برکت در گوسفند خباب بن ارت به سبب دوشیدن پیامبر ص
ابن سعد (۲۹۱/۸) از دختر خباب بن ارت سروایت نموده، که گفت: پدرم در غزوهای بیرون گردید، و برای ما جز یک گوسفند چیزی باقی نگذاشت. گفت: وقتی خواستید بدوشید، آن را برای اهل صفه بیاورید. میگوید: ما آن را بردیم، و دیدیم که رسول خدا صنشسته است، و آن را گرفت و پاهایش را در میان هر دو ساق و رانش قرار داد و آن را دوشید. بعد از آن گفت: «بزرگترین ظرفی را که نزدتان دارید برایم بیاورید»، من رفتم، و جز همان کاسه بزرگی را که در آن خمیر مینمودیم، دیگر چیزی را نیافتم، و آن را برایش آوردم. بعد دوشید تا این که پرش نمود، و گفت: «بروید، بنوشید، و برای همسایگانتان هم بنوشانید، و وقتی خواستید بدوشید، آن را نزد من بیاورید»، و ما آن را نزدش میبردیم، و رسول خدا صما را در فراخی قرار داد. تا این که پدرم آمد، و گرفتش، و پاهایش را در میان هر دو ساق و رانش قرار داد، و شیرش به همان حالت قبلیاش برگشت. آن گاه مادرم گفت: گوسفند ما را برایمان فاسد ساختی، پدرم گفت: چرا؟ مادرم گفت: به پری این کاسه بزرگ شیر میداد، پدرم گفت: کی میدوشیدش؟ گفت: رسول خدا ص. پدرم گفت: و مرا به وی برابر نمودی؟! به خدا سوگند، دستهای وی خیلی پر برکتتر از من است. و حدیث ابوهریره سدر زیاد شدن شیر، در باب تحمل سختیها (۷۰/۲) گذشت، و حدیث علی در باب دعوت بهسوی خداوند تعالی (۱۶۳/۱) گذشت.