حسن بن علی و دیدن پیامبر صدر خواب
طبرانی از فلفله جعفی روایت نموده، که گفت: از حسن بن علی بشنیدم که میگوید: پیامبر صرا در خواب دیدم، که به عرش چنگ زده است، و ابوبکر سرا دیدم که از ازار پیامبر صگرفته است، و عمر سرا دیدم که از ازار ابوبکر سگرفته، و عثمان سرا دیدم که از ازار عمر سگرفته است، و خون را دیدم که از آسمان به زمین فرو میریزد. حسن این را در حالی بیان داشت، که قومی از شیعهها نزدش حاضر بودند، آنان گفتند: و علی را ندیدی؟ حسن گفت: از علی هیچ کس دیگری برایم محبوبتر نبود، که میدیدمش ازار پیامبر صگرفته است، ولی آن خوابی بود که دیدمش... و حدیث را متذکر شده. هیثمی (۹۶/۹) میگوید: این را طبرانی در الأوسط والکبیر روایت نموده، و اسناد آن حسن است.
و نزد ابویعلی همچنان از حسن سروایت است که گفت: ای مردم، دیشب چیز شگفت انگیزی را در خواب دیدم، پروردگار تعالی را بالای عرشش دیدم. رسول خدا صآمد و نزد پایهای از پایههای عرش ایستاد. آن گاه ابوبکر سآمد، و دستش را بر شانه رسول خدا صگذاشت. بعد از آن عمر سآمد، و دستش را بر شانه ابوبکر گذاشت، بعد از آن عثمان سآمد، و با دستش اشاره نمود و گفت: پروردگارا، بندگانت را بپرس که مرا برای چه به قتل رسانیدند؟ میگوید: آن گاه دوناوه خون از آسمان بهسوی زمین جاری گردید. میگوید: برای علی سگفته شد: آیا آنچه را حسن بیان میکند نمیبینی؟ گفت: چیزی را بیان مینماید که دیده است. و در روایتی آمده: حسن گفت: بعد از این خوابی که دیدم دیگر نمیجنگم... و مانند آن را متذکر شده، مگر اینکه گفته است: و عثمان سرا دیدم، که دستش را بر عمر سگذاشته بود، و خونی را نزد آنان دیدم، گفتم: این چیست؟ گفته شد: خونهای عثمان است، که از خداوند خون بهای آن را میخواهد [۴۲۸]. هیثمی (۹۶/۹) میگوید: همه این را ابویعلی به دو اسناد روایت نموده و در یکی از آنان کسی است که وی را نمیشناسم، و در دومی: سفیان بن وکیع آمده، و ضعیف میباشد.
[۴۲۸] بسیار ضعیف. ابویعلی (۶۷۶۷) نگا: المطالب العالیة (۴۴۵۰) و المجمع (۹/ ۹۶).