حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

روزی داده شدن پیامبر صو ابوبکر از گوسفندی که قچ بر آن نجسته بود

روزی داده شدن پیامبر صو ابوبکر از گوسفندی که قچ بر آن نجسته بود

احمد از ابن مسعود سروایت نموده، که گفت: من گوسفندان عقبه بن ابی معیط را می‏چرانیدم، که پیامبر صو ابوبکر ساز نزدم عبور نمودند. پیامبر خدا صگفت: «ای پسر، شیر هست؟» می‏گوید: گفتم: آری، ولی من امانت دار هستم و این‏ها نزدم امانت‌اند، گفت: «آیا گوسفندی هست، که بر آن قوچ نجسته باشد؟» آن گاه گوسفندی را برایش آوردم، و او بر پستانش دست کشید، و شیر پایین گردید، و او آن را در ظرفی دوشید، بعد نوشید و برای ابوبکر هم نوشانید. بعد از آن برای پستان گفت: «جمع شو»، و جمع گردید. می‏گوید: بعد از آن نزدش آمدم و گفتم: ای رسول خدا: از این قول [۳۷۷]برایم بیاموزان، می‏گوید: وی بر سرم کشید و گفت: «ای پسر، خداوند تو را رحم کند، تو عالم و آموزانیده شده هستی» [۳۷۸]. بیهقی این را از وی به معنای آن روایت کرده، و گفته: بزغاله ماده‏ای را برایش آوردم، او آن را محکم گرفت و بعد از آن به مسح نمودن پستانش پرداخت و دعا نمود، و ابوبکر کاسه بزرگی را برایش آورد، و او در آن دوشید، و برای ابوبکر نوشانید و بعد خودش نوشید. این چنین در البدایه (۱۰۲/۶) آمده است.

[۳۷۷] هدفش قرآن کریم است. [۳۷۸] حسن. احمد (۱/ ۳۷۹).