بیانیههای وی در فضیلت ابوبکر و عمر ش
احمد (۱۲۷/۱) از ابراهیم نخعی روایت نموده، که گفت: علقمه بن قیس به این منبر زد و گفت: علی سبر این منبر بیانیه داد، و خداوند را ستود و بر وی ثناء گفت: و خداوند را آنقدر که خواسته بود یاد کرد، و گفت: بهترین مردم بعد از رسول خدا صابوبکر سبود، و بعد از وی عمر سو بعد از آن ما چیزهایی پدید آوردیم، که خداوند درباره آن فیصله میکند. و نزد وی همچنان (۱۰۶/۱) از ابوجحیفه روایت است که علی سبه منبر بالا شد، و بعد از حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر صگفت: بهترین این امت بعد از نبیاش ابوبکر ساست، و دوم عمر ساست، و گفت: خداوند خیر را جایی که بخواهد قرار میدهد. و نزد وی همچنان از وهب سوائی به معنای آن روایت است، مگر این که بعد از این قول وی: بعد از آن پدیدههای نوی...، را ذکر نکرده است، و گفته: دور نمیدانیم که سکینه [۱۵۵]به زبان عمر سصحبت نماید.
و ابن ابی عاصم و ابن شاهین و لألکائی در السنه و اصبهانی در الحجه و ابن عساکر از علقمه روایت نمودهاند که گفت: علی سبرای ما بیانیه داد، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: برایم خبر رسیده، که عدهای از مردم، مرا بر ابوبکر و عمر بفضیلت میدهند! اگر این را قبلاً نهی نموده بودم، حتماً در ارتباط تعذیب و عقاب مینمودم، ولی من عقوبت کردن قبل از نهی را بد میبرم، و اگر کسی بعد از این ایستادنم چیزی بگوید، افتراء کننده است، و بر وی همان عقوبتی است، که بر افتراء کننده میباشد، بهترین مردم بعد از رسول خدا صابوبکر و بعد از وی عمر بمیباشند. و ما بعد از آنها چیزهایی پدید آوردیم، که خداوند در آن مورد طبق خواست خود فیصله میکند. این چنین در المنتخب (۴۴۶/۴) آمده است. و نزد ابونعیم در الحلیه از زیدبن وهب روایت است، که سویدبن غفله نزد علی سدر امارت وی داخل گردید، و گفت: ای امیرالمؤمنین، من از نزد مردانی عبور نمودم، که ابوبکر و عمر برا به غیر آنچه یاد میکردند، آن دو شایسته و سزاوار آناند، آنگاه از جایش برخواست و به منبر بلند گردید و گفت: سوگند به ذاتیکه دانه را رویانیده و جنبندهها را آفریده، که آنان را جز مؤمن فاضل دوست نمیدارد، و جز بدبخت بیدین بد نمیبرد. دوست داشتن آن دو نزدیکی و قربت است، و بد دیدنشان بیرون شدن از دین. چه شده است، قومهایی را که دو برادر رسول خدا صو دو وزیرش را و دو همراهش را و دو سردار قریش و پدران مسلمانان را به بدی یاد میکنند؟ من از کسی که آنان را به بدی یاد کند بیزار هستم، و این عمل برایش سزا و معاقبه در پی دارد. این چنین در المنتخب (۴۴۳/۴) آمده. این بیانیه به تفصیل در بخش خشم گرفتن به خاطر بزرگان گذشت.
لألکائی و ابوطالب عشاری و نصر در الحجة از علی بن حسین روایت نمودهاند که گفت: جوانی از بنی هاشم، برای علی بن ابی طالب سوقتی از صفین برگشت گفت: ای امیرالمؤمنین در جمعه هنگامی خطبه میخواندی از تو شنیدم که میگفتی: بار خدایا، ما را به چیزی اصلاح ساز، که به آن خلفای راشدین را اصلاح ساختی، اینان چه کسانی اند؟ آن گاه چشمهایش غرق در اشک شد و گفت: ابوبکر و عمر ب، امامان هدایت، شیخهای اسلام، و کسانیاند که بعد از رسول خدا صمصدر و منبع هدایتاند. کسی که از آنان پیروی کند، به راه راست هدایت شده است، و کسی که به آنان اقتدا نماید، رهیاب میشود، و کسی که به آنان چنگ زند، وی از حزب خداست، و حزب خدا رستگاراناند. این چنین در المنتخب (۴۴۴/۴) آمده است.
[۱۵۵] در مفهوم و مراد این کلمه چند قول است: بعضی گفتهاند: مراد سکون ووقار است، وبعضی گفتهاند: مراد رحمت است، و بعضی گفتهاند: مراد همان سکینهای است که خداوند آن را در کتاب خود ذکر نموده، و در تفسیر آن آمده: وی حیوانی است که رویش چون روی انسان است و جسمش مثل هوا لطیف است، و همین معنی در اینجا مناسبتر است. به نقل از نهایه یا تصرف و اختصار. م.