بیانیه طولانی پیامبر صدرباره دجال به روایت ابو امامه
حاکم (۵۳۶/۴) از ابو امامه باهلی سروایت نموده، که گفت: روزی رسول خدا صبرای ما خطابه ایراد نمود، و آن خطابه اکثرش در مورد دجال بود. درباره دجال صحبت مینمود تا که صحبت وی تمام شد. از جمله چیزهایی که برای ما در آن روز گفت این بود: «خداوند تعالی هر نبیی را که فرستاده، وی امتش را در مورد دجال بر حذر داشته است، و من آخرین انبیاء هستم و شما آخرین امتها، و دجال خواه مخواه در میان شما بیرون شد نیست. اگر در حالی بیرون شود که من در میانتان باشم، من حجت گوی هر مسلمان هستم، و اگر در میان شما بعد از من بیرون شود، آنگاه هر مسلمان حجت گوی نفس خود است، و خداوند خلیفه من بر هر مسلمان است. وی از راهی از میان عراق و شام بیرون میشود، و راست و چپ فساد میکند. ای بندگان خدا ثابت و استوار باشید: در حالی که بعد از من دیگر نبیی نیست وی شروع نموده میگوید: من نبی هستم، بعد از آن شروع نموده میگوید: من پروردگارتان هستم، در حالی که شما پروردگارتان را هرگز تا اینکه نمیرید نمیبینید، و در میان چشمهای وی نوشته است: کافر، و هر مؤمن آن را میخواند.کسی که از شما با وی روبرو شد، باید بر رویش تف اندازد، و ابتدای سوره اصحاب کهف را بخواند. وی بر نفسی از بنیآدم تسلط پیدا میکند و به قتلش میرساند، و باز زندهاش میسازد، و دیگر از آن پیش رفته نمیتواند و بر نفسی غیر از وی تسلط یافته نمیتواند. و از فتنهاش این است، که همراهش جنت و آتش میباشد. آتشش جنت است، و جنتش آتش. کسی که به آتشش مبتلا گردید، باید چشمهایش را ببندد و از خدا مدد بخواهد، در این صورت بالایش سرد و سلامتی میباشد، چنان که بر ابراهیم سرد و سلامتی بود. و از فتنهاش نیز این است، که بر قریهای عبور مینماید، و آنان به وی ایمان میآورند و تصدیقش مینمایند، و او برایشان دعا مینماید، و آسمان برایشان در همان روز باران میبارد، و زمین در همان روز برایشان سر سبز میگردد، و چهارپایانشان در همان روز خیلی بزرگ، چاق، با پهلوهای پر و شیردار میآیند. و بر قریهای عبور میکند و آنان بر وی کفر میورزند و تکذیبش مینمایند، آنگاه وی بر آنان دعای بد میکند، و هیچ جانوری از ایشان زنده صبح نمیکند. و روزهایش چهل روز است، یک روزش چون یک سال است، یک روز دیگرش چون یک ماه، یک روزش چون یک جمعه، یک روز دیگرش هم مانند همین روزهاست، و آخر روزهایش مانند سراب است. مردی نزد دروازه مدینه صبح میکند، و قبل از اینکه به دروازه دیگرش برسد بیگاه میشود». گفتند: ای رسول خدا، در آن روزهای کوتاه چکونه نماز بگزاریم؟ گفت: «در آنها اندازه میکنید، و باز نماز میگزارید، طوری که در روزهای دراز اندازهگیری مینمایید» [۳۹]. حاکم میگوید: این حدیث به شرط مسلم صحیح است، ولی بخاری و مسلم آن را به این سیاق روایت نکردهاند، و ذهبی هم همراهش موافقت نموده است.
[۳۹] صحیح. حاکم (۴/ ۵۳۶) و آن را صحیح دانسته و ذهبی وی را تایید کرده است.