«مَن تَرَك نُسُکاً فَعَلَیهِ دَمٌ»(رواه ابن عباسب).

«هرکس نسکی از مناسک حج را ترک کند بر او واجب است که خون بریزد».

چنانچه آن شخص بدون احرام از میقات مکانی گذشته و به میقات شرعی برگشت و هیچکدام از مناسک حج را شروع نکرده بود و از میقات احرام بست و شروع به انجام مناسک کرد خونریزی و ذبح حیوان از او ساقط می‌شود، ولی اگر نسکی از مناسک حج را انجام داده بود و به میقات برگشت و مجددا احرام بست این خون و ذبح حیوان از او ساقط نمی‌شود، چون او یکی از مناسک حج را با احرام ناقص انجام داده است. فرق نمی‌کند نسکی که انجام داده است نسک فرض یا سنت باشد و حتما باید خون بریزد.

واجب دوم حج: رمی جمرات سه گانه است. سه بار در ایام التشریق غیر از جمره عقبه که تنها درروز عید قربان هفت سنگ ریزه به سوی آن انداخته می‌شود. چنانچه شخصی بخواهد شتاب کند سنگ انداختن جمرات در روز سوم ایام التشریق از او ساقط می‌گردد. باید دانست که سنگ‌هائی که در این روزها انداخته می‌شود بیست و یک سنگ ریزه است که به هر یک از آن روزها هفت سنگ ریزه می‌رسد. در سنگ انداختن به جمرات (رمی جمرات) مراعات ترتیب شرط است، بدین گونه که از جمره‌ای شروع شود که نزد مسجد خیف در منی است، سپس جمره وسطی سپس جمره عقبه که آخری است. آنچه که در رمی واجب است آن است که رمی و انداختن بر آن اطلاق شود و چنانچه سنگ ریزه را در جمره‌ها قرار دهد و آن‌ها را آنجا بنهد بنا به قول صحیح معتبر و قبول نیست. چون نهادن سنگ، انداختن سنگ نیست. شرط است که به قصد جمره‌ها سنگ اندازد پس چنانچه سنگ را در هوا انداخت و بر جمره افتاد قبول و معتبر نیست. شرط است که شخص حاجی سنگ ریزه‌ها را به دست خود اندازد پس چنانچه سنگها را با پای یا با کمان و فلاختن اندازد جایز نیست. و شرط است که هفت عدد سنگ را در هفته مرتبه بیندازد پس اگر دو سنگ را به یک باره انداخت اگر هر دو بر جمره افتند یک سنگ به حساب می‌آید حتی اگر هر هفت سنگ ریزه را به یک باره انداخت یک سنگ به حساب می‌آید. هرگاه شخصی حاجی به علت بیماری یا غیر آن خود از انداختن سنگها عاجز باشد می‌تواند کسی را به جای خویش تعیین کند که سنگ اندازی را انجام دهد به شرط این ک شخص نایب خود سنگ انداخته باشد. وإلا جایز نیست که به جای او سنگ اندازی کند.

واجب سوم حج: تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر که شمردن آن از جمله واجبات حج ضعیف است. معتمد و معتبر آن است که این عمل از جمله ارکان حج است نه از جمله واجبات حج، بلکه امام شافعی اتفاق را بر رکن بودن آن نقل کرده است و به خلاف در آن توجه و اعتبار نکرده است. و بهر حال انجام این عمل ضروری و حتمی و لازم است. و در حدیث جابر سآمده است که پیامبر جبه یاران خود دستور داد سر خود را بتراشند یا کوتاه کنند. آری بهتر است ک مردان موی سر خود را بتراشند چون پیامبر جدر مراسم «حجة الوداع» چنین کرده است. (مسلم آن را روایت کرده است). و چون پیامبر جگفت: «اللّهُمَّ اغفِرْ لِلْمُحَلِّقیِنَ»وفی الثالثه: «ولِلمُقَـصِّرینَ».

«خداوند کسانی را که در مراسم حج موی سر را می‌تراشند مورد مغفرت خود قرار بده» و بار سوم که این دعا را تکرار کرد گفت: «و کسانی را نیز که موی سر را کوتاه می‌کنند».