حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

برکت در گوسفند خباب بن ارت به سبب دوشیدن پیامبر ص

برکت در گوسفند خباب بن ارت به سبب دوشیدن پیامبر ص

ابن سعد (۲۹۱/۸) از دختر خباب بن ارت سروایت نموده، که گفت: پدرم در غزوه‏ای بیرون گردید، و برای ما جز یک گوسفند چیزی باقی نگذاشت. گفت: وقتی خواستید بدوشید، آن را برای اهل صفه بیاورید. می‏گوید: ما آن را بردیم، و دیدیم که رسول خدا صنشسته است، و آن را گرفت و پاهایش را در میان هر دو ساق و رانش قرار داد و آن را دوشید. بعد از آن گفت: «بزرگترین ظرفی را که نزدتان دارید برایم بیاورید»، من رفتم، و جز همان کاسه بزرگی را که در آن خمیر می‏نمودیم، دیگر چیزی را نیافتم، و آن را برایش آوردم. بعد دوشید تا این که پرش نمود، و گفت: «بروید، بنوشید، و برای همسایگان‏تان هم بنوشانید، و وقتی خواستید بدوشید، آن را نزد من بیاورید»، و ما آن را نزدش می‏بردیم، و رسول خدا صما را در فراخی قرار داد. تا این که پدرم آمد، و گرفتش، و پاهایش را در میان هر دو ساق و رانش قرار داد، و شیرش به همان حالت قبلی‏اش برگشت. آن گاه مادرم گفت: گوسفند ما را برای‏مان فاسد ساختی، پدرم گفت: چرا؟ مادرم گفت: به پری این کاسه بزرگ شیر می‏داد، پدرم گفت: کی می‏دوشیدش؟ گفت: رسول خدا ص. پدرم گفت: و مرا به وی برابر نمودی؟! به خدا سوگند، دست‏های وی خیلی پر برکت‏تر از من است. و حدیث ابوهریره سدر زیاد شدن شیر، در باب تحمل سختی‏ها (۷۰/۲) گذشت، و حدیث علی در باب دعوت به‌سوی خداوند تعالی (۱۶۳/۱) گذشت.