بیانیههای متفرقه وی س
دینوری در المجالسة و ابن عساکر از مجاهد روایت نمودهاند که گفت: عثمان بن عفان بیانیه داد، و در بیانیهاش گفت: فرزند آدم، بدان ملک الموتی که موظف تو گردیده است، همیشه از وقتی که در دنیا هستی تو را میگذارد، و بهسوی غیر تو میرود، ولی چنان انگار، که از غیر تو حالا درگذشته، و بهسوی تو میآید و تو را اراده نموده است، بنابراین آمادگی خود را بگیر، و برای آن آماده شو، و غافل مشو، چون او از تو غافل نمیشود، فرزند آدم، بدان: اگر از نفس خودت غافل شدی و آمادگی نگرفتی، غیر تو برای آن آمادگی نمیگیرد، و از ملاقات خداوند گزیری نیست، بنابراین برای نفست خودت آمادگی بگیر، و آن را برای دیگران مسپار، والسلام. این چنین در الکنز (۱۰۹/۸) آمده است.
و دینوری و ابن عساکر از حسن روایت نمودهاند که: عثمان بن عفان برای مردم بیانیه داد، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: ای مردم از خدا بترسید، چون تقوای خدا غنیمت است، و بهترین و خوبترین خردمندی و زیرکی این است، که انسان نفس خود را منقاد بسازد، و برای ما بعد مرگ عمل کند، و از نور خداوند، نوری را برای تاریکی قبر کسب نماید، و باید بنده از این بترسد که خداوند کور حشرش کند، در حالی که بینا بوده است، و برای حکیم کلام جامع کفایت میکند، و کر از جای دور صدا کرده میشود، و بدانید، با کسی که خدا باشد، از چیزی نمیترسد، و کسی را که خداوند در مقابلش قرار گیرد، بعد از وی از کی تمنی میکند؟. این چنین در الکنز (۲۲۴/۸) آمده است.
و ابن جریر و ابن ابی حاتم از حسن روایت نمودهاند که گفت: عثمان را بر منبر دیدم که گفت: ای مردم، از خداوند در این اعمال پوشیده و پنهان بترسید، چون من از رسول خدا صشنیدم که میگفت: «سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، هر کس عمل پوشیدهای را انجام دهد، خداوند چادر آشکار آن را بر تنش مینماید، اگر خیر باشد، خیر، و اگر شر باشد، شر، بعد از آن این آیت را تلاوت نمود:
﴿وَرِيشٗا - و نگفت: وَرِيشٗا- وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ﴾[الاعراف: ۲۶].
ترجمه: «و مایه زینت شماست و لباس پرهیزگاری بهتر است».
میگوید: هدف اخلاق نیکوست [۱۳۸]. این چنین در الکنز (۱۳۷/۲) آمده است.
احمد، بزار، مروزی، شاشی، ابویعلی و سعیدبن منصور از عبادبن زاهر روایت نمودهاند که گفت: از عثمان در حالی که بیانیه میداد شنیدم که گفت: به خدا سوگند، ما رسول خدا صرا در سفر و اقامت همراهی و مصاحبت نمودیم، وی مریضهای ما را عیادت مینمود، جنازههایمان را مشایعت میکرد، همراهمان به غزا میرفت، و با کم و زیاد همراهمان مواسات و همدردی مینمود، و مردمانی حالا مرا درباره وی میاموزانند، احتمال دارد، که یکی از ایشان وی را هرگز ندیده باشد [۱۳۹]. این چنین در الکنز (۴۴/۴) آمده است. هیثمی (۲۲۸/۷) میگوید: این را احمد و ابویعلی در الکبیر [۱۴۰]روایت نمودهاند، و دومی افزوده است: آن گاه اعین پسر همسر فرزدق برای وی گفت: ای نعثل [۱۴۱]تو تغییر نمودهای، عثمان پرسید: این کیست؟ گفتند: اعین، فرمود: بلکه تو ای بنده تغییر نمودهای، میافزاید: آن گاه مردم بهسوی اعین حمله نمودند، میگوید: ومردی از بنی لیث آنان را از وی باز میداشت، تا این که وی را داخل منزلش نمود. رجال این دو، رجال صحیحاند، غیر عبادبن زاهر که ثقه است. شافعی و بیهقی (۹/۸) از مالک از کاکایش ابوسهیل بن مالک از پدرش روایت نمودهاند که: وی از عثمان بن عفان در بیانیهاش شنید که میگفت: خردسال را به کسب مکلف نسازید، چون هر گاهی وی را به کسب مکلف سازید دزدی میکند، و کنیز بدون هنر و حرفه را نیز به کسب مکلف نسازید، چون اگر شما وی را به کسب مکلف سازید، از طریق فاحشه گری کسب میکند،و عفت آنان را، وقتی خداوند شما را عفیف ساخته است، نگه دارید، و از طعامها همان طعامی را انتخاب نمایید که پاک و خوب است. بیهقی میگوید: بعضی ایشان این را از عثمان به نقل ثوری مرفوع ذکر نمودهاند، ولی رفع آن ضعیف است [۱۴۲]. این چنین در الکنز (۴۷/۵) آمده است.
