شکستشان با ریگ انداختن پیامبر صدر روز بدر
طبرانی در الکبیر و الأوسط از حکیم بن حزام روایت نموده، که گفت: صدایی را شنیدیم که از طرف آسمان به زمین آمد، گویی که صدای ریگ در طشت باشد، و رسول خدا صآن سنگریزهها را پرتاب نمود و ما شکست خوردیم [۲۵۴]. هیثمی (۸۴/۶) میگوید: اسناد این حسن است.
و نزد وی همچنان از او روایت است که گفت: در روز بدر، رسول خدا صامر نمود، و یک مشت سنگریزه را گرفت، و روبروی ما ایستاد، و آن را پرتاب نمود و گفت: رویها زشت گردند، و ما شکست خوردیم، آن گاه خداوند ﻷنازل فرمود:
﴿وَمَا رَمَيۡتَ إِذۡ رَمَيۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَى﴾[الأنفال: ۱۷].
ترجمه: «و نیفکندی مشتی خاک وقتی که افکندی ولیکن خدا افکند».
هیثمی (۸۴/۶) میگوید: اسناد آن حسن است.
و نزد وی همچنان از ابن عباس بروایت است که: پیامبر صبرای علی سگفت: «یک مشت سنگریزه برایم بده»، و او آن را برایش داد، و پیامبر صآن را بر روی قوم انداخت، و همه قوم چشمهایشان از ریگ پر شد، و این آیت نازل گردید: ﴿وَمَا رَمَيۡتَ إِذۡ رَمَيۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَى﴾هیثمی (۸۴/۶) میگوید: رجال آن رجال صحیحاند.
و نزد بیهقی به نقل از یزیدبن عامر سوائی سروایت است که گفت: رسول خدا صیک مشت خاک را از زمین گرفت، و آن را بر رویهای ایشان انداخت و گفت: «برگردید، رویها زشت گردید»، و هر یکی با برادرش روبرو میگردید، و از افتادن خاشاک در چشمهایش شکایت مینمود [۲۵۵]. این چنین در البدایه (۳۳۳/۴) آمده است.
[۲۵۴] حسن. طبرانی در الکبیر (۳/ ۲۰۳) و الاوسط. هیثمی آن را حسن دانسته است: (۶/ ۸۴). [۲۵۵] صحیح. طبرانی در الکبیر (۲۲/ ۲۳۷) هیثمی (۶/ ۱۸۲) می گوید: رجال آن ثقه هستند.