و بیهقی [۱۴۳]از زیدبن صلت روایت نموده که: وی از عثمان در حالی که بر منبر قرار داشت شنید که میگفت: ای مردم، من شما را از قمار - هدفش نرد است - بر حذر میدارم، چون برایم تذکر داده شد، که آن در خانههای عدهای از شما هست، کسی که آن را در خانهاش دارد، باید حریقش نماید یا بشکناندش. و عثمان بار دیگری که بر منبر قرار داشت گفت: ای مردم، من درباره نرد برایتان صحبت نمودم، و شما را ندیدم که آن را بیرون نموده باشید، بنابراین اراده نمودم که هیزمی را جمع کنم، و باز به خانههای آنانی بفرستم که نردها در خانه هایشان است، و آن را برایش بسوزانم. این چنین در الکنز (۳۳۴/۷) آمده است.
بیهقی و ابن عساکر از سالم مولای عبدالرحمن بن حمید روایت نمودهاند که: عثمان بن عفان نماز را در منی کامل خواند [۱۴۴]، بعد از آن برای مردم بیانیه داد و گفت: ای مردم، سنت همان سنت رسول خدا، و سنت دو یاران وی است، ولی امسال مردم به کثرت آمدهاند، و من ترسیدم که سنتی نسازید [۱۴۵]. این چنین در الکنز (۲۳۹/۴) آمده است.
و ابن عساکر از قتیبه بن مسلم روایت نموده، که گفت: حجاج بن یوسف برایمان بیانیه داد، و قبر را یاد نمود، و این را به کثرت تکرار مینمود که: قبر خانه تنهایی است، خانه غربت است تا این که گریست، و کسانی را که در اطرافش قرار داشتند گریانید، بعد از آن گفت: از امیرالمؤمنین عبدالملک بن مروان شنیدم که میگفت: از مروان شنیدم که در بیانیهاش میگفت: عثمان بن عفان برایمان بیانیه ایراد نمود، و در بیانیهاش گفت: رسول خدا صبه هر قبری که نگاه مینمود، و یا یادش میکرد میگریست. این چنین در الکنز (۱۰۹/۸) آمده است.
و احمد (۶۲/۱) از سعیدبن مسیب روایت نموده، که گفت: از عثمان که بر منبر قرار داشت شنیدم که میگفت: من خرما را از یکی از شاخههای یهود که برایشان بنوقینقاع گفته میشد میخریدم، و به فایده میفروختمش، این خبر برای رسول خدا صرسید، وی گفت: «ای عثمان، وقتی که خریدی به اندازه و وزن بگیر، و وقتی فروختی نیز وزن و اندازه نما» [۱۴۶]. و احمد (۷۲/۱) از حسن روایت نموده، که گفت: حاضر بودم، که عثمان در بیانیهاش به کشتن سگان و ذبح کفترها امر نمود.
[۱۳۸] ضعیف. ابن جریر و ابن ابی حاتم و در سند آن سلیمان بن ارقم که چنانکه ابن حجر می گوید ضعیف است. [۱۳۹] صحیح. احمد (۱/ ۶۹) هیثمی (۷/ ۲۲۸) و رجال آن جز عباد بن زاهر که ثقه است همه رجال صحیحاند. [۱۴۰] این چنین در اصل آمده، ولی ظاهر: طبرانی است و نه ابویعلی. [۱۴۱] دشمنان عثمان وی را نعثل مینامیدند، و نعثل نام مردی بود از مصر دارای قد رسا و رویش دراز. [۱۴۲] ضعیف. بیهقی (۸/ ۸) بیهقی آن را ضعیف دانسته است. [۱۴۳] بیهقی (۱۰/ ۲۱۵). [۱۴۴] یعنی با وجود این که عثمان سمسافر بود نمازش را قصر نکرد و کامل خواند. [۱۴۵] بیهقی (۳/ ۱۴۴). [۱۴۶] حسن. احمد (۱/ ۲۶۲) هیثمی می گوید: سند آن حسن است: المجمع (۴/ ۹۸